آرشیف

2015-1-8

عبدالظاهر توانا

شعر از مــــا قضاوت از شمـا

الهی من نمی دانم تومیدانی خودت بهتر
کسی راکرده ای بی پا کسی ،را دادی هفت موتر

الهی من نمی دانم تومیدانی خودت بهتر
کسی شده احضار کسی راکردی دی دی آر

یکی با تانگ وتوپ وفر،کسی محروم جنگسالار
یک محکوم در لندن ، کسی رابستی درسنگر

الهی من نمی دانم تو میدانی خودت بهتر
کسی شد شوهر ،کسی مظلوم هم سیاسر

یکی شلاق گر آزاد،دیگری زندانی درچادر
الهی من نمیدانم تو میدانی خودت بهتر

یکی معلم نان آور،کسی سیاست گر دالر
یکی کم دانش فربه ،دیگر بادانش لاغر

الهی من نمی دانم تو میدانی خودت بهتر
کسی شد وزیر،کسی شدوکیل،کسی دربستر مشکل

کسی برابربه پارلمان، یکی جاروب گر دفتر
الهی من دانم تو میدانی خودت بهتر

ارتقای فرهنگ