آرشیف

2014-12-22

عید محمد عزیزپور

«کشف زبان جدیدی در افغانستان از سوی دستگاه سخن پراگنی بریتانیا «زبان ایماق
 ( BBC )

 بتاریخ ٢٥ ماه فبروری سال جاری گزارش از هارون نجفی زاده خبرگزار بی بی سی از شهر مزار شریف به این عنوان توجه بنده را جذب کرد:
افغانستان: يک کشور، هشت زبان 'رسمی'.
ظاهرأ این گزارش به مناسبت روز جهانی زبانهای مادری نوشته شده بود که به ادامۀ آن چنین میخوانیم:
افغانستان از جمله کشورهايی است که شمار زياد اقوام های* ساکن در آن، تعداد زبانهای مادری در اين کشور را نيز افزايش داده است. بيش از ده قوم کوچک و بزرگ در افغانستان وجود دارد که به زبانهای متفاوت سخن می گويند.
فارسی، پشتو، ازبکی، ترکمنی، عربی، بلوچی، نورستانی، پشه ای، پاميری، قرقيزی، قزاقی و ايماقی در گوشه و کنار افغانستان از سوی قوم های مختلف کاربرد دارد و برای هر گروه قومی، زبان مادری خودشان گرامی است.
… 
قبل از همه باید خاطر نشان کنم که هر کس حق دارد آنچه را او زبان مادری خود میداند دوست داشته باشد به آن بنویسد و در جهت رشد و پویای آن تلاش و کوشش کند. نویسنده به این عقیده است که از لحاظ دستگاه صوتی، دستوری و واژگانی همه زبانها باهم برابر اند و هیچ زبانی نمیتواند ادعای برتری بر زبان دیگر کند.
آنچه که در فهرست زبانهای فوق قابل تذکراست زبان ایماقی است که شاید اولین باراست به حیث یک زبان و آنهم از سوی خبرگزار بی بی سی عنوان شده است. اما اینکه این دروغ شاخدار از روی نا آگهی و تصادفی نوشته شده است یا  بر اساس برنامۀ از قبل طرح ریزی شده و غرض آلود، جای تأمل است.
آیا زبان ایماقی وجود دارد؟
بی شک باید گفت که چنین زبانی وجود ندارد. زبانیکه این قوم یعنی ایماقها با آن صحبت میکنند، زبان فارسی است. ازین رو است که ایماقها عمومأ در اسناد دولتی خود را تاجک می نویسند. چنانچه در پارلمان افغانستان از جملۀ این همه  وکیلان که ایماق اند یگانه کسی که خود را ایماق نوشته است فضل کریم ایماق یکی از وکیلان قندوز است. 
اگر فرض بر آن باشد که  گزارشگر بی بی سی که خودش از موضوع آگهی ندارد پس اخلاق روزنامه نگاری ایجاب میکرد که کمی بخود زحمت میداد و از کسی دیگری میپرسید که آیا زبان ایماقی وجود خارجی دارد؟ اگررفتن به کوهساران دور دست مناطق شمال، غور و بادغیس برایش مشکل مینمود، میتوانست در شهر مزار شریف که او هم ازهمانجا گزارش تهیه میکند، کسی را پیدا کند و بپرسید که ایماقها به کدام زبان صحبت میکنند. تاجای که این قلم اطلاع دارد در مزار شریف ایماقها کم نیستند.
اگر به دیگران معلوم نباشد خود ایماقها میدانند که آنان فارسی زبان اند و به زبان فارسی تکلم می کنند و همین زبان، زبان مادری آنان است. ممکن است استثنا وجود داشته باشد یعنی اینکه ایماقهای که در میان ترکی زبانهای افغانستان بودوباش دارند به خاطر تسلط کامل به زبان ازبکی یا ترکمنی زبانهای نامبرده را به حیث زبان مادری خویش پذیرفته باشند. اما  این امر به هیچوجه مبین آن نیست که زبان جداگانه ای بنام زبان ایماقی در افغانستان وجود دارد. ایماق ها در افغانستان بصورت کل به زبان مادری خویش یعنی فارسی تکلم میکنند. به همین سبب است که آنان در مناطق شان از سوی پشتونها بنام  فارسیوانها(آنانیکه به فارسی سخن میگویند) یاد میشوند، هرچند که ترکها آنان را ایماق میگویند که برخیها به علت موجودیت چهار قوم مهم دربین ایشان، آنان را چهار ایماق نیز گفته اند.
زبان فارسی از جملۀ زبانهای نادری است که وابسته به هیچ قوم نیست و نمیتوان آن را مربوط به یک قوم خاص کرد. این زبان هیچگاه از راه زور و اجبار از بالا به دیگران تحمیل نشده است و ازطریق تسلط استعماری نیز گسترش نیافته است.  چنانکه تنها در افغانستان اقوام مختلف چون تاجکها، هزاره ها، ایماقها ( تایمنی ها،فیروزکوهی ها، جمشیدی ها، تیموری ها)، قزلباشها، قبچاقها و غیره به همین زبان تکلم میکنند. این زبان از لحاظ تاریخی و اجتماعی راه رشد اش را طوری پیموده است که تا پیدایش کشورهای استعماری اروپایی در آسیا، زبان میان قومی درتمام منطقه های غیر عربی شرق میانه، آسیایی مرکزی و جنوب آسیا بود. در جهان اسلام  بعد از زبان عربی از جهت اهمیت خویش دومین زبان به حساب می آید. از سوی دیگر تمام مردم منطقه اگر ترک بودند ویا تاجک، اگر پشتون بودند و یا مغل و غیره، از اناتولی تا دهلی و از خلیج فارس تا ماورالنهر به رشد و گسترش آن کوشیده  و سهم داشته اند. زبان فارسی را نمیتوان به یک قوم خاص فارس مربوط ساخت. زیرا خاستگاه این زبان نه فارس بلکه خراسان و ماورالنهر بوده است و بعد ازآن به سوی غرب گسترش پیداکرده است. کاربرد آن به مثابۀ زبان بین القومی در افغانستان و ایران نیز بر همین مبنا استوار است.
آقای داکتر پرویز ناتل خانلری درین باره مینویسد: "فرهنگ این دو کشور(افغانستان وایران) از یکدیگر جدا شدنی نیست. درقرنهای نخستین اسلامی که ولایتهای غربی این سرزمین زیر فرمان منستقیم دمشق و بغداد بود. در مشرق مجالی برای تجلی روح ملی آریایی بوجود آمد… دوران پرشکوه ادبیات فارسی ازینجا آغاز شد. پایتخت این ادبیات درخشان وپرمایه چندی بخارا و سمرقند و سپس به غزنین انتقال یافت و غنچه های شعر دری در باغ پیروزی محمود غزنوی شگفت.
تا آخر قرن هفتم آثار گرانبهای ادبیات فارسی در همین قسمت مشرق بوجود آمد تا آنجا که می توان گفت نود در صد بزرگان ادبیات این دوره از سرزمین خراسان که شامل قسمت عمدۀ افغانستان امروز است برخاستند".
بنأ حتمی نیست که چون قومی بنام ایماق در افغانستان زندگی میکند باید زبان ایماقی نیز برایش اختراع شود. اگر قبول کنیم زبانهای جداگانۀ فارسی، دری، تاجیکی، ایماقی و سپس مثلأ هراتی وغیره هم وجود دارد حتمأ تیشه را به ریشۀ خود خواهیم زد. زیرا این کاربرد میتواند در دراز مدت افتراق ایجاد کند و آب را به آسیاب قدرت های استعماری خارجی بریزد. اگرچه اکنون این قضیه پیش پا افتاده و بی اهمیت جلوه کند، اما  تنگ نظری ها و تعصبهای ناشی ازین اختلاف نام، عواقب تلخ و نامطلوب اش را در آینده نشان خواهد داد. چنانچه در نتیجۀ تقسیم مردم عراق به نامهای شیعه و سنی و کرد که درآن جای برای ملت عراق باقی نمانده است در کشتارهای امروزی مشاهده میکنیم.
کسانیکه زبان فارسی به ذوق ایشان نمیخواند همین اکنون ازین نامهای مختلف (فارسی، دری وتاجیکی) برای ایجاد تفرقه استفاده میکنند.
ازآنجاییکه  دستگاه سخن پراگنی بریتانیا(بی بی سی) از سوی وزارت خارجۀ آن کشور تمویل میشود و قبل ازهمه وسیلۀ تبلیغ و ترویج سیاست خارجی آن کشور است تا خبر رسانی بیطرفانه و عاری از غرض، دور از واقعیت نمی نماید که انگلیسها چیزی را که در سده های گذشته به نیم قارۀ هند انجام دادند ، امروز در افغانستان عملی کنند یعنی اینکه با استفاده از نامها، اختلاف و تفرقه را میان اهل زبان به راه بیاندازند و به این وسیله اهمیت زبانهای ملی را پایین آورده و در دراز مدت زبان انگلیسی را به عنوان زبان رسمی و علمی در کشور جانشین سازند.
ماهم اکنون شاهد آن هستیم که مقامات بلند پایۀ کشور برای خوش خدمتی بهتر به حامیان خارجی خویش در هنگام پذیرش روزنامه نگاران و یا دیدارهای رسمی با سفیران و نمایندهگان خارجی به زبان محبوب شان که انگلیسی است صحبت میکنند، گوی افغانستان کشوری است فاقد زبان رسمی است و تنها زبان انگلیسی درین کشور زبان رسمی میباشد. در حالیکه مردم افغانستان زبان انگلیسی را نمیدانند.
اگرمقامهای بلند رتبۀ کشوردرگردهماییها و کنفرانسهای بین لمللی در خارج از کشوربا روز نامه نگاران به یکی از زبانهای بین لمللی صحبت کنند باکی ندارد ولی در داخل کشور که ملیونها شهروند افغانستان آنرا میبینند و میخواهند از دست اول بدانند رئیس جمهور آنان ویا وزیران شان چه میگویند، خارج از آداب دولتمداری و بی احترامی مطلق به مردم و زبان ملی خویش است که به یک زبان خارجی صحبت شود. طوریکه بعد ازآن ترجمان آن را به زبان فارسی یا پشتو ترجمه کند. این چیزی است که در هیچ یک از دوره های اشغال کشور در گذشته سابقه نداشته است.
مارچ  ٢٠٠٦
ع.م.عزیزپور
——————————————————————————-
* اقوام خود جمع قوم است. لزومی ندارد آنرا بار دیگر جمع بست و اقوام ها نوشت