آرشیف

2017-1-27

گل رحمان فراز

گام های نا استوار و آینده مبهم ژنرال دوستم!

گام های نا استوار و آینده مبهم ژنرال دوستم!

ستر جنرال عبدالرشید دوستم رئیس حزب جنبش ملی و معاون اول ریاست جمهوری حکومت وحدت قبل از احراز این کرسی در دوران حکومت چند دوره ای آقای حامد کرزی سمت سر قوماندانی اعلی قوای مسلح کشور را بعهده داشت که قبل از آن نقش ارزنده خویش را در دوران سقوط حاکمیت رژیم طالبان، درخشان سازی نقش مقاومت گران و شکست ستون ایستادگی حکومت پرچمی ها….! بازی کرده است و مردم علل سقوط حکومت دست نشانده قطعات محدود اتحادیه جماهیر شوروی سابق را کناره گیری اضطراری و دخالت مستقیم نیروی شمال به سرکردگی ژنرال دوستم می دانند.
ژنرال عبدالرشید دوستم با آنکه بی سواد بود و از لحاظ قومی به پیمانه توانا نبود تا در برابر قوای قومی اقوام دیگر قد اعلم نموده، اعلام حضور نماید و خواهان سهم دومی از لحاظ ترکیب قومیتی و اقتدار سیاسی برای خود و حامیان حزب اش باشد. او از لحاظ فهم بی اندازه میان تهی و از لحاظ سواد بی نهایت ضعیف است! علت اصلی شخصیت دادن به دوستم و رشد دادن وی را دخالت اربابان و متنفذین با فهم و با سواد قوم ازبک شکل می دهد، آنها در مخالفت بر سر قدرت نتوانستند همدیگر را رام و قانع هم پذیری یکدیگر سازند و از همان خاطر کوشیدند تا شخص را بر گزینند که هم از سخن شان بیرون نباشد و هم بتواند رهبری قوم را با همه خطر ها و فراز و فرود های آینده اش قبول نماید که دوستم اهل اینکار شناخته شد.
رشد شخصیتی ژنرال دوستم تا حال غیر قابل پیش بینی بوده است، تا هنوز کسی فکر نمی کرد که ژنرال دوستم بتواند کاروان حیات خویش را به منزله سعادت حیات اش الی ختم دوره حکومت وحدت ملی برساند، او که تا هنوز نتوانسته است توازن حضور و حرکت محافظه کارانه خویش را در همه تحولات سیاسی حفظ کند هدف گلوله و قصد ریشه کن سازی توسط اقشار مختلف و گروه گوناگون طرح ریزی شده است و هر دم احتمال نیستی اش می رود.
اکثریت کسانی که گوشه حرکت و تغییر حالات را در این کشور بدست داشته اند بدون شک خود را به ویرانگری و تخریب کاری مزید سوق داده اند که تحمل اش دشوار بنظر می رسد، آنها یا خود را از دست داده اند و یا نزدیکان خویش را به نابودی حیاتی مواجه ساخته اند اما ژنرال دوستم با آن همه کم دانستگی اش توانسته است خوب ترین طرح برای حفظ خویش و از بهترین روش برای به قدرت رسیدن حزب و حامیان اش استفاده کند که همان تکنیک موجب حضور پر رنگ و جاویدانه اش در سمت معاونیت اول ریاست جمهوری شد.
این رشد شخصیتی ژنرال دوستم بی سابقه بوده است و تا هنوز هیچ یک از رهبران اقوام دیگر چون: فرمانده احمد شاه مسعود، استاد ربانی، حکمتیار، استاد سیاف، مجددی، پیر گیلانی….! را ندیده ایم که خود را به همه موضوعات دخیل نمایند و در ضمن زندگی خویش را همراه با موقف حکومت های گوناگون در پنجه خود بصورت تضمینی و صد فی صدی نگهدارند.
برخورد نا خردمندانه ژنرال عبدالرشید دوستم با انجنیر احمد ایشچی خیلی اسف بار و دور از عقلانیت بود، البته دستانی زیر الاشه دوستم از طرف گروه حمایتی حکومت وحدت ملی جا گرفته بود تا موازینه قدرت اش را بر هم زند و نگذارد بیش از این یکه تاز شمال، سرکش طالب کش و مرد افشا گر بماند که این کار را کردند و آبروی دوستم را یکسان به خاک مالیدند. 
گرچند دوستم خوب دانسته بود که داستان نزدیک به اتمر و استانکزی بعد از افشا گری های عملیات تصفیوی غورماچ توسط وی شروع به فعالیت و آغاز به تخریب نقش شمالی دوستم بر خزیده است ولی او باز هم کوتاهی کرد و در قبال این قضیه غیر مسئولانه برخورد کرد که همان برخورد اش موجب بدنامی جهان شمول و شکست سقف های آهنین ژنرال دوستم گردید.
حال که حکومت به رهبری اتمر و استانکزی در تلاش اقدام برای گرفتن و محبوس کردن نه نفر از محافظین ژنرال دوستم توسط جنرال تاج محمد جاهد – وزیر امور داخله است و خود معاون صاحب اول توانایی جلوگیری و خنثی سازی این اقدام بزرگ را ندارد به خوبی قابل درک است که حفظ اقتدار و قدرت ژنرال دوستم نفس های آخر اش را می کشد و دیگر دوستم همان دوستم سابق نخواهد بود که کناره گیری اش موجب سرنگونی با تدبیر ترین حکومت تحت رهبری داکتر نجیب الله گردد.
با مهر 
گل رحمان فراز