آرشیف

2014-12-30

afrotan

« یا زنگی زنگ باش یاکَرزې کَرز !!»

 

پیوسته به گذشته قسمت چهارم:

دوسه روز پیش بود که درجائی یک خبر از قول اسدالله وفا را خواندم ویاهم به گوشم رسید که : « تعدادی از کاندیدان انتخابات ریاست جمهوری پذیرفته اند تا از کاندیداتوری شان منصرف شوند.» درست این جمله و این کلیمات نُقل مجلس بسیاری محافل و مجالس سیاسی و"سیأ" سی گردید تا آنجا که وقتی امروز شنبه ۲۵ جنوری سال ۲۰۱۴ مطابق با ۵ دلو ۱۳۹۲ حامد کرزی دل اش به تنگ آمد و در اوج چنین دلهوره گی و دلتنگی بدون وجود هرگونه بهانه و انگیزه ملموس ، محض به ظهور علائیم ویروس بیماریی هولناک مکروفون که از دیر بدینسواشباع نه شده بود اصحاب مطبوعات و رسانه ها را در کاخ "ریأ" ست جمهوری افغانستان فراخواند و در نشه ء "چرس قدرت" مافیائی مطابق این گفته مُزحک عامیانه که " الله بلا به گردن مُلا " امریکا را مسؤل تمامی آفات آسمانی و زمینی فاجعه کنونی در افغانستان دانیست و امضای معاهده امنیتی با امریکا را نیز مشروط به تحقق و تحکیم صلح صد در صدی در افغانستان وانمود کرد و همچنان ده ها شرط و شروطی توأم با مثال های تاریخی مانند امضای معاهده گندمک و یا معاهده دیورند را برای امضای چنین یک موافقتنامه امنیتی مثال زد ، اما قبل از اینکه بحث ام را در اشاره به چنین دلهره گی ها و دلتنگی های "سیأ" سی جناب کرزی آغاز کنم حکایت واقعی و در عین حال عامیانه ای به نظرم آمد که در مقدمه ای این آغازمبحث خدمت شما خواننده گان به عرض میرسانم ،

http://www.youtube.com/watch?v=IT9h3GMJ8Vc

حکایت است که مرد تنبل و بی هُرزه ای غرض ادای فریضه حج بیت الله در یک کاروانی از حجاج به مکه رفته بود پس از بازگشت از ادای فریضه حج مردم جهت ملاقات با این حاجی تنبل و تازه از حج برگشته جوقه ، جوقه به زیارت اش می آمدند و وی نیز قصه های از سفر حج را با آنها بیان میکرد ، اتفاقأ کسی که وی نیز چند سال قبل به زیارت بیت الله مشرف شده بود در باره فرائیض و احکام حج بیت الله از وی پرسید که واجبات حج را چگونه و در چه محل های بجا آوردید حاجی تنبل در جواب گفتند که این همه بر عهده کاروان بود و ما قبلأ پول آنرا پرداخته بودیم ….! به هیچ وجه درست نیست و نباید مانند آن حاجی تنبلی به حج رفته ای که از تنبلی و غفلت زیاد در محافل و تربیون های عمومی وانمود کنیم که حتی اجرأ ی فرائیض و مناسک مسلم حج بیت الله را نیز از وظائف کاروان به شمار آوریم .! 
مطلب این است که اگرتعبییر وتفسیر زمامداران جامعه افغان بویژه حضرت جلالتمآب کرزی از امضای قرار داد امنیتی با ایالات متحده امریکا چنین بوده باشد که این قرار داد بصورت قطع حیات چندین ساله افغانها را به اجاره گرفتن است گمان نه میکنم به جز رئیس کرزی و برخی همکاران و سفره نشینان وحواریون درباری ا ش با این تعبیر و تفسیر، باوی موافقت نشان دهند ، این بدان معنا است که هرگونه تفسیر و تعبیردرباره معادلاتی چون صلح ، استقلال طلبی حتی میهن دوستی و سائر مفاهیم سیاسی و ملی درحوزه ملت سازی باید از نو تعبیر و تفسیر گردد . اما عیب این گفتمانی از بازتعبیری وباز تفسیری از مفاهیم و مؤلفه های ملی آنگاه روشن میگردد که پای استبداد و کج دهنی قدرت به میان کشیده شود و زمام دار خودرا بالاترو فراتر ازهرنوع قانون بداند و بازکننده استبداد و اشرافیت در حوزه ساختار های ملی و اجتماعی بگردد .
درست به همین دلیل است که حضور والاحضرت حامد کرزی و دیگر نیازمندان مشروعیت و اقتدار مؤلفه صلح در افغانستان را همچون کالا و کفش از بازارتهیه میکنند . درحالیکه صلح گوهری است از جنس اعتبار که درهیچ مقطعی از تاریخ و هیچ نکته ای از جغرافیا به جز از قوانین خاص خودش متابعت نه میکنند . همان گونه که بیان گردید پارادائیم صلح در ابتنا ی حاکمیت استبدادی شبه تیوکراتیک به ظهور نه می رسد بلکه در حاکمیت های مردم سالاری که بر مشروعیت آزاد اراده فرد فردی از شهروندان برخاسته و در بریک فرآیند جمعی اتکا داشته باشند تحقق پیدا میکند . در حالیکه عملأ میبینم چگونه آن میکانیزم حتی اشرافی قرون ؤسطی یعنی نهاد لویه جرگه عنعنوی که به قول هوا داران این نهاد عنعنوی که ریشه در سنت جامعه افغانی دارد وقتی ملت افغانستان در طول حیات ملی شان به مسائل و معضلات حاد ملی دُچار گردد و بصورت طبیعی قوانین نافذه کشور برای آن عده مشکلات فاقد رهنمائی های لازمه باشند زمامداران افغانستان که به نمائنده گی از مردم افغانستان در صحنه حضوردارند لویه جرگه عنعنوی را به مرکز کشور فرا می خوانند و مطابق به فیصله های آن جرگه ها عمل میکنند ، در حالیکه برای انعقاد پیمان امنیتی با ایالات متحده امریکا و یا هر کشور دیگر جهان مواد مندرج ماده ۹۰ فقره پنجم قانون اساسی افغانستان در باره صلاحیت ولسی جرګه یا شورای ملی چنین حکم نموده است :
۵- تصديق معاهدات و ميثاقهاي بين المللي يا فسخ الحاق افغانستان به آن.* 
بدون شک تأکید بیش از حد لازم رئیس کرزی بر این مقوله که گویا 
« ده سال حکومت برایم یک تجربه را بجا گذشته است و آن اینکه تحقق صلح در افغانستان در ید توانای ایالات متحده امریکا و پاکستان میباشند » 
لهذا تا وقتی که امریکا و پاکستان عملأ وارد تأمین صلح در افغانستان نه شوند قرار داد و پیمان امنیتی با ایالات متحده امریکا به امضأ نخواهد رسید .!!!
جهت اطلاع جلالتمآب حامد کرزی باید گفته شود که بدون آنکه از فضائل و معائب تدویر لویه جرگه ویا هم تناقض آن با اصول قانون اساسی صحبت به میان آید لویه جرگه را برای معاهده و قرارداد امنیتی با امریکا با حضور ۲۵۰۰ تن از متنفذین و نخبه گان افغانستان با هزینه های گزافی به کابل فراخواندید و حضور اعلیحضرت حامدکرزی نیز خطبه ای غرای به محضر آنها ایراد فرمودند تا آنجائیکه در بیان فضائل و فوائید نهفته در قرارداد امنیتی افغانستان با ایالات متحده امریکا چنان به غلو پرداختند و پس از غور عمیق و بحث های طولانی که در پنجاه کمیته بصورت جداگانه مورد ارزیابی قرار گرفته شد یکصدا اعضای لویه جرگه از حضور اعلیحضرت کرزی خواستند تا هرچه زودتر این پیمان را با امریکا به امضا برسانند و بهتربود تا پایگاه های نظامی امریکا خانه بخانه ما افغانها مستقرساخته میشدند اما از اینکه به دلائل اقتصادی و دیگر دلائل امکان آن وجود ندارد ، از ایالات متحده امریکا تقاضا داریم تا در ولایت بامیان نیز یک پایگاه اضافی نظامی را تأسیس کند !!! اما تغییرات و فعل و انفعالات سیاسی و اجتماعی در جامعه افغنستان چنان سریع به ؤقوع می پیوست وبه پیش میرفتند که فقط در امتداد سه روز جوهر استبدادی مزاج آنحضرت رادر برابر این فیصله به نمائیش گذاشت و حضور اعلیحضرت شرائط تازه ای مانند تحقق صلح با طالبان – عدم مداخله امریکائی ها در انتخابات ریاست جمهوری – پرهیز از بازرسی منازل مردم افغانستان را بحیث شرائط تازه ای مطرح کردند .

ادامه دارد

* قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان