آرشیف

2019-8-31

کدام صلح؟ از کدام صلح باید پیروی کرد!؟

 
صلحِ که بگونه هدیه آمریکاست یا  صلح که شرافتمندانه وحق کشور و شهروندان تلقی می شود صلح که در آن تمام شهروندان مان احساس امنیت و سربلندی کند.

از کدامین آن حمایت به خرچ دهیم؟

صلح و امنیت یکی از وظایف عمده و اساسی دولت ها بشمار میرود. با تأسف حکومت ها و رژیم های پی در پی که داشتیم این قدرتها و رژیم ها نتوانسته که ملت افغانستان را در فضای آرام،باثبات و همزیستی نهگداری کند.و اینکه بعد از شکست نظام کمونستی و شکست دوره کمونستی که با سال1992میلادی برابر اند. آغاز بر بی هنجاری کشور و جنگ ها داخلی و تنش های داخلی و خارجی می باشد. و کشور که نظامند با همه چیز در میان اختلافات افراد و احزاب با نیستی مبادله گردید و با کابوس های وحشتناک روبرو گردیده  که تا هنوز سرزمین مان و اتباع کشور مان لباس ترس در تن دارد.

افغانستان کشور درد دیده ای است که درد آن از اختلاف های احزاب و کشور های اجنبی سرچشمه گرفته و جنگ های تحمیلی بالای مان صورت می گیرد.

در این بخش از نوشته هایم میخواهم به دشمن سرخت نظام افغانستان همانا طالبان و یا همانا گروه سیاه تاریخ مان یاد آور شوم؛ نام و بوی طالبان که در سال1994میلادی ظهور کرد که با پشتوانه قویی توانست درسال1996 افغانستان را تحت تصرف خویش در آورد.و یگانه گروه پرقدرت مفهوم می شود. که در دوسال کم موافق شدند. که تمام نظام افغانستان را در دست خود بگیرد. و با یک نوع تنش های داخلی کشور مان را در جنگ های پی درپی سرنگون و زخمی ساختند. و این گروه سیاه طالبان و قوی ترین و اولین حمایتگر آن نیز حکومت امریکاه تلقی میشد. که در اینجا امریکاه دو نوع سیاست را نقش بازی می نمود. از یک سوی طالبان را برعلیه حکومت،مردم و احزاب افغانستان آماده عرض اندام میساختند. و سوی دیگر حکومت امریکاه کمک های خود برعلیه طالبان به نفع دولت افغانستان روانه می کرد. و امریکاه به یک نوع میخواست که حکومت افغانستان را به دست طالبان واگذر کند. چون آنها میخواستن به هدف که داشتند. به آن هدف خویش پیروز شوند. تا جای هم در سیاست دو رخه خود موافق درخشیدند.که مهمترین هدف امریکاه جابجایی نیروی های خویش و تصرف بعضی از مناطق افغانستان برای بوجود آوردن پایگاه های مختلف نظامی خویش برای کنترول و نزدیکی به جغرافیایی حریف سیاسی خویش همانا روسیه تحلیل می شود. و هدف دیگر امریکاه سرگرم ساختن مردم افغانستان در جنگ های داخلی مفهوم می شد. چون عدم آرامی افغانستان دلیل و چانس ماندن امریکاه را در کشور مان بیشتر میساخت،و حکومت امریکاه حراس به تن داشت، که مبادا افغانستان به این زودی به آرامش دست یابند و دیگر امریکاه دلیلی برای ماندن را در این جغرافیا نداشته باشند. ولی امریکایی ها خیلی هوشیارانه عمل کردند. و به یک نوع از گروه های مخالف حکومت افغانستان حمایت به خرچ دادند. و برای تنش و جنگ داخلی افغانستان دسیسه سازی می کرد. وبا این کار امریکاه مردم افغانستان را با روز های سیاه و تلفات زیاد را روبرو ساختند.ولی ازامان دودهه می شود.که مردم افغانستان در جنگ های پی درپی و در جنگ های تحمیلی بسرمیبرد.ولی هیچ وقتی برای إتمام و خاتمه این جنگ ها کاری را آنجام ندادند

افغانستان از یک سو با جنگ های درونی و یک سو با جنگ خارجی دست و پنجه نرم می کرد.که جنگ درونی همانا جنگ های احزاب در میان با حریفان خود که نبرد جنگ آن سرزمین درد دیده مان جلوه می شد. و از سوی دیگر جنگ های بیرونی یا خارجی جنگ است که بیشتر جنبه تاریخی در خود دارد. اگر تاریخ افغانستان مطالعه گردد. به این نظر خواهیم رسید. که روس ها و انگلیس ها برای تصرف سرزمین  افغانستان خیلی تلفات سنگین را متحمل شدند. ولی نتواستند که پیروز جنگ افغانستان گردد. ولی امروز افغانستان در قید حملات قید گیرانه امریکاه  ایران و پاکستان قرار دارد. و جنگ های خارجی بیشتر با تامین منافع کشور تعریف می شود. و این جنگ ها ریشۀ می گیرد از حد مرز و آبهای مفتِ که  درسرزمین های همسایه مان سرازیر می شود.افغانستان به دو صلح نیاز دارد یک صلح داخلی و دوم صلح خارجی یا بیرونی صلح که باید با طالبان صورت گیرد و صلح دیگر که میان رهبران و احزاب سیاسی کشور مان صورت گیرد. چون صلح با طالبان جلوگیری از جنگ های خارجی کشور می گردد. ولی صلح که میان سیاسیون احزاب با آشتی حکومت صورت می گیرد جلو گیری از تنش های داخلی و جنگ های داخلی می گردد. وآغاز  این جنگها در این اواخر برای خوشبینی حضور امریکاه در افغانستان توجیه می گردد. و نفع این جنگها به حکومت امریکاه تمام می شود. و امروزه تمام ملت افغانستان قربانی های فراوان خود را در این جنگها وتنشها متحمل شده، و اراده قوی برای صلح و آرامش دارد. و از این جنگ های تحمیلی و ناحق خسته شده و آرزومندی  صلح را بر خود شان مقدم میدانند.و این صلح آزادی و آرامش روحی جسمی و روان انسانها تلقی می شود. و این حق یک انسانها تعریف می شود. و هیچ کسی این این حق را از شخصی و یا کشورِ محدود کرده نمی تواند

خوشبینی های در این اواخر به نظر می رسد. و احساس می شود. که توافق ها در دوحه برای صلح چانس زیاد را باخود دارد. ولی مردم افغانستان باید. صلح که از طریق امریکاه برای مان به یک نوع تحفه داده می شود. باید بر آن خوشبین شان را نمایان نسازد چون افغانستان را در قید خود داشته و خود را احسانمند برای شهروندان افغانستان میدانند. و دوباره گی إین صلح به یک جنگ داخلی خوش آمدید گفته. و افغانستان را به شمارش معکوسِ چندین دهه گذاشته روبرومیسازد

بهتراینست که صلح را از راه  گدایی کسب نکنیم. صلح حق مسلم مان محسوب می شود. و هر کشورو یا پدیدۀ که باعث عدم رسیدن به صلح مان گردیده باید بگونه واپس به کشور مان این حق مان را  تقدیم کند. و آن  صلح باشد که در آن شرافت عزت و ارزش افغانستان حفظ شود. صلح که در آن حکومت افغانستان در رده اول قرار داشته باشد و در پهلوی آن به عزت وحق هر شهروند افغانستاناحترام گذاشته شود باید بر آن صلح خوشبین باشیم و از آن صلح حمایت کنیم . نه بر صلح که از طریق گدایی و بی عزتی برای مان تقدیم  می شود. صلح که از زحمات حکومت مان کسب شود باید حمایت به خرچ بدهیم و در پهلوی پالیسی های حکومت مان برای رسیدن به صلح بایستم و بکوشیم تا بتوانتم دریافت صلح را به نام حکومت کشور مان ختم سازیم!

نویسندهاحسان الله ابراهیمخیل!

کدام صلح؟ از کدام صلح باید پیروی کرد!؟