آرشیف

2014-12-23

afrotan

« کودتای” نیمه خونین ” مذهبی علیه مذهب »
بحران افغانستان در آئینه  تحولات ایران  ۳
  « استخاره ها و هاله ای ازنور دو منبع بیمار برای مشروعیت سیاسی !!»
 
 

                                                                                       
قسمت سوم :
 
تو در نماز عشق چه خواندی که سا لها ست
بالای دار رفتی واین شحنه های پیر
از مرده ات هنوز پرهیز میکنند
……
قطعاتی ازسروده ء شاعر نامدار ایرانی   «شفیعی کد کنی» که درمراسم یادبود از شهادت  شهید  آیت الله دکتر بهشتی توسط  فرزند ارشد اش سید محمد علی رضأ بهشتی  خطاب به پدر به عنوان مرثیه ای که زیرنام « امروز تحجر تجلی سبز اندیشه‌هایت را تحمل نمی‌کند » خوانده و سروده شد.
چنانچه قبلأ اشاره گردید واقعأ چیزی که در ایران روی داده ، شگفت انگیز است . زیرا به حکم   مطالعات و بررسی های اکثر  دانشمندان ، شخصیت ها و نخبه گان دینی و فرهنگی معاصر میتوان گفت که حوادث آخیر در ایران عوارض و رسوبات طبیعی « پروژه تحجر مذهبی » و برخاسته ازمتن « گفتمان و قرئت منجمد   طالبانی از اسلام  » بوده است . لهذا تعارض آمیز بودن گفتمان « طالبانیسم » و روش تفهمُ» آن در معرفت دینی وفلسفی  آنگاه بحرانی تر میشود  که با « روش تحقیق » خاصی در هم آمیزد ، بدون شک در زمینه های مشروعیت سیاسی و اجتماعی نیز دُچار نواقص فراوانی شناخته می شوند که  با توجه به مقدمات مختصری که در گذشته به آن اشاره گردید ، برخی مایه ها و تأ ثیرات این تفکر در شعار ها و مواضع انتخاباتی  برخی از هواداران و تیوری پردازان این پروژه در سائر کشورها و جوامع اسلامی نیز باید جستجو کرد که به عنوان همکاران و پدر خوانده های روحی و معنوی آنها  دارای چه پیام ها و پیامد های مشترکی اند ؟ در اینجا توضیح این نکته لازم است که « مهندسی اجتماعی»  یعنی طرح و نقشه عملی و مقطعی برای بنای چنین رفتار اجتماعی یا اجرای دقیق همان  گفتمان طا لبانی در حوزه سیاسی برویت یک تفکر همه گیر جهانی صورت گرفته است . لهذا لازم است همآ نگونه که در قلمرو جغرافیای ایران به آن اشاره شد ودر داستان حضور هیئا ت بلند پایه جمهوری اسلامی ایران برهبری آقای احمدی نژاد در اجلاس مجمع سازمان ملل متحد که حکایت «هاله نور!!» آن زبانزد خاص وعام شده است ازیکسو و ازطرف دیگر تخصیص دادن بودجه نود ملیارد ریالی از بیت المال  برای تأ سیسات چاه
« جُمکران» * واقع در حومه شهر مذهبی قم توسط دولت احمد ی نژاد  که به باوربرخی ازروحانیون بلند پایه مذهب شیعه  مکان مقدسی خوانده شده است و لابد به قول این طیفی از روحانیت  حضرت «امام زمان "ع"» ازآن ظهور خواهد کرد مطالبی اند که محور عملیاتی و اندوخته های فکری این پروژه بحساب می آیند .
 از سوی دیگر بیان و طرح  مطلبی  بنام « استخاره »که از سوی یک روحانی متنفذ جامعه افغانی  آقای صبغت الله مجددی رئیس مجلس سنأ ی افغانستان ،  رهبر حزب نجات ملی و رئیس کمیسیون تحکیم صلح افغانستان ، در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام گردید* از لحاظ مفهوم و محتوی  با پروژه موهوم « چاه جُمکران » مشابهت های فراوانی دارد . این روحانی کهن سالی که از نخستین نسل جهادی ها به شمار می آید در یک کنفرانس مطبوعاتی حضور یافت و آقای کرزی را مناسب ترین فرد برای مقام ریاست جمهوری افغانستان دانیست .شگفت انگیز است که رئیس سنای افغانستان گفت بسیاری از مردم افغانستان که منتظر پاسخ وی راجع به انتخاب اصلح برای مقام ریاست جمهوری شده بودند ، پس از بسیار دقت ، استخاره و تلاش و سنجش های عجیب و غریب …آخیر الامر به این نتیجه رسیدیم که آقای کرزی با اینکه بعضی اشتباهات در گذشته کردند اما دیگر تکرار نکنند بهتر دانیستیم که به ایشان نظر مثبت دهیم و از طرف ما به عنوان رئیس جمهور انتخاب شوند …آقای مجددی در پاسخ یک خبرنگارکه خواستاروضاحت بیشتری درمورد "استخاره" شد ه بود گفت : معلوم است که « استخاره » کردیم ، به ما اشاراتی شد از طرف خداوند که به همین (کرزی ) رأی بدهید . !!!
اگر به عمق این نظریه توجه شود خواهیم دید که این تیوری نیز مانند نگاه انحرافی حاکم و مروج در ایران شیعی معاصر  اساسأ با تأ سیس یک  دولت مسؤل و پاسخ گو که از متن توده های از مردم با اثر رأی مستقیم مردم برخاسته باشد در مخالفت قرار دارد ، که در نتیجه مشوق رفتار های میشود که از یکسو در جامه ء مذهب و روحانیت خود کامه با مخالفین مذهبی شان برخورد میکنند و از سوی دیگر برای مقابله با مخالفان از مجاری ای سود می جویند که به هیچ وجه در قوانین حاکم بر جوامع بشری  تعریف نشده بلکه اراده ذاتی حکمرانان و زمامداران است که توده ها را به تبعیت وا میدارند . همانگونه که دید یم بخش زرین و قابل افتخار « جمهوری اسلامی » در ایران همانا « جمهوریت یا مردم سالاری و دموکراسی نظام اسلامی » با یک جراحی خونین « نگهبانان مالکیت خصوصی » یعنی دارودسته ای از متملقان  " شورای نگهبان " و در رأس آن شخص آیت الله خامنه ای  رهبر جمهوری اسلامی ایران  ،  از اسلام به عنوان یک دین انسان ساز الهی جدا گردید ، در کشور ما افغانستان نیز با استمداد از همان شیوه متحجرانه ماشین همان «گفتمان منسوخ و مغلوب طالبانی»  در جوامع اسلامی به حرکت درآمد . و برخی از مراجع نامدار سیاسی در جامعه فقیر  افغانی با ارائیه  پروژه موهومی بنام « استخاره » عملأ عقلانیت و خِرد را در  حوزه زندگی  بشری ممنوع اعلام داشتند . لهذا هیچگونه تعجب ندارد که جلالتمآب حامد  کرزی « رئیس جمهور اسلامی افغانستان » یکی از اعضای ارشد تشکیلاتی بنام جبهه نجات ملی و اسلامی افغانستان که جناب حضرت صبغت الله مجددی رهبریی آنرا بر عهده دارد با اعلام و احساس نخستین جرقه های از «کودتای تاریخی مذهبی علیه مذهب » که تمامی دنیا را به لرزه در آورد پیام تبریکی را عنوانی آقای احمدی نژاد به تهران مخابره کرد . البته انگیزه اصلی این سبقت جوئی در ارسال پیام برعلاوه اینکه رژیم ایران به نمائنده گی از « کنفرانس شانگهائی » که شامل کشور های بزرگی چون روسیه و چین نیز میباشد و استراتیژیی مقابله با حضور امریکا در آسیای میانه را تعقیب میکنند مبالغ هنگفتی را برای تقویت رژیم مافیائی کابل می پردازند همانا تکمیل کمربند پروژه « هاله ای از نور مافیای ایران » با  پروژه «استخاره ای ازجنس مافیای افغانی » آن  میباشد . اکنون سوال این جا ست که چرا وبا چه نگاهی حاملان وعاملان استراتیژیی ضد امریکایی کشور های عضو
 « کنفرانس شا نگهای » به جایی نیروهای « اصلاح طلب ایران به رهبریی شخصیت برازنده وبرنده دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران آقای « میر حسین موسوی » نخست وزیرسابق دوران جنگ بر  نیروهای محافظه کار و متحجرایران حساب باز  کردند و تمایُل نشان دادند !!؟ چنانچه برخی گزارشهای تائید ناشده حکایت از نقش روسیه و چین به مثابه دو کشور مقتدر کنفرانس منطقوی کشورهای موسوم به شا نگهای  در اجرای کودتای ۲۲ جوزای ۱۳۸۸ درایران را خبر می دهند !!  و تا مرز سهم گیری در اجرای کودتای انتخاباتی به پیش رفتند ؟ بدون شک که اینگونه  گرائیش به یک انتخاب قرون وسطائی درجامعه  ایران مغائر با منافع راستین ملی و استقلال کشورهای شامل در مجمع کشور های  شا نگهای شمرده می شود زیرا قدرت های پیشرفته واعضای مهمی مانند چین و روسیه که در کنفرانس شانگهای عضویت دارند  نه میگذارند کشورهای قدرت مند دیگری دربرابر دنیای صنعتی غرب بویژه ایالات متحده امریکا  بصورت جداگانه بر سرمنافع  بخشی از کشورهای آسیای میانه با اقتدارو عقلانیت  به مذاکره وگفتگو  بنشینند . زیرا اصلاح طلبان واندیشمندان دینی  ایرانی با قرئت جامع و انسان شمول از اندیشه های اسلامی که از متن باور بر « اجتهاد پویا و دینامیک دینی و سیاسی  » نشئت می کنند ،  میتوانند بصورت واقعی و حرمت نهادن به منافع واندیشه های  دیگران برای آزادی ، استقلال واقعی  و عدالت اجتماعی که پایه های اصلی یک تمدن بشمار می آیند دیگران بویژه ایالات متحده امریکا  را به گفتگو فرا خوانند . چنا نچه بار ها ازاین قلم خوانده اید به طور کلی دیدگاه های موجود را میتوان به دو سنخ کلی تقسیم کرد ، بخش نخست از  این سنخ ها دیدگاهی است که به نسبت امتناعی و پارادُکسیال حکومت دینی و حکومت دموکراتیک و مردم سالار حکم می دهد و دید گاه دوم ، با صرف نظر از جزیات و چگونگی شرح و تفسیر های درونی آن از ارفاق و سازگاری میان دین و مردم سالاری  سخن می گوید .طرفداران نخستین دید گاهی که اسلام را در تضاد با مردم سالاری و عقلانیت میدانند و از موضع حمایت از دین و مطلوبیت حکومت دینی ، ورویکرد ضد دموکراتیک ، آن دو را قابل جمع نه میدانند و حاکمیت خدا را منافی حاکمیت انسان و مردم می داند و میکوشد تا به بهره گیری از قرئت متحجرانه و دگماتیک متون ونصوص دینی پروژه تضاد دموکراسی با متون دینی را اثبات و به اکمال برساند . در برابر این جریان تاریخی دینی جریانات فراوانی وجود دارند که بر آشتی میان دیانت و سیاست تأ کید وترکیز مینما یند این گروه را نخبه گان وروشنفکران دینی  تشکیل می دهند که در عین حال که بر مطلوبیت نظام مردم سالارو دموکراتیک  تأ کید میکنند ، دغدغه دینی را نیز با خود دارند و تنها  راه حل را درارائیه گفتمانی میدانند که سیاست را عین دیانت محسوب کنند و هیچگونه تعارض میان دموکراسی واقعی و اسلام راستین  را باور ندارند . چنانچه حکومت راستین اسلامی در نگاه به انسان با این مبانی آغاز میشود که « یا ایها الانسان ، اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر » انسان از نظر اکثر زمامداران صدراسلام  بویژه حضرت عمر (رض) وحضرت علی (رض)  و دیگران یک عالم کبیر است که در درون خود یک جهان بزرگ را حمل میکند و انسان برمبنای انسانیت اش یک موجود کبیر است ونه یک موجود صغیر . روی همین اصل انسان از دیدگاه انبیأ (ع)  ذاتأ یک موجود آزاد است و برای انجام یک  مأ موریت دشوارتاریخی که همانا جانشینی خدا در زمین است  ، بوجود آمده است . متأ سفانه در فرهنگ معمول و تاریخی اکثریت  جوامع شرقی بویژه کشور های اسلامی و درکمتر گفتمان دینی سراغ داریم که که حقوق انسانی به عنوان انسان به رسمیت شناخته شده باشد در حالیکه توجه به حقوق انسانی بیش از آن که امروز در اعلامیه حقوق بشر پذیرفته شده  در پیام اصلی دین مقدس اسلام رعایت شده است . چنانچه می بینیم اعلامیه حقوق بشر دارای سه رکن اساسی است که این سه رکن بصورت روشن در تعالیم انبیأ به نحو عمیق ترو اساسی تری مطرح شده اند ، یکی از این ارکان ، حق حیات برای انسان است ، یعنی هر انسان از حق حیات برخوردار است و هرگونه
« انگیزسیون » و تفتیش عقائد این اصل زرین را منتفی  میدارد ، یعنی آنجای که اگر  اصل آزادی اندیشه  به عنوان یکی از حقوق انسانی به رسمیت شناخته نشود راه برای تفتیش عقا ید و محکوم کردن انسان به جرم عقیده ای که دارد باز می شود ، این امر مهم بخصوص در حکومت های شبه مذهبی و دینی بیشتر احتمال ظهور وبروز پیدا می کند . به نظر من تکیه بر آزادی اندیشه ، اصالت بخشیدن به این امر است که ارزش هرانسانی در جامعه نه به تقلید ، اطاعت و تن دادن به یک آمریت فکری ودینی محض است ، بلکه به طور اساسی و ریشه ای ، ارزش تمامی انسانها به تفکر مستقل و ذاتی آنها مربوط است . روی همین دلیل نیز اگر جوامع خا لص دینی را آنچنانکه بزرگان و نخبه گان اصیل و پیشرو نخستین دوره اسلام ترسیم کرده بررسی کنیم خواهیم دید که حاکمان برخاسته از متن مردم دربرابر پرسش های گوناگون توده ها خویش را مؤظف می دانیستند تا رابطه امام با مردم ، در ساختن اندیشه فکری یک رابطه مقلِد و مقلَد نبوده است و تلاش تمامی بزرگان و نخبه گان دینی این بوده که جوهر اندیشه و تفکر و خِرد را درقلوبی از مردم تحقق ببخشند . همچنان در ارزش  های دینی علاوه بر حق آزادی اندیشه حق آزادی بیان نیز یکی از حقوق انسانی برسمیت شناخته شده است البته باید توجه داشت که هیچ امری در زمینه های فردی ، آنگاه که در عرصه دولت و جامعه سیاسی و مدنی به کار بسته می شود مطلق وبی قید و شرط نیست ، زیرا هیچگونه امکان ندارد که نظریه دولت و جامعه مورد پذیرش باشد و در عین حال، حقوق انسانی در خیطه فردی وشخصی به یک امر مطلق مبدل گردد که در آنصورت جنگ همه علیه همه صورت خواهد گرفت و اساسأ تحقق جامعه مدنی نیز  منتفی خواهد شد  . در دین مقدس اسلام اصل آزادی بیان مصادق آشکاری دارد زیرا در«فتح مکه» و دیگر میدانگاه های عمل و مبارزه به خوبی میبینیم که چگونه مفاهیم والای مانند آزادی اندیشه ، آزادی بیان ، حرمت به مخالفین و دیگر اندیشان  و سائر ارزش های حقوق بشر از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند ؟
———————————————————————————————–

*شيخ حسن بن مثله جمكرانى، يكى از صلحا و سومين سفير حسين بن روح نوبختى؛ یکی از نواب اربعه مىگويد: من شب سه شنبه، 17 ماه مبارك رمضان سال 373 هجرى قمرى در خانه خود خوابيده بودم كه ناگاه جماعتى از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بيدار كردند و گفتند:
برخيز و مولاى خود حضرت مهدى عليه السلام را اجابت كن كه تو را طلب نموده است.
آنها مرا به محلى كه اكنون مسجد جمكران است آوردند، چون نيك نگاه كردم، تختى ديدم كه فرشى نيكو بر آن تخت گسترده شده و جوانى سى ساله بر آن تخت، تكيه بر بالش كرده و پيرمردى هم نزد او نشسته است، آن پير، حضرت خضر عليه السلام بود كه مرا امر به نشستن نمود، حضرت مهدى عليه السلام مرا به نام خودم خواند و فرمود:
برو به حسن مسلم (كه در اين زمين كشاورزى مىكند) بگو: اين زمين شريفى است و حق تعالى آن را از زمين هاى ديگر برگزيده است، و ديگر نبايد در آن كشاورزى كند.
عرض كردم: يا سيدى و مولاى! لازم است كه من دليل و نشانه اى داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمىكنند، آقا فرمود:
تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه هايى براى آن قرار مىدهيم، و همچنين نزد سيد ابوالحسن (يكى از علماى قم ) برو و به او بگو: حسن مسلم را احضار كند و سود چند ساله را كه از زمين به دست آورده است، وصول كند و با آن پول در اين زمين مسجدى بنا نمايد.
به مردم بگو: به اين مكان رغبت كنند و آنرا عزيز دارند و چهار ركعت نماز در آن گذارند.از همان تاریخ به بعد مسجدی که در آن بنا یافته است بنام « جمکران » یاد میگردد و به مکان مقدسی تبدیل شده است چنانچه برخی از اهل تشیع را عقیده براین است که امام زمان از همین چاه ظهور خواهد کرد
** سخنان  حضرت صبغت الله مجددی  رئیس مجلس سنا و کمسیون تحکیم صلح افغانستان که حین ابراز حمایت از آقای کرزی بیان داشته بود و در مطبوعات افغانستان و دنیا انعکاس وسیعی یافت .