آرشیف

2024-3-3

گل رحمان فراز

بیوگرافی مرحوم‌ اسدالله «جهادوال»؛ فرمانده جهادی ولایت غور

بیوگرافی مرحوم‌ اسدالله «جهادوال»؛ فرمانده جهادی ولایت غور  

مرحوم اسدالله «جهادوال»؛ فرمانده نامور جهاد ولایت غور، در سال ۱۳۳۷ ه.ش در یک خانواده متدین و از لحاظ اقتصادی متوسط در قریه بادگاه، مرکز فیروزکوه، ولایت غور چشم به جهان گشود. مردیکه از ابتدای زنده‌گی یتیم مانده و غم نوازش و پرورش برادران و خواهران خویش را با همت بلند و شانه‌های استوار بدوش می‌کشید. 

وی دوره ابتدائیه و متوسطه را در قریه بادگاه فرا گرفت. هنوز تحصیلات بکلوریا اش تمام نشده بود که عازم کشور ایران شده و در آنجا تعلیمات نظامی پیش‌رفته را فرا گرفت و بعد از بازگشت از ایران در صفوف مجاهدین حزب اسلامی افغانستان به عنوان یک فرمانده‌ی دلیر، صلح‌جو، پاک‌نفس و خداجو برای ایستاده‌گی در برابر اشغال اتحادیه جماهیر شوروی همگام با هم رزمان‌اش ایستاده‌گی، جان فدایی و مبارزه کرد. دوران جهاد مرحوم جهادوال خونین و‌ غمگین بود. 

حکایت‌هایش؛ روایت از شهادت و از دست دادن نزدیک‌ترین اعضای فامیل و هم‌رزمان‌اش در دفاع از مقدسات اسلامی، خاک و عزت مردم داشت. مرحوم «جهادوال» از حالتی سخن می‌گفت که تکه‌های گوشت برادران ناتنی و همراهان وفادارش را با دستان مبارک اش بعد از شهادت جمع می‌نموده و در حالیکه میت پسر شهیدی پدران را به خانه اش می‌کشیده، از طرف خانواده شهید، پسری دیگرش در دفاع از عزت، خاک و ناموس به سنگر جهاد فرستاده می‌شده است. 

بعد از پیروزی جهاد مردم افغانستان، مرحوم «جهادوال» اسلحه را کنار گذاشته و قبل از همه چیز، قلم را سرمشق کار آینده خویش قرار داد. طوریه با دانه‌ی تسبیح بین مردم اش گشت و‌ گذار نموده و همه را به یک چشم می‌دید. مرحوم «جهادوال» مأموریت‌های فراوانی را در دوره‌های مختلف زمانی انجام داده است. علاوه بر یک قوماندان پاک‌نفس جهادی، مسئولیت‌های چون قوماندان کندک نظم عامه، آمر امنیت قوماندانی سارندوی/امنیه، رئیس ارکان بعد از پیروزی جهاد و مدیریت خدمات ریاست معارف و استادی مکتب در دوران جمهوریت را به عهده داشته است. همین که فرصت صلح به میان آمد و جای «سلاح» را «قلم»‌ گرفت، به ادامه تحصیل پرداخت و از لیسه سلطان علاوالدین غوری سند فراغت گرفت. 

مرحوم «جهادوال» با وجود که قوماندان کم خوان بود، از لحاظ رفتار مردمی، قومانده، رفتار اجتماعی، حل ‌‌و فصل قضایا، استدلال و قضاوت هوش بالای داشت. وی عمری را در کنار مردم با صلح و آرامش سپری کرد و هیچ‌گاه نخواست از مردم اش جدا باشد. علاوه بر دانش پخته‌ی علوم دینی، اهل ادبیات و ادب نیز بود. همیشه از تفسیر سخن حافظ و علامه اقبال لاهوری سخن به زبان داشت. به جوانان شاه بیت دیوان‌ها مشق می‌داد و جوانان را به فرهنگ، ادب و راه مدنیت تشویق می‌نمود. 

برای آقای «جهادوال» هیچ‌ چیز با ارزش‌تر از پاسداری ارزش‌های اسلامی، انسانی و اخلاقی وجود نداشت. یگانه قوماندان جهادی بود رضایت‌‌مندی خویش از پسران‌اش را مسافریت و آموزش علوم عصری شکل می‌داد. مرحوم «جهادوال» فرزندان تحصیل‌کرده، باسواد و نیک‌نام را در جامعه تقدیم‌ نموده است. آقای «جهادوال» در رفاقت‌اش بی‌ریا، کاکه، رک و بی‌مطلب بود. هرگز دوستان‌اش را در عالم مادیات از خود دور نمی‌کرد. همیشه از صلح، هم‌زیستی، مهربانی، اتحاد، کتاب و قلم حرف می‌زد. مرحوم جهادوال در سن ۶۶ ساله‌گی نسبت مریضی که حدوداً یک سال از آن رنج کشید، در روز دوشنبه، ۷ حوت ۱۴۰۲ ه.ش دار فنا را وداع گفت و به دار بقا پیوست. از مرحوم اسدالله جهادوال پنج پسر و چهاد دختر به جا مانده است. آقای عبدالقادر روشنگر فرزند ارشد ایشان می‌باشد. 

 

روحش شاد و یادش گرامی باد!