آرشیف

2016-1-23

نظر محمد مطمئن

یادداشت هاي مهم پیرامون روند صلح

ملت افغانستان تشنه صلح اند؛ نزدیک از 40 سال به اینسو در آتش جنگ و درگیری ها می سوزند و در بسیاری موارد آسیب های جنگ بیشتر متوجه ملت بوده است؛ جنگ ده ساله با روس ها و به تعقیب آن سال ها جنگ با حکومت داکتر نجیب الله و سپس جنگ های ذات البینی مجاهدین که شهر کابل هنوز نشانه هایی از جنایات جنگی شان را نمودار است، و به دنبال آن ادامه جنگ ها بین طالبان و مجاهدین منحرف شده و اینک از 15 سال به اینسو با امریکا و ناتو جنگ ملت افغان، همه چیزی است که ملت افغان بهای آن را می پردازند.
در حال حاضر ملت افغان از شکل گیری روند صلح بین دولت و مخالفان مسلح درگیر جنگ مایوس به نظر می رسند و با گذشت به میزان این مایوسیت افزوده می شود؛ بر میزان این مایوسیت زمانی افزوده شد که حکومت افغانستان در تناسب به اولویت صلح به اولویت جنگ تن در داد.
ملت افغان با فشار ذهنی مواجه است، آرامش اش را از دست داده و تنها نداهای ادامه جنگ و محو همدیگر با استفاده از قوه زور را می شنوند؛ از همین رو، که در سال در حدود 16000 جوان افغان مایوس به سبب وجود شدت ناامیدی از کشور فرار و رهسپار اروپا و کشورهای دیگر شدند.
اگر تا پایان سال ۲۰۱۶م. روند صلح به واقعیت نپیوندد، ممکن جنگ جاری کنونی افغانستان 9 سال دیگر نیز ادامه یابد و بعد از سال 2016 استقرار صلح ممکن نخواهد بود، شرایط داخلی، منطقه یی و بین المللی پیرامون صلح و جنگ در افغانستان در حال تغییر است و بازهم تمام منطقه در آشوب آن گیر خواهد ماند طوری که ما در سال های 1990 شاهد چنین شرایطی بودیم.
در حال حاضر، طالبان بازهم به عنوان قدرت نظامی در افغانستان مطرح بوده و در این کشور می تواند مانع افراطیت سایر گروه های مسلح گردد، تا کنون جنگجویان مربوط به کشورهای آسیای میانه و چین در شمال افغانستان هنوز هم طالب را به عنوان رهبر شناخته و طالب نیز در رابطه به افغانستان می تواند نقش حیاتی را ایفا نماید. اگر تلاشی صورت می گیرد که عمدا از قدرت طالب کاسته شود، یا به منظور ایجاد انشعاب در بین آنها تلاش صورت می گیردو گروه های مسلحی مانند داعش و دیگران از سوی حکومت افغانستان و جهانیان حمایت می شوند که در آینده مشکلی را خلق خواهد کرد که جنگ ادامه یابد و صلح منتفی گردد و مثل کنفرانس بن اول اشتباهی جبران ناپذیری خواهد بود؛ افزون براین طوری که گفته می شود که اشتباه سیاسی جبران ناپذیر است، لازم است که با درنظرداشت حالات و شرایط حساس کنونی حکومت افغانستان، همسایه گان، مخالفین مسلح و جهانیان جهت استقرار صلح راستین بذل مساعی نمایند.
موانع در برابر صلح در افغانستان قرار زیر است که با شما آنها را شریک می سازم:
۱ابهاماتباید رفع شود و هر گونه سیاستی پیرامون صلح به ملت افغانستان و جهانیان روشن گردد، به بهانه ها پرداخته نشود، زیر نام های تروریزم از دوام جنگ اجتناب شود.
۲در بدل توسل به راهکارهای زورگویی و جنگ به راهکارهای صلح عملی توسل جسته شود و به خاطر صلح راستین سیاست روشنی در پیش گرفته شود؛ طالبان البته دارای پاره یی از مجبوریت ها اند که نمی توانند پیرامون صلح و توقف راهکار روشنی اتخاذ نمایند، اما حکومت افغانستان در این مورد کدام مجبوریتی ندارد و می تواند موقف روشنی اتخاذ کرده و به جای جنگ هم می تواند موقف صریحی داشته باشد، اما همه اینها باید عملی باشد.
۳پیرامون صلح باید در داخل دولت افغانستان هماهنگی کاملی موجود باشد، تاکنون حتا در این مورد میان رییس جمهور، رییس اجراییه و معاونان شان هماهنگی وجود ندارد.

۴هنوز هم حکومت افغانستان حالت اضطراری کنونی را احساس نکرده و در این راستا با آرامش خاطر کامل گام می بردارند، گویی که به منظور استقرار صلح سال های بیشتری پیشرو دارند؛ همان تجربه شورای عالی صلح که چندین سال قبل صورت گرفت در حالت تکرار است، حکومت فکر می کند که ده سال دیگری نیز برای صلح پیشرو دارد؛ اما در حال حاضر شرایط اضطراری است، و نیاز به اقدام فوری در این راستاست و هر گونه تعطیل اشتباهی بزرگی خواهد بود، هر دو طرف (حکومت افغان وطالبان) به منظور دستیابی به صلح وقت بیشتر ندارند؛ اگر در این زمان معین و محدود صلح محقق نشود، شرایط بیش از پیش بحرانی می شود. طالب تهدید یگانه برای حکومت افغان و جهانیان نبوده، شورای حراست و گروه کرزی و اکنون اپوزیسون احدی صاحب همه بر دولت سبب فشار شده و حالات بیش از پیش اضطراری می سازد.

۵ حکومت افغانستان به گونه عمل می کند گویا که همه ملت با ایشان بوده و در برابر مخالفان مسلح می جنگند، در حالی که چنین نبوده هم اکنون نزدیک به ۷۰٪قلمرو کشور زیر کنترول مخالفان مسلح قرار دارد و برخی ساحاتی وجود دارد که نه زیر تصرف دولت بوده و نه هم مخالفان مسلح، تنها ۲۰٪خاک کشور زیر اداره دولت قرار دارد، بادرنظرداشت این فورموله، باید پیرامون اقدام عملی نماید.
6 – در ارتباط صلح از سوي حكومت تنها به تبليغات اكتفا شده، اما اراده و عزم ملموسي در اين راستا به مشاهده نمي رسد. اكثر اوقات در اين راستا پاكستان را متهم كرده و طالب تروريست خطاب مي كند، خواسته هاي مردم در نظر گرفته نمي شود، به خاطر صلح به جاي تبليغات به كاري عملي نياز است.
۷ – شعار رييس جمهور اين بود كه به صلح اولويت قايل است و آنرا در عمل پياده مي كند؛ از همين رو بود كه در شرايط بسيار دشوار اكثر افغان ها به وي راي دادند، اما در عمل براي صلح هيچ كاري صورت نگرفت و بازهم در حد شعار باقي ماند.
۸ – با توجه به ايجاد روابط تنگاتنگ حكومت افغانستان با آسياي ميانه و جهانيان، اين پروسه بيش از پيش دشوار مي گردد، نابود سازي جنگجويان چيني و مربوط به كشورهاي اسياي ميانه را در افغانستان نمي توان راهكار حل مشكلات دانست و اين هم به حل مشكل كمكي نخواهد كرد كه آنها زنده بازداشت و دست بسته به كشورهاي آسياي ميانه و كشور چين سپرده شوند، به جاي جنگ بايد راهكارهايي رويدست گرفته شود كه آنها به رضايت خود يا به كشورهاي خود بروند و يا هم در جاي ديگري براي شان زمينه اقامت تدارك ديده شود؛ اگر عزم نابود سازي آنها رويدست اين مسله خود به ادامه جنگ كمك كرده و شماري از گروه هاي مخالف مسلح هم به خاطر حفاظت از آنها بر جنگ تمركز مي نمايند.
۹ – دولت افغانستان خواستار كمك نظامي و مالي از كشورهاي آسياي ميانه و برخي كشورهاي ديگر است، تا جنگجويان مخالف آنها را در افغانستان بكوبد، اما به جاي اين، اين بهتر خواهد بود كه در ميان نماينده گان كشورهاي يادشده و جنگجويان مسلح شان در افغانستان زمينه گفتگوهاي صلح مهيا گردد، تا در زمينه استقرار صلح كمك صورت گيرد.
۱۰ – حكومت بيش از هرچه به دوستي با امريكا و ناتو تاكيد دارد، به حضور و افزايش نيروهاي خارجي در كشور تاكيد دارد، عمليات هاي شبانه و وجود پايگاه هاي نظامي امريكايي خود نزد گروه هاي مخالف مسلح سبب تقويت اراده جنگي مي شود، همچنان استقلاليت حكومت افغانستان صدمه مي بيند و فاصله بين مردم و دولت زياد مي شود در اين صورت نه حكومت افغانستان مي تواند برنده جنگ باشد و نه هم مي تواند تضمين بقاي خود را ارايه نمايد. بهتر است از هر عملي كه مردم افغانستان از آن رضايت ندارند و پيشرفت در پروسه صلح را با كندي مواجه مي سازد، اجتناب صورت گيرد.
۱۱ – در نزد سران دولت افغانستان اين احساس موجود است كه جامعه جهاني به ايشان پول مي دهد، از ايشان كمك نظامي مي كند و تلاش مي شود تا حضور جامعه جهاني در بخش نظامي بيشتر گردد، اما اين تلاش ها مانع در راستاي تلاش هاي صلح مي گردد، جامعه جهاني بايد از دولت افغانستان فاصله بگيرند تا ما داخل ميدان جنگ ديگري نشويم.
۱۲ –   تبليغات سوء بر عليه همديگر بايد از هر دوجناح پايان يابد، به جاي تبليغات منفي بايد باورمندي به تبليغات مثبت و اثرات مثبت آن وجود داشته باشد. به جاي جنگ بايد به مردم ذهنيت صلح داده شود، به همين گونه، رسانه ها نيز بايد به مثبت گرايي در اين راستا بپردازند.
۱۳ –  تعريف تلاش هاي صلح از سوي جناح درگير به مردم افغانستان ارايه گرديد؛ حكومت افغانستان خواستار صلحي است كه شرايط آنها در آن محقق باشد و تا هنوز تعريفي را كه آنها بيان مي دارند، صلح نه بلكه گفتگوها به خاطر تسليم شدن جانب مقابل است؛ از سوي ديگر، طالبان هم پيرامون صلح تعريف ويژه خود را دارند و بر پايه آن مي خواهند به گفتگوهاي صلح آماده شوند.
۱۴ – جهانيان مرتكب برخي اشتباهات شدند و هنوز هم به تكرار آنها مي پردازند:
الف: جهانيان بسيار مغرورانه عمل كردند و تنها به اين اصرار داشتند كه طالب هرجايي كه باشد بايد نابود شود، به طالب نه در خانه خود، نه در شهر و نه در منطقه مصونيت داده نشد، سراسر زير فشار قرار گرفت و گفته مي شد كه بايد كشته شود.
ب : اكنون جهانيان مي گويند كه با طالب بايد گفتگو صورت گيرد و آنها تروريست نيستند و براين كار نياز است كه براي  Constructive Dialogue  زمینه سازي صورت گيرد، يعني اين نه كه طالبان به رسميت شناخته شوند، اما دروازه گفتگوها بايد گشوده باشد، نام هاي سران طالبان بايد از ليست سياه حذف شده و دفتر قطر به رسميت شناخته شود.
ج: جامعه جهاني بايد اشتباه كنفرانس بن اول را تكرار ننمايد؛ كه تنها به حمايت حكومت افغانستان مي پردازد و به طالب وانمود مي سازد كه شخص سوم است؛ اگر طالب به جامعه جهاني احترامي را قايل است، جامعه جهاني هم بايد به احترام متقابل قايل باشد اگر جهانيان كه در راس آن امريكا قرار دارد، به حمايت حكومت افغانستان مي پردازد، و از آن حمايت مالي و نظامي مي كند، و در عين حال ادعا طرف سوم را دارد، شايد بازهم همان اشتباه بن اول تكرار شود، اكنون بسياري از آنها اذعان دارند كه چرا طالبان در اين كنفرانس به صورت كلي نفي شدند.
۱۵ – به خاطر برداشتن قدم هاي عملي در راستاي صلح نياز است كه جامعه جهاني با دولت افغانستان:
الف: در تمام ساحات كمك هايش را مشروط ارايه كند.
ب : حمايت هاي سياسي و نظامي خود را مشروط و محدود سازد و برايش بگويد اگر حكومت افغانستان تا پايان سال 2016 و اوايل 2017 نتواند به استقرار صلح دست يابد، كمك هايش را به حالت تعليق خواهد آورد.
اگر جامعه جهاني سبب فشار بر حكومت افغان نگردد و در ساحات مختلف كمك و حمايت هايش را مشروط نسازد، و فشار عملي خود را در اين راستا به نمايش نگذارد، استقرار صلح ممكن نيست.
۱۶ – جامعه جهاني كه امريكا در راس آن قرار دارد تاكنون بر حكومت افغانستان باعث فشار نگرديده و تا هنوز از فشار سياسي و ديپلوماتيك خود استفاده نكرده است، ولي برعكس عمل مي كند، گفته هاي حكومت افغانستان را مي پذيرد و از آن در سطح ملي و منطقه يي و بين المللي حمايت سياسي و نظامي مي نمايد.
۱۷ – در سطح منطقه يي هم بر طرف هاي درگير فشار وارد گردد ( حكومت افغانستان و مخالفان مسلح) بايد زير فشار قرار گيرند. چين، امريكا و ناتو بايد از ميزان فشار سياسي شان در اين زمينه استفاده نمايند.
۱۸ – پاکستان هنوز هم با هر دو جناح درگير جنگ به بازي پرداخته، از جامعه جهاني زير نام پيشبرد روند صلح پول به دست مي آورد، از حالات و شرايط خراب جنگي و امنيتي استفاده كرده و از آن به نفع خود بهره برداري مي كند، تا هر اندازه يي كه اين حالت دوام مي يابد به نفع پاكستان است، اگر در افغانستان بي ثباتي و بدامني دوام داشته باشد، پاكستان مي تواند در اين راستا از كس و طرف كريديت دريافت نمايد.
با حكومت افغانستان، هر مرتبه پيرامون صلح، بهانه تراش كرده و خواستار وقت بيشتر مي گردد.
پاكستان بر طالبان در اين راستا به گونه فشار وارد مي كند كه به هيچ صورت نمي توان راه رسيدن به صلح باشد؛ مثلا كمك هاي بشري را بر آنها مي بنند، مجروحان شان از شفاخانه ها اخراج مي كند كه اين مسايل سبب افزايش حساسيت هاي بيشتر مي گردد.
پاکستان به جهانيان اعلام مي دارد كه بدون شركت آنها استقرار صلح در افغانستان غيرممكن است، نياز است كه به پاكستان هم زمان محدود با شرايط تعيين گردد و به آن امتياز غيرمحدود ارايه نشود.
۱۹– بايد در زمينه تطبيق توافقات كنفرانس هاي بين المللي تضمين هاي وجود داشته باشد.
۲۰ – بايد در سطح ملي هم حكومت افغانستان و هم طالبان زير فشار قرار گرفته شوند و اين كار به وسيله گروه هاي بي طرف سياسي، جوامع مدني بي طرف و بالاخره مردم افغانستان صورت گرفته مي تواند، در اين زمينه كمك كننده گان جهاني هم موثر است در صورتي كه بي طرفي را رعايت كنند.
مثلا به خاطر قتل ۹ تن از برداران هزاره جلسه اعتراض آميز صدهزار تن مي تواند تدارك ديده شود، تبليغات براي آن مي شود و برنامه برايش داده مي شود، چرا ممكن نيست كه به خاطر زير فشار دادن طرفين درگير چنين همايش به راه نيافتد.
۲۱ – در زمينه صلح كمك هاي مالي جهانيان تنها منحصر به حكومت افغانستان بوده و اين كمك ها تنها به ادرس خاصي صورت مي گيرد كه اين خود بر روند صلح تاثيرات منفي مي گذارد.

نظرمحمد مطمئن
نویسنده وتحلیلګر مسایل سیاسي افغانستان