آرشیف

2018-7-4

غلام رسول مبین

شهید سید عبدالکریم ساغری

به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن در زبان آفرین

گاهی انسان به عقب بر میگردد. البته به خاطراتِ گذشته، سرگذشت ها و چشم دیدهای دیرینه. هنگامیکه طالبان در افغانستان حاکمیت داشتند، سنگر مقاومت و ایستادگی در افغانستان فعال، برقرار و مقاوم بود. درست یادم میآید که من شاگرد دوران متوسط مکتب بودم. خانه یی ما به غرب فامیلی های شهر چغچران موقعیت داشت. در آن سن و سال به نام “سید عبدالکریم ساغری” آشنا شدم. وی انسانی باریک اندام، لاغر چهره، خوش تیب، خوش ذوق، خوش برخورد و رساقدی بود.
وی از موقفِ خوبی در نزدِ قهرمان ملی کشور، شهید احمد شاه مسعود برخوردار بود. شهید سید عبدالکریم ساغری دوست و رفیقِ خوبی با پدرم بود. وی دستمال گردنِ چریکی سفید رنگ که رَخ رَخ سیاه داشت، بر گردنش میآویزید که این فرهنگ مجاهدین را فعلا تنها تورن محمد اسماعیل خان حفظ نموده است. درست یادم است که من از شوق چندین بار برایش پیشنهاد دادم که کاکا: “این دستمال را برای من بده”. موصوف گفت: درست است برادرزاده، من فعلا به ماموریت آمدم، همینکه کامیاب برگشتم، در بازگشت برایت میدهم ویا جدیدش را میآورم. نامبرده عساکرِ زیادی از شمال افغانستان تحت امرش داشت.
اما، دریغا، دردا و حسرتا، که: این جوانان نازنین با لباس های رنگینی مقاومت در دره ی جامِ ولسوالی شهرک و بندِ بایانِ چغچران بیرحمانه توسط بیگانگان وطن رنگین و رنگینتر شدند. شهادت همه ی شان مبارک باشد.
من دیگر، کاکا سید عبدالکریم ساغری را ندیدم. فقط دانستم که در همان نبردِ افتخار آمیز شهید شد.

پایان نوشت: به اساس معلومات جناب استاد فضل الحق فضل و جناب الحاج محمد قاسم علم شهید سید عبدالکریم ساغری/جنرال ساغری به ساعت 9 بجه بامداد مورخ 7 جوزا سال 1375 به سمت شرق باینچه که در بین بند بایان و روستا قلعه سرِ سنگ (سه سمت جنوب غرب شهر چغچران) واقع است توسط طالبان، دستِ بسته با همراهانش به ضرب گلوله یی پیکا جام شهادت را نوشیده اند.

باحفظ حرمت
غلام رسول مبین
شهر چغچران، ولایت غور
12 سرطان 1397 هـ.ش.