آرشیف

2020-4-10

رفعت حسینی

چپ گراهای مرتجع!

درافغانستان ،دردهه چهل خورشیدی ،واژهء بیخی نوی کم کم رایج گشت: چپی یاچپگرا.
این اصطلاح پس ازان نمو نمود که تلاش های سیاسی ، در بین قشردانشجودرپوهنتون کابل، به رویش وگسترش آغارکرد.
هدف از چپی کمونیست بود وچپگرا به کمونیست راه لینن وکمونیست بشیوهء مائوتسه تونگ اشاره داشت.
دردهه چهل ،که آغازراه بود ،چپگرامفهومی دلخواه ومساعد داشت وخوش تعبیربود.
برداشت ازچپگرا ، به مبارزه وتسلیم نشدن به استبدادوبیداد، رهنمون می گشت.
پس از رویدادهفت ثور۵۷ و پی آمدهای گونه گون خشن وتلخ وآزاردهندهء سیاسی واجتماعی وفرهنگی آن، ترنم وآهنگِ چپگراوچپی کم کم خراشنده ودل آزارگشت.
 دشمنی ها ونارامی هادربین خلقیهاوپرچمیها ، بندی نمودنها، شکنجه ها وکشتارها ی مردم بی گناه، رهبری دولتی شکنجه وکشتن وآزارمردم ،شاگردان ،آموزگاران موسسه های آموزشی وبویژه پوهنتون کابل بوسیله چپی ها،کشته شدنهای تره کی وامین، آمدن ببرک ازروسیه ورییس دولت شدن او،وازین قماش کارها ، منجربدان شد که چپی ها وچپگرایی ، از«دلنشینی» طردشدند.
نمونه های فردی:
۱- آخرهای سال ۵۷ بود. درچارراهی طره بازکابل،دردواخانه یی باسم معروف دوا میخریدم. درپیاده رو پیشروی دواخانه ،ازیک موترکلان عسکری روسی ، عسکرهای روسی، قطی هایی رابدکان یک افغان ،پهلوی دواخانه ،منقل میکردند. دوا فروش که رنگش از خشم نصواری (ونه سرخ) شده بود گفت:
روس های بی ناموس ،برندی و ودکای ساخت ویتنام را ، هفته دوبار،باین دکان، چنین انتقال می دهند.
۲- پس از < قیام!!! شش جدی> برای مدتی رییس اتحادیه نویسندگان ورییس پوهنتون کابل یک آدم بود. برای کاری رفته بودم بدفتررییس پوهنتون که باوی گپ بزنم زیرا منشی اتحادیه نویسندگان بودم.  درهنگام دیدن وی تلفون «خاص» وی زنگ زد. پاسخ گفت وآغازنمود بروسی سخن زدن وپس از چنددقیقه گپ زدن از جایش برخاست ودرحالی که ازمن [معذرت] می خواست گفت :
برای اجرای کاری مهم باید باتاق < سرمشاور> بروم. باید صبرکنید تادوباره بیایم.
سر مشاورروس، ونه مشاور، اکنون دردفتر معاون اداری پوهنتون کارمی نمود. برای معاون اداری اتاق دیگری داده بودند.

پس ازغرغره کردن شیر!افغانستان نجیب شهید!! وسقوط مرگبارحزب دموکراتیک خلق ، چپی ها،خاکسترهای بازمانده ازین حزب ستمگروکهنه باور، آغازنمودند به ریخ زدن سیاسی دیگر.
یگان تا عضو تنظیم های جهاداسلامی افغانستان شدند یعنی از لقب سرخ رفیق کمونیستی به لقب سبزِ برادر اسلامی بیعت نمودند وروزمحشروقیامت وبهشت مسلمانهارا درکچکول گدایی گری خویش جادادند.
ویگان تااحزاب سیاسی نو با نامهای زرورقی تازه مگررنگه وجذاب، درافغانستان ایجاد وثبت نمودند.
بسیاری ازین چپگرا های افغانی سابق، درکشورهای دارندهء دموکراسی پناهنده هستند وتابعیت غیرافغانی دارند. نان مفت میخورند وکالای مفت می پوشندوتداوی مفت می شوند وحج میروند ودرهند بدیدارتاج محل وبه ترکیهء بازمانده ازامپراتوری اسلامی عثماتی می شتابند. خودشان چندماه درکابل هستند وچند ماه درکشوری که اکنون باصطلاح تبعه اش میباشند.
اولادهای شان با خانواده درخارج کشور با درآمدگزاف کارمی کنند.
یکی ازین خاکسترهای پاشان که اکنون درکابل حزب سیاسی دارد وکاندید ریاست جمهوری افغانستان درسال ۱۳۹۸ است ، چندی پیش دریک گفتگوی تلویزیونی بیان داشت:
اولادهایم درخارج کارمی نمایند زیرا نمی خواهند حق افغانها رادرداخل قبضه نمایند.
دراساسنامه های این احزاب چتل سیاسی تازه ایجاد شده بوسیله چپی های مارکسیست لیننیست کمونیست سابقه،یا بسم الله الرحمن الرحیم درج است ویا شعاری وآیتی ازاسلام.
دا افغانستان دی!
اکنون درسال ۱۳۹۸ خورشیدی واژه های دیموکرات وچپی وروشنفکروچپگر، برای خردمندان،دیگرخوش آهنگ ودلنواز نیستند. نفرت انگیزشده اند.