آرشیف

2014-12-30

afrotan

گر مسلمانی از این است که حافظ دارد….

 

فقط کسانی میتوانند از دل طوفان خبر گیرند که از ساحل به داخل دریا آیند و گوشه ای از یخ ها را بشکننند و تنها روشنفکران متعهد به تغییر سرنوشت جامعه اند که با هنر وظرافت فکری و اعتقادی خویش مقتضیات هر زمان و هرنسل را شناسائی کرده باشند.

 

پیوسته به گذشته بخش چهارم و آخر :

در بخش سوم این نوشتارکوشیدیم تا بر رویکرد ها و نکات مشترک این دو قرئت و دو بینیش نسبت به تاریخ و انسان به مثابه مهمترین و درعین حال شگفت انگیزترین پارادُکس فلسفه تاریخ اشارات مختصری داشته باشیم و اکنون که بنابر دلائیل گوناگونی با نوشتن چهارمین و آخرین بخش این نوشتاراکتفأ میگردد بنأ لزومأ و اصولأ کمی هم به عملکرد های جمعی و مواضع طبقاتی وسیاسی تیوری پردازان و شبه دانشمندان این جماعت باید مرور کوتاه وگذرای بیاندازیم . زیرا در این هنگامی که تمامی بشریت بویژه توده های میلیاردیی از مسلمانان که در سرتاسر گیتی و تمامی عالم پراگنده اند ودر جهان دهکده مانند کنونی اسلام با داشتن ظرفیت های مؤثرفکری به عنوان قوی ترین عامل تحول و تغییر در جامعه بویژه در میان نسل جوان و روشنفکرمعاصر بشمار می آید ومخصوصأ پس ازشکست و ناکامی اندیشه های مارکسیستی در مقابل نظام بورژوازیی و سرمایه داریی غارتگربین المللی موج گسترده ای را در تمامی عالم بر انگیخته است وتنها اندیشه ها و افکاری که با درخت تنومند ایمان و عقلانیت جمعی یا « اجتهاد پویا » گِره زده شده و دربرابرنظام غارتگر سرمایه داریی بین المللی بحیث یک اندیشه و ایمان بی بدیل بر تمامی بشریت وجهان معاصر سایه افگنده است . چنانچه طی مباحث گذشته نیز متذکر شده ام پارادُکس اصلی که میان مسلمانان و اسلام بحیث یک اندیشه قابل عمل درهمه عرصه ها ی سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی به مشاهده میرسد این است که در تحلیل ها و قضاوت های بسیاری از دانشمندان و علمای مسلمان موتور اصلی تکامل و پیشرفت جامعه که همانا « فرآیند عقلانیت جمعی » و مکانیزمی بنام اجتهاد است اندکترین جایگاهی ندارد روی همین ملحوظ است که حین اجرای رسالت « امر بالمعروف ونهی عن المنکر.» یعنی فرا خوان گسترده بشری بسوی اسلام را بدون درنظرداشت شرائط سیاسی و فرهنگی حاکم بر جوامع انسانی در تاریخ معاصر و یاهم هر دوره و هرجامعه دیگر تاریخی و جغرافیاوی بصورت دگماتیک ومنجمد با شا خصهای نخستین روزگار اسلام اندازه گیری مینما یند . خلاصه اینکه وقتی اکثر علمأ و دانشمندان دینی برتربیون های مذهبی مانند منبر های از مساجد ، شبکه های رادیو تلویزیونی بیست و چهار ساعته و دیگر وسائل ارتباط جمعی حضورمیابند و یا هم با نوشتن و نگارش اندیشه های دینی از طریق انتشار جرائد و کتب علمی به پخش و نشر اندیشه های خویش می پردازند به مسأ له حاکمیت در جامعه هیچگونه توجهی ندارند و به حل مسأله اقلیت ها درتاریخ اسلام نیز از همان فورمولی را استفاده میکنند که در دوران حیات پیامبر گرامی اسلام و جانشینان اش آنرا بحیث ملاک مسلمانان روزگار پیامبر اسلام مورد استفاده قرار داده بودند که متأسفانه این نوع اسلوب در فراخوان انسان ها بسوی اسلام خود به مثابه معضله ء پارادُکسیکال Paradoxical قرن حاضر مبدل شده است ، بویژه اکنون که جهان بیش از هر زمان دیگری نسبت به مسأ له دفاع از حقوق بشر و آزادی اقلیت ها ی مذهبی و مسلکی حساسیت های گونا گونی را بجا میگذارد . بنابر این امروز اکثر فقها و دانشمندان مسلمانی که در آنسوی آبها یعنی کشور های صنعتی مانند امریکا – اروپا – کانادا و استرالیا مجبور به استمرار زندگی شده اند مسأله حقوق اقلیت ها در اسلام را به همان میزان و قرئتی اندازه گیری مینمائند که مروج دوران حاکمیت نخستین خلفای اسلام بود ، این بدان معناست که در حاکمیت مسلمانان نوع برخورد به مسأ له حقوق اقلیت ها و ادیان دیگرمورد توجه جدیی فقها و مجتهدان صدر اسلام قرار داشت و بدون شک که نوعی از برخورد و تعامل حاکمیت های مسلمانان با اقلیت های دینی در آن زمان از بستر شرائط خاص محیطی و جغرافیاوی جوامع اسلامی صدر اسلام منشأ میگرفت و هیچگاه نباید نوع مشروعیت و چگونگی حاکمیت آن مناسبات به مثابه نسخه ای ثابت و جامدی تصؤر کرد که در طول وعرض تاریخ بشرمیتوان مورد تطبیق قرارداد . 
امروز که کتله ها ی از مهاجران اعم از مسلمان و نامسلمان به اثر شرائط خاص سیاسی ،اقتصادی بویژه فرهنگی در جوامع و کشور های شان به کشور های ثروتمند جهان سرمایه داری مجبور به مهاجرت گردیده اند وبا گذشت زمان معین پیش بینی شده در قوانین اساسی کشور های میزبان بحیث شهروندان آنکشورها پذیرفته می شوند . وقتی درپیشگاه مراجع حقوقی و مدنی کشورهای میزبان عمدتأ مسیحی و یاهم یهودی نشین امریکایی و یاهم اروپائی که فوقأ از آنها یاد آوری بعمل آمد به حیث یک شهروند دارای وظائف و امتیازات حلف وفاداری یاد میکنند طبیعی است که این وفاداری و تعهد شهروندی نسبت به منافع کشورمیزبان بر اکثریت دیدگاه ها و اندوخته های که نخبه گان و دانشمندان کتله های از خارجی ها در زمینه های گوناگون سیاسی و اجتماعی قبلأ و در جغرافیای دیگر کشور ها کسب کرده و فراگرفته اند تأثیر می گذارد و بدون شک که این فرآیند شهروندی جدید در گام اول دیدگاه ها و مواضع حقوقی قبلی دانشمندان عرصه فقه و حقوق مدنی را نشانه میگیرند و آنگاه که اندیشه های دینی و مذهبی شان فاقد ظرفیت های لازم عقلانی و اجتهادی باشند از لحاظ رویکرد جامعه شناختی شکست سختی را متحمل میشوند . زیرا از یکسو با شدت تمام از آنچه که به عنوان گفتمان جامد و غیر اجتهادی از سالهای سال با آن زندگی کرده اند و در هرگونه شرائط سیاسی و اجتماعی وبا پرداختن هرگونه هزینه ای از آن پاسداری نموده اند نه تنها به دفاع میپردازند بلکه به عنوان یک گفتمان برتر و دارای ظرفیت های مدیریتی در جهان معاصر بدون آنکه ازدیگر گفتمانهای نظام سرمایه داری مانند لیبرالیزم Liberalism، مرکانتیلیسم Mercantilisme و دیگران کوچکترین و اندکترین اطلاعی داشته باشند قرئت معیوب طالبانی و غیر اجتهادی مذهبی را در برابرآن اندیشه ها عرضه میکنند .از سوی دیگر کسانی که نظام سرمایه داری و لبرالیزم را ودیعهء الهی می پندارند !! وزندگی در چنین سیستم به ظاهر آزاد را با ملمع کاری مذهبی مسیحییت مسخ شده توجیه میکنند بدون اینکه به محور های اصلی و نکات مشترک میا ن اسلام و مسیحیت و یاهم سائر ادیان توحیدی بپردازند در زمینه دفاع ازنظام سرمایه داری و لبرالیزم به استناد به آیه « اليوم احل لكم الطيبات و طعام الذين اوتواالكتاب حل لكم و طعامكم حل لهم» استناد میکنند و با یک حرکت افراطی حتی ازدواج جوانان مسلمان با دوشیزه گانی از اهل کتاب را نه تنها نا جائز نه میشمارند بلکه وظیفه دینی و اخلاقی جوانان مسلمان میدانند تا دخترانی از اهل کتاب را که به همسری انتخاب میکنند در حفظ و نگهداریی اساسات دینی همسران اش که تا هنوز به اسلام نه گرویده اند از هیچگونه تلاش دریغ نه ورزند . جالب است که برای اثبات و انطباق این امر آیه شماره پنجم سوره مأئده که حامل پیام دیگر و مأموریت دیگری است یعنی الْيَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَکْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ استناد مینمایند. بطورخلاصه باید گفت که وظیفه همه روشنفکران و دانشمندان هردو دید گاه این است تا امروز که نظام سرمایه داری غاصب جهانی همه انسان ها را از پایگاه ذاتی وفرهنگی شان به بیرون در آورد ه و آنها را به برده های نیازمند و زبون و مقلد بی چون و چرای ازخود ساخته است راه حل های مبتنی برعقلانیت جمعی و« اجتهاد دینی » جستجو کنند. این کار زمانی ممکن و میسر است که روشنفکر این روزگار و همه کاره های هیچکاره این زمان بدون هرگونه تعصب قومی ، نژادی و مذهبی ، با جلوگیری از اشاعه ء ابتذال ، سهل انگاری های متحجرانه ، " سلیقه های کج اندیش فکری" و" فتوی بازی های رسوای بازاری " در راه دیگر گون ساختن ذهن مردم به نفع ایجاد حرکت عظیم مدنی و فرهنگی و همچنان بیدار باش اجتماعی اقدام عملی نمایند . تا یکبار دیگر شکوه و عظمت انسان به مثابه جانشین خدا در زمین از خرابه های تمدن باستانی مشرق زمین سر بلند کند .
علاوه براین روشنفکر این روزگارباید با قلم و منطق لبریز از ایمان اش بجای بیشه ها ریشه ها را نشاندهی کند و تمامی منفذ های وجود یک تمدن را از ویروس نفرت ها پاکسازی کند .

یا هو! یار زنده صحبت باقی 
 

پایان