آرشیف

2019-3-4

afrotan

حرمسرایبی بی گل و روایت زنانه از صلح!

زمانی بود که غربی ها؛ شیوخ و سلاطین عرب را به « حرمسرا » های شان می شناختند و در مطبوعات خود با کاریکاتورهر شیخ یا امیر یا سلطان شتری را ترسیم میکردند و یک خیمه ویک صف از زنان حرم سرایی  را!سرانجام و با تغییر اوضاع عمومی و مقتضای منافع کشورها شیوه غربی ها  در برابر این کشورها و جوامع  نیزعوض شد و تغییر یافت که نسلی ازهمان عرب های بدوی را از شمال افریقا ،عربستان ولبنان وغیره کشورهای عربی و افریقائی  به بهانه های گوناگون سیاحتی و تحصیلی به شهر های پررونق غربی مانند نیویورک ، لاس انجلس ، لندن ، پاریس ، امستردام و غیره می آوردند و چند صباحی را در آزمائیشگاه های مجهزی ازعیش ونوش چنان فرومیبرند که نه تنها از کل وجود و سرنوشت اجتماع  غافل می شدند بلکه درست مانند فیلی که در میان کوران و نابینایان بر دست گذاشتن هرفردی از نابینایان  بر دست زدن بر شاخش ،یابر دمش و یاهم بر دیگر اعضای بدن فیل بر کل وجود آن حیوان قضاوت میکنند و از شناخت وجود عمومی حیوان تنومندی موسوم به فیل عاجز می مانند . کاملأ طبیعی است که با تغییرچنین شیوه ابزار نیز تغییر می یافتند و شترجایش را به بنز و چادر جایش را به قصر مجلل واگذار کرد . اما در همین ترکیب و شیوه جدیدنیزبازهم زنان به جایی خیمه ها و چادرها در کاخها و قصرها ی مجلل جابجا می شدند در پرتو چنین میتود استحماری استعمار بود که برخی از جوانانی که از کشور افغانستان به دانشگاه های زنجیره ای امریکا در خاورمیانه و یاهم با استفاده از سکالرشیپ های تحصیلی در ایالات متحده امریکا و دیگر کشور های غربی مشغول آموزش عالی بودند به عنوان نیروهای جاده صاف کن استعمار و نظام سرمایه داری بین المللی در خط مقدم حضور یافته اند  و با روشنی می بینیم که هنوز هم از همان آغازحوادث خونین یازدهم سپتمبر۲۰۰۱  میلادی این مهره ها و شخصیت های کاذب با هزاران ترفند سیاسی و استخباراتی با مختصر تعویض جهت اعتیاد بر قدرت – ثروت و شهرت با چرخ فاسد و فرسوده نظام حاکم بر افغانستان می چرخند

ادامه مطلب در اینجا