آرشیف

2023-5-13

عثمان نجیب

چه بی ارزش ها را ارزش دادیم و چرا؟

 

ملتی که از چانته برداری تا دستمال بینی برداری مُردار ِ یک بی‌ وجدان نزول کند،‌ سزاوار

جفایی‌ست که خود خواسته‌ است. در این فیلم  عبدالله خاین بینی ‌ خود را پاک می‌کند و دستمال را به کدام محافظِ‌خود می‌دهد. کسی که بینی خود را در مجلس عام پاک‌ نکه‌داشته نه‌ می‌توانست چه‌گونهدجاسوس ماهر برآمد؟ من عکس هاذراذاز وی فیلمی گرفتم که آقای زرنگ هم‌کار گرامی و عزیز ما پخش کرده اند. به یاددارم که مارشال دوستم،‌ آن رفیق روز های  دشوار من و خودش در اجتماع تبلیغاتی استانِ بغلان حمایت از غنی خاین و بودن در پهلوی او را تمثیلِ وحدت ملی نام داد و گفت اگر از عبدالله حمایت  می‌کرد وحدتِ‌ملی چطور می‌شد؟ نه دانستم که چرا در دورِ‌دوم‌ از عبدالله حمایت کرد‌ و وحدتِ‌ملی را فراموش؟ حتا همین دکتر باربر فرهمند هم به مارشال دوستم صادق نماند. چنانی که خاینان دیگر به  مردم صادق نماندند. سر انجام سر های غنی و عبدالله از دیگ آی اس آی و سی آی ای و انتلجنت سرویس انگلیس و سرویس های استخباراتی اروپا و جهان بلند شدند ‌و کسی نه در فکر مارشالی شد و نه در فکر وطنی و مردمی. باری مارشال فهیم فقید در منزل شان به من گفتند که از روزِ برکناری  به بعد فقط چند مدتی کسانی خبرش را می‌گرفتند و بعدها اصلاً‌ کسی به نام مارشال فهیم کسی را نه می‌شناخت. ماه ها هم به خبر‌گیرایی ایشان نه می‌رفتند. قبول می‌کنیم که مارشال فهیم در سیاست‌ راه‌بردی  اشتباهاتِ جبران ناپذیر و ویران کننده داشتند. اعتمادی که به کرزی و خلیل‌زاد کردند درست اعتمادی بود که خادم دین رسول‌الله به نادرِ غدار کرده بود. ولی حقیقت مسلم این بود که مارشال فهیم تنها یک  سال پس از آمدن به کابل از سوی کسانی تحریم و رها شد که قهرمان ملی را رها و حتا شهید کرده بودند. هر یک از اینان به تنهایی در پابوسی به خلیل‌زاد یا هر خارجی دگر گوی سبقت می‌جستند. نتیجه آن شد که احمدضیا مسعود طلسم مخفی تبانی را شکست و‌خودش را جاگزین مارشال کرد. گویا استاد ربانی تقاص ِ سپردن قدرت توسط مارشال به کرزی و کنار زدن و حتا به قول خودِ‌ مارشال مانع شدن برای برون برآمدن استاد از حصر در فابریکه‌ی  نساجی گل‌بهار را از مارشال گرفت. ارچند استاد هم جبیره‌ی همه نا سنجی‌ها را به قسمت خون و جانِ خود پرداختند، ولی همه اشتباهات سر آغازی داشتند از حمایت های پنهانی طالبان توسط استاد و فرستادن میلیارد ها دلار ها پول مروج وطن به طالبان توسط صدیق چکری بزرگ‌ترین دزد و فاسد نظام اسلامی، برنامه‌های ناسنجیده‌یی بودند مانند خطِ را داری دادن استاد ربانی برای انتقال چند صدپایه یخچال بدون طی مراحل گمرکی از دروازه‌ی شرقی کابل موسوم به دروازه‌ی پل‌چرخی. به یاد داشته باشیم که من این موارد را سال ها پیش هم نوشته و تقدیم تاریخ  کرده ام. کتاب نیستند ولی همه در گوگل و بای‌گانی ها ی تارنگاشت های برون مرزی کشور از سال ۲۰۰۴ ترسایی ها به بعد وجود دارند. سال هاست برخی دوستان و رفقا و هم‌سنگران دی‌روز من، حقیر را متهم به تعصب ‌گرایی می‌کنند و من در چند سال  اخیر پیوسته پاسخ های شان را احترامانه داده ام. بار دگر تکرار می‌کنم که برای من خط سیاسی من همان خط میهن دوستی و‌ مردم دوستی و‌ رفتن به سوی یک انقلاب  ملی دموکراتیک است مطابق اساس‌نامه و مرام نامه‌ی مکتب سیاسی من که رهبری آن را شخص ببرک کارمل، رهبر ماندگار و جاودان ما داشتند. پسا ایشان من هیچ‌کسی را رهبر نه می‌دانم و نه می‌شمارم. از کودتاچیان چه انتظار که چه کنند؟ مخالف تصمیم سایر رفقا هم نیستم.   ولی در بخش ملی‌گرایی تجربه ثابت ساخته  است که در بی‌هویتی بودن،‌ مُردن است. وقتی من اول از زبان مادری و‌ گویشی پدری ام دفاع نه کنم و از قوم و قبیله‌ی خودم و‌ دومان و عشیره‌ی پدری و مادری، زبانی و محلی خودم دفاع نه کنم و برای احیای حقوق برابر با دگران  نه کم و نه زیاد تلاش نه کنم، هرگز به خط سیاسی نه می‌روم.‌زیرا دیدیم که در خط سیاسی کسی به رهبر وفا نه کرد. چنانی که بارها گفته ام هر قهرمان تاجیک‌ تبار و‌ پارسی ‌گفتار بدون در نظرداشت سیاست و دین و قومیت نزدیک‌ و‌ دور نورِ چشمان من اند. امیر حبیب‌الله کلکانی، ببرک کارمل، برهان الدین ربانی، احمدشاه مسعود و‌ دگر بزرگان سیاست و علم و دین که خاین نه بوده اند خطِ سرخ من اند. به هر قوم شریف افغانستان احترام و حرمت بی‌پایان دارم. و رهبران پاکی که در هر قوم بوده اند نور چشمان من اند.‌مهم است خاین نه باشند یا نه بوده باشند. اشتباهاتِ کوتاه مدت  از هرکسی سر می‌زند.