آرشیف

2015-1-8

عبدالظاهر توانا

چــرا جــوانــــان قربانی شونــد؟

نظر اندازی به تاریخ گذشته ی افغانستان جنگ های تحمیلی را بیاد میآورد. حقیقتاً در این جنگ ها زیادتر آن جوانان بودند که قربانی میشدند. افغانستان بسیار خسارات مادی و معنوی را دچار شده و شماری زیاد قوه بشری را نیز از دست داده است. پس از کودتای 7 ثور 1357 و بعد از آمدن نیروهای شوروی به افغانستان، مردم بیچاره به دو قطب تقسیم شدند که یک آن مجبور به ادامه ی زندگی در زیر چتر حکومت کمونیست ها و گروه دیگری آن در صفوف مقاومت و جهاد ایستاده شده و بر ضد یک دیگر جنگ مینمودند. در سال های جهاد از دو میلیون زیادتر مردم قربانی شدن و زیادتر آن جوانان بودند.

اگر ما به حقوق جوانان نظر اندازیم، میدانیم که جوانان کشور از حقوق خود بی بهره و بی معلومات اند. اکثریت این قشر جوانان که بین سنین 25 – 35 میباشند، بی سواد هستند. عمر ایشان هم ایجاب آنرا نمی کند که تحصیل کنند زیرا که اکثرآنها مشکلات اقتصادی داشته و مسوولیت خانه را به دوش دارند. 
در این 30 سال جنگ میان مجاهدین و کمونیست ها در عرصه آموزش و پرورش هیچ کاری نکردند. جوانان ما بازیچه یی سیاست های مختلف شده اند و بعد از سقوط طالبان نیز جوانان مشکلات فراوان دارند که یکی آن نداشتن سیستم واحد آموزشی میباشد و فعلاً بیشتر جوانان از آن دور مانده اند. 
آموزش های حرفوی که در حال میتوان توسط آن جوانانی که از آموزش اساسی بی بهره شده اند، نجات داد، اگرشرایط آن برای آنها مساعد نه شود؛ جوانان بیکار مانده و مجبور میگردند تا به ویلگردی، جنگ، انتحار، استفاده مواد مخدر و قاچاق روی آورند.

در این 8 سال دوره حکومت فعلی، اکثریت جوانان به مشکلات بسیاری روبرو گردیده اند و دولت هم برای ایشان کاری نمی کند. اگر جوانی روابط با یکی از دولتمردان کشور و یا مسوولین نهادهای غیر دولتی داشته باشد، همیشه کار برایش مهیاست. چون در تمام امور کشوری این سرزمین، روابط بر ضوابط ارجحیت دارد. این مشکل که در مقابل جوانان قرار دارد، نه تنها در دولت دیده میشود؛ بلکه در موسسات داخلی و خارجی غیر دولتی نیز آشکارتر از دفاتر دولتی میباشند. 
بی کاری، فقر اقتصادی و عدم دسترسی به آموزش و پرورش زنده گی اکثر جوانان را در خطر انداخته است ،اگر راه حل درستی برای آن جستجو و پیدا نگردد، طبیعتاً دگرگونی در زندگی جوانان آینده ساز پدید میآورد.امروز آگر از جوان نام در جامعه برده شود تعداد از بی خردان ،تفنگ به دستان وبالآخره کسانی که دست شان به خون این ملت آلوده است برای جوانان حرفهای کم کاست را استفاده نموده ودلیل شان همان جهاد است .ای مرد که از نوک تفنگ که به جان مردم افغانستان استعمال کرده اید ومی کنید جهادت را در این 12سال حکومت امریکا به دزدی تبدیل کردی دیگر چی میخواهید ؟ گفته میشود سازمان ها و اداراتی تشکیل گردیده اند که گویا در عرصه یی کار با جوانان انجام وظیفه مینمایند. مگر، سازمان ها و نهادهای جوانان و گروپ های دیگری سیاسی بخاطر عملی کردن اهداف خود جوانان را بگونه های مختلف بکار میگیرند و در حالتهای نیز جوانان قربانی سیاستهای بدی آنها میشوند. 
بناً، جوانان دیگر نمیخواهد قربانی شوند و نه هم استفاده های بی مورد از آنها صورت گیرد. آنها ضرورت به آموزش و پرورش دارند. گفته میشود که بیش از هفتاد فیصد جوانها اعم از دختر و پسر بی سواد و یا هم کم سواد اند و هم بی سرنوشت زندگی را سپری مینمایند. بطوری نمونه بخاطر سیاست های شوم وبه هدف رسیدن خوشان در ولسوالی تیوره (مهد تمدن ومرکز مقاومت ) در چند سال که میگذرد درب های مکاتب به روی تمام جوانان بسته است ب استثنای لیسه مرکز تیوره آن هم نسوان غیر فعال دارد.جوانان عزیز از بیکاری و مشکلات اقتصادی رنج برده و اگر دولت و نهادهای حمایوی جوانان که گویا همکار بهزیستی آنهااند، گامی برای بهتر ساختن زندگی جوانان نبردارند، آنها مجبور میگردند که راه های غلط را انتخاب کرده و وضعیت جامعه را بد و اذهان عامه را مخشوش سازند.

بر علاوه ی گفته های بالا، ما در افغانستان اتحادیه های جوانان داریم این سازمانها هم بمانند دیگر سازمان ها صرف شعار می دهند نه عمل. متاسفانه این سازمانها هم تنها و تنها برای جمع کردن پول، کار می کنند نه برای بهزیستی جوانان. 
عزیزان، این تویی و منم که میتوانیم از حق و حقوق خویش دفاع کنیم وگر نه، کسی نیست که به داد من و تو و همه جوانان برسد.
آیا کسی هست که جواب بدهد تا کَی و چه وقت جوانان ما در زیر چتر این مشکلات زندگی نمایند؟ و چرا برای بهتر ساختن وضع زندگی جوانان، کسی با صداقت کار نمیکند؟
امیدی ندارم که اکثری این نهادها و سازمان های دولتی و غیر دولتی برای جوانان کاری کند، مگر باز هم از دولتمردان و سازمانهای مسوول جوانان خواهش دارم که برای نسل جوان کشورم کار کند. برای این مظلومان زمینه آموزش و پرورش و کار را به صورت درست مساعد کنند تا ضوابط بر روابط حاکم گردیده و یک کشور سربلند داشته باشیم. برای تمام مردم عزیز افغانستان میگویم به ویه مردم رنج دیده غور ای مساحت غور با خوست تفاوت ندارد ؟
چرا استادان جوان کادر های علمی تان مسافر باشد ؟چرا در سرزمین که در اش در شرق وغرب هویدا است چندین پوهنتون نباشد ؟ چرا حقوق جوانان شما در ولایات همجوار تان خورده شود ؟ چرا فرزندان تان شهید در ولایات نا امن شوند ؟ جواب این چرا همه وقت پیدا میشود که قدم استوار برداشته جمع از مردم غور به مقام ریاست جمهوری حضور پیدا کنند به ان معتاد به گفته کار شناس امریکای بهفمانند که غور چطور محیط است وبگویند که ای کسای که تو در افغانستان ریس جمهور هستید یا به سرزمین مان توجه کند یا اینکه ما از حمت پدران (علاوالدین غوری )خود استفاده خواهیم کرد. از آن وکیلان محترم که گم هستند چیزی ساخته نمی شود .

فرستنده : عبدالظاهر توانا