آرشیف

2014-12-29

afrotan

« گلادیاتورهای افغان و خواب های کُنجاره ای !! ۱ »

زاوا یای پنهان تاریخ ما و دیالیکتیک بحران در جامعه افغانی !

 
                                                                
ما خود نمی رویم دوان در قفای کس
آن می برد که ما به کمند وی اندریم
 
قسمت سوم  :
 
چنانچه قبلأ نیز اشارتأ به عرض رسانده ایم که بالاخیره از سوی « امیرالمؤمنین !» طالبان افغانستان طی انتشاریک طوماری که همانا اعلامیه رسمی و مزئن بر مهرمبارک حضرت امیر المؤمنین    بوده باشد انجام مذاکرات سری با ایالات متحده امریکا «  کافرو ملعون سابق !!» وبرای ادامه چنین مذاکرات تأسیس یک دفتردربِلاد مقدس « قطر»  ! مورد تائید  قرار گرفت و برای رونق بخشیدن امور اولیه این « لنگرگاه  خاص و عام » مخالفین و معاندین سابق یک رقم ناچیزی معادل سه میلیون پول  رائیج  بلاد کفر یعنی همان دالر مبارکه هم  که از سوی کفر و استکبار  جهانی تخصیص داده شده است ازسوی«امارت اسلامی وشخص حضرت امیرالمؤمنین دامت برکاته!»  بصورت جزیه !! از کفار و دشمنان اسلام !  پذیرفته شد. !! پیوست با انتشار این خبراز سوی وسائل ارتباط جمعی  و مطبوعات بین المللی گزارش داده شد که به تازه گیها دو سه عد د اشراف  تازه به دوران رسیده و کمتر مسؤل جامعه ما ! که عادتأ پَشه را در هوا نعل می فرمائند و مو را از ماست می کشند و در مسیر های نسبتأ طولانی معا مله گری دست درازی دارند و  دهها و بلکه صدها و هزاران پرسش و « کنایه » و علامت « سؤال » درست در مقابل شان قرار می گیرند  ،  در یکی از پایتخت های مبارکه بلاد فرنگ که « بر لین » باشد جمع شدند وبا این انگیزه ای تاریخی  که پس از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۵، چهار کشور اصلی پیروز جنگ یعنی  متفقین شامل آمریکا ، بریتانیا ، فرانسه و شوروی سابق ، کشور اشغال‌شدهٔ آلمان را به چهار بخش که هر کدام تحت کنترل یکی از آن‌ها بود تقسیم کردند و اکنون پس از سه دهه فریاد  وخون و وآ ویلا ی « بی عدالتی ! » و حاکمیت چندین صد ساله  تک  تباری  و « قبیله ! »  در افغانستان چنین زمینه فرآهم آمده است که افغانستان نیز با ید مانند کشور « آلمان » تجزیه و بر شمال و جنوب تقسیم شود !!.
 این برادران عزیزما که در دسته بندی ها و بُریدن ها و وصل شدن ها  ید طولانی دارند وقتی پای « زر و زور» درمیان باشد هرصبحی و هرشامی سازعلیحده ای را می نوازند ! درسال های ماضی نیزکه سنت بر این جاری بود تا  نزدیک به اکثریت  روشنفکران و نیمچه کتابخوانها ی جامعه ما سیاست « نه سیخ بسوزد نه کباب !!» را در تمامی عرصه های زندگی با پیروی از همین سیاست دوپهلو « یکی بر نعل و یکی بر میخ » می زدند ،
 البته یکی از ابزارهای  قد یمه حریفان اصلی این جماعت نیز که در طول تاریخ آنرا مورد استفاده قرار داده اند ، همین براه انداختن هیاهؤ ی فرمائیشی در برابر این برادران و دیگر پهلوانان پنبه ای جامعه بوده  است که وقتی آنها پای شان از مسکن اصلی به خارج  می گذارند ، تبلیغات و پس پُسک های آنان گوش فلک را کَر می سازند و گاهی هم کار به شعار دادن های فرمائیشی و زنده باد و مرده باد می کشد  .سخت جالب و شگفت انگیز است که در وارأی این هیاهو های زرگری  مخالفان و معاندان مصنوعی و عوام الناس جامعه  ما نیزبه  استعمال یکی از ابزارهای  قدیم که در طول تاریخ جامعه ما کاربرد های مختلفی داشته است متوصل می شوند و بدون هیچ تحقیقی وشناختی از ایسم های گوناگون برخی از مفاهیم معنی دارسیاسی و اجتماعی  مانند « فدرالیسم » ، « لِبرالیزم » و حتی « سیکولاریزم » را از تاریخ  اقوام و جوامع دیگربشری به وام میگرفته وبصورت مسخره آمیزبا افراد وشخصیت های مورد نظرشان گِره میزنند؛ طبیعی است که در چنین فضای آگنده و با چنین ویژگی ها گاه به تنهائی و گاه به طور مجموعی و بویژه دررابطه با شرائط و اوضاع خاص و گاه حتی برخی مشخصات تاریخی جامعه افغانی از قبیل نابرابری اقتصادی ، اجتماعی و حتی فرهنگی میان کتله های وسیعی از مردم ناتوان ساخته شده افغانستان محرک نیرومند مانند انگیزه های « مذهبی و اعتقادی !!» حتی به سردادن شعارهای مصنوعی و سرودن سرود های  شبه آزادی خواهی تا سرحد« اعلام جهاد با کفر جهانی !!» تلقی میشود . باید با احترام به همه عزیزان و مجاهدان گمنام و بی هویت این معرکه به عرض برسانیم که وقتی بنای اعتقادی یک جامعه که همانا « استراتیژیی و هدف مهم » حرکت همه این عزیزان اعم از چپ و یاهم راست ، مذهبی و سیکولار،برمبنای« تقسیم ثروت» و« رفاه طلبی » و مسابقه دراینگونه «ارزشهای مادی »  قرار گرفته باشد طبیعی است که نظام سرمایه داریی غارتگر بین المللی  نه از دروازه  بلکه از راه پنجره باز خواهد گشت . واضیح است آنچه را که تاهنوز در این قبیل موارد دیده ایم بیشتر دیکتاتوریی فقرأ بر فقرأ بوده است … آنچه که مهم است و به عنوان یک دانشجوی اقتصاد و جامعه شناسی دینی  مبهم ترين، تعريف ناشده ترين و ناشناخته ترين مفهوم را در واژهء «فدراليسم» يافته ام ـ چه در نزد موافقان  و خواستاران اش و چه در نزد مخالفان سر سخت آن. و در اين زمينه اشاره به همين يک نکته بس که ـ در ميان هر دوطیف وسیعی از  اين گروه های سياسی جامعه ما بر سرمعنای اصلی آن توافق کلی ایجاد نه شده است . بنأ میتوان قضاوت کرد که در کشور ما افغانستان و دیگر جوامع عقب مانده شرقی اکثر ایدیولوژی ها و تیوری ها  به تناسب و اقتضای منافع خاص گروهی و قومی و در بسیاری موارد فردی انسان ها مانند غله و سائر مواد خوراکه و اجناس ضروری مردم یک کشور از بیرون قلمرو جامعه وارد می گردند  . بنابراین تمامی ویاهم نزدیک به اکثریتی از  روشنفکران آسیائی منجمله  روشنفکران افغان  حاملان نسخه های بدل ایدیولوژی ها و مکاتب فکری حتی مذاهب و ادیان هستند .  روی همین دلیل از شناخت خود به عنوان انسان های که در یک  قلمرو معین جغرافیاوی زندگی را سپری کرده باشیم و از چگونگی تلخی ها و شرینی های زندگی آموخته باشیم عاجزیم ، مگر اینکه به نسخه های اصلی و زمینه های عملی آنها مراجعه و توجه داشته باشیم . و ببینیم که در کدامین شرائط اجتماعی و اقتصادی بویژه خصوصیات طبقاتی و فکری و اعتقادی جامعه ما و یاهم سائر جوامع بشری باید این اندیشه ها و ایدئولوژی ها را  غَرس کرد ؟ و یاهم به قول علمای منطق  دریابیم که « شأن نزول » آن چی بوده است ؟
 البته باید گفت که بسیاری از مسائلی که همین اکنون در قرن بیست و یکم و یا هم در گذشته میان ملل مختلف جهان مطرح بوده است بسیار مبهم و حتی گاهی غلط است که مسأله « فدرالیسم » و یاهم بسیاری از مفاهیم اجتماعی و اقتصادی  نیز با همین ویژه گی ها و در اکثریتی از جهان معاصری که ما در آن زندگی میکنیم   مطرح گردیده اند  . شاید برای خواننده گان ارجمند جالب و سخت شگفت انگیز باشد ، چنانچه دانشمندان معاصر باوردارند و به این نتیجه رسیده اند که تسخیر ذهن ملت ها در گذشته فقط نبوغ عده  ای خاصی از تسخیر کننده گان محسوب می گردید اما امروز برخلاف گذشته درد ناک « علم و آگاهی » نیز به کمک شان  آمده است و قتی بخواهند یک ملت جهان سومی منجمله افغانستان  را از «هویت » و « توان مندیی " نه " گفتن » محروم سازد و در یک خواب مصنوعی به غارت ببرند  ؛ همه وسائل ارتباط جمعی ، رادیو ، تلویزیون های بیست و چهار ساعته با تدویر میزهای مدوری از شبه تحلیل گران و جامعه شناسان حرفوی برخی از واقیعت های دردناک در جامعه را که بصورت مصنوعی و با مقتضای فن غارتگری باید به خورد جامعه بخواب رفته داده شود مانند یک دوای آرام بخش و یاهم دارای اضرار تجزیه و تحلیل می گردد .
وکاملأ طبیعی است که ملت های عقب نگاهداشته شده  به شمول شبه روشنفکران جامعه افغانی نتوانند آنرا تشخیص دهند . که به قول سعدی بزرگ : 

 ما خود نمی رویم دوان درقفای کس
آن می برد که ما به کمند وی اندریم

اینجاست که برای اغفال ذهن ملتها تیوری سازان نظام سرمایه داری و پادو های داخلی شان ملت ها را همیشه به زشتی ها فرا نه می خوانند که نفرت از زشتی ها ملتها را فرار دهند و متوجه نقاطی بکند که مطلوب  پادوهای نظام سرمایه داری است ، بلکه با تشخیص نوعی از « ذائیقه » هرجماعتی ، و تشخیص گروه خونی هردسته ای که درروشنی کاذب چراغ های امتیازات مادی شعارهای مفتکی سر میدهند ، جامعه را گاهی به « حقائق مسلم مگر فرمائیشی » نیز دعوت  میکنند ،
و برای کشتن یک حق بزرگ  و ازاینکه شهروندان یک جامعه متوجه آن « حق بزرگ و اولیه » در جامعه  نه شوند ، سرگرم یک « حقیقت دیگری » می سازند ، هرچند شیوه حقیقی باشد اما با انگیزه نادرست و کاذب کشتن یک حق بزرگ بدست یک حق قابل بحث در جامعه افغانستان عملی است زشت و نفرت انگیز ؛
وقتی خانه ات را حریق گرفته است و درشغله های از آتش میسوزد دعوت به نماز و دعا به پروردگار هم نوعی از دعوت های مطلوب  دلالان فریبکار بویژه خیانتکاران نظام سرمایه سالاری فاسد تلقی باید گردد . زیرا هرگونه توجه دادن به هر چیزی در آنجا و آن زمان ، مقدس و غیر مقدس به جز توجه کردن به خاموش ساختن آتش توجهی است استحمارگرانه ، و بدون تردید اگر کسی و یا کسانی حقیقی و حقوقی به آن توجه کرد در خط استعمار و استحمار قرار گرفته اند….
 
یار زنده صحبت باقی
15 جنوری سال 2012 میلادی
_________________________________________________________
۱ : گِلادیاتورها دسته‌ های از جنگجویان حرفه‌ای در روم باستان بودند که با یکدیگر و با حیوانات درنده جنگیده و دست و پنجه نرم می‌کردند تا موجبات تفریح تماشاگران را فراهم آورند. در خبر آمده است که آخیرأ برخی از محافل و دسته های واقعأ  " سیأ " سی و گلادیاتوری  افغانستان  به دعوت برخی از سناتوران ایالات متحده امریکا منجمله آقای دانا روهرا باکر از اعضای ارشد کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان این کشور به همراه لو گهمرت، استیو کینگ و لوریتا سانچز دیگر اعضای کنگره آمریکا شرکت داشته‌اند.