آرشیف

2024-3-3

محمد عرفانی

چشم انداز تیره و تار مردم افغانستان زیر سایه شوم طالبان

 

طالبان از زمان حکومت خود تا به امروز مرتکب بیشترین جنایات از قبیل؛ قتل‌عام، کوچ اجباری، شلاق زدن، آتش زدن خانه‏ها و مزارع، حملات پی‌درپی انتحاری گردیده‌اند. مردم در این دوسال اندی از از ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم شده اند. در حاکمیت تروریستی طالبان مردم با اعمال فشار، قتل و جنایت از هر جهنمی به عقب گرد اجتماعی غیر قابل تصور سوق داده شده است در این شرایط در اثر این‌گونه رفتار خشونت‌آمیز و جنایت‌کارانه طالبان بسیاری از مردم جان‌هایی عزیزشان را ازدست‌داده و مردم مظلوم و بی‌دفاع بر مرگ فرزندان و عزیزانشان خون گریستند؛ هر روز ستم و آزار را باوجود و با درد و خون تجربه کرده و ممنوعیت‌ها و شلاق زدن ها را در جهنم قوانین عتیق و متعفن این گروه تجربه می کنند و هزاران انسان از زمان حاکمیت طالبان دهشتناک‌ترین تجربه‌ی دوران زندگی خودشان را دارند و هزاران نفری که مجبور به ترک دیار و اختیار سکونت در خارج از کشور شده‌اند؛ همگی حکایت تلخ و سند گویای رنج و درد این مردم و ماهیت روشنی از سبعیت و بربریت این گروه هست.

مردمی که از فساد و بی‌عدالتی، استبداد و افتضاحات این حاکمان به‌جان‌آمده‌اند، برای رهایی خود از چنگال آن‌ها هرگونه تلاشی را انجام داده‌اند، طالبان که امروز برای به بند کشیدن اقوام غیر پشتون  با تمام قدرت دندان تیز کرده‌اند. این تازه منزلگاه اول جهنمی است که مردم ما، به‌جای بهشتی که رویای آن را در سر می‌پروراندند، نصیبشان شده است. سرنوشت مردم و رهبران فاسد این سه قوم که دل به بهشت کاذب دیگران، بسته بودند، و به‌جای مبارزه در کشور خودشان راه آسان و فریب‌آمیز پریدن از روی واقعیت را برگزیدند، همین خواهد بود و هیچ تفاوتی نخواهد کرد. متوهمان هم، کمی دیرتر، سرنوشتی بهتر از این نخواهند داشت.

متاسفانه امروز نیز برای مردم ما، آینده‌ی بس اسفناک‌تری ازآنچه را که اکنون شاهد آن هستیم پیش‌بینی می‌کنیم. برای اینکه گویی این کشور به گره‌گاه همه‌ی تضادهای و کشمکش‌های بین‌المللی و حتی تضادهای میان فرقه‌ای، قومی و درگیری میان بلوک‌های شرق و غرب، کشمکش دیرینه میان بلوک سیاسی مذهبی و بلوک‌های قومی و حتی تضادهای میان آمریکا و متحدانش با بلوک امپریالیستی دیگرِ چین و روسیه تبدیل گردیده است. تازه باید یک سلسله تضادها و کشمکش‌های دیگر قومی که ممکن است بعدا با پیچیده‌تر شدن اوضاع سرباز کنند؛ و ده‌ها درگیری و کشمکش‌های خرد و ریز دیگر را نیز باید به این لیست بلند اضافه کرد. چه کسی می‌خواهد این تضادها را حل نماید؟ کدام نیرو می‌خواهد صلح و آرامش، حتی صلح و آرامش نسبی که همین امروز هم از نکبت آن در رنج و عذاب است را در این کشور برقرار کند؟

کمک‌های دولت‌های منطقه و همسایه‌ها به گروه تروریستی طالبان؛ تحریکات بلوک غرب و شرق و من‌جمله کمک تسلیحات نظامی و مالی آن‌ها به طالبان، مسلم است که دخالت‌ها و تحریکات جناح‌های رقیب را نیز به همین اندازه افزایش خواهد داد، هیچ‌یک کوچک‌ترین امیدی برای برقراری هیچ‌گونه صلح و آرامشی برای مردم ما باقی نمی‌گذارد، بلکه آینده‌ی بسی تیره‌وتاری را برای آن‌ها و مردم منطقه وعده می‌دهند.

واقعیت این است نوید کوچک­ترین آرامش و راه برون رفتی را از این اوضاع  به دست نمی­دهد. پول و سرمایه­هایی که هم اکنون با گشاده دستی توسط دارندگان آن، هم­چون هدایای مرگ، میان جنایت­کاران جنگی، از گروه تروریستی طالبان گرفته تا گروه های دیگر ، در حال توزیع­اند، و چیزی نخواهد گذشت که نابسامانی کشور به ابعادی وحشت­ناک افزایش خواهند یافت. من واقعا برای مردم کشور نگرانم و آینده­ی خوبی را پیش بینی نمی­کنم.

اعتماد کردن عده‌ای از سیاستمداران کشور گذشته ما به طالبان هم چنین معاله پشت پرده خلیل زاد شیاد و ایمان آوردن به اینکه طالب در پی صلح و درصدد آوردن امنیت برای سراسر افغانستان است، ساده‌لوحانه و از درک نادرست و ناآگاهی از تاریخ گذشته و حال طالبان و اهداف طالبان و ذات طالبان بود. در میان طالبان هیچ گروه، لشکر، رهبر و سرباز دموکرات، معتقد به اعلامیه جهانی حقوق بشر، آزادی بیان، دموکراسی و آزادی و حقوق زنان وجود ندارد. طالبان در طول سالیان جنگشان علیه دولت و نیروهای خارجی فقط تغییر نظام، خروج نیروهایی خارجی و بنیادگذاری نظام مبتنی بر شریعت اسلامی را خواسته‌بودند و همچنان بر این خواسته‌های خود متعهد هستند. هیچ تغییر در جهان‌بینی طالب، برنامه طالب و برنامه حامیان منطقه‌ای طالب نیامده است. خواست روشن و واضح طالبان از میان برداشتن نظام جمهوری و دموکراسی، تاسیس امارت و جاری ساختن شریعت بر همه‌ی امورات کشور بود. ازاین‌جهت طالب حکومت همه شمول موردنظر مردم افغانستان و جهان را قبول نداشته و نخواهند داشت.

امروزه  نیز همان گفتمان اسلام‌گرایی طالبانی به مرحله‌ای اجرا گذاشته شده است. در این دوره اسلام‎خواهی مهم‎ترین ویژگی نظام سیاسی این گروه به شمار می‌رود و هیچ قانون اساسی دیگری را قبول ندارند به قول رهبران طالبان؛ تنها قانون اساسی این گروه شریعت اسلامی می باشد. با وجود تفوق اسلام‌گرایی در دل نظام سیاسی مورد نظر این‎ها، هیچ برنامه و طرح برای ایجاد یک ساختار سیاسی قابل قبول و مدرن به‎چشم نمی‎خورد. در طول جنگ بیست ساله بر ضد نیروهای امنیتی و نیروهای خارجی، آنان تنها به آسیب زدن به نیروهای امینتی و مردم و دستگاه حاکم وقت فکر کرده و کمتر به اداره‌ کشور اندیشیده بودند. ازاین‌رو، هنگامی‌که مسئولان سیاسی – نظامی آمریکا آمادگی خود را برای خروج نیروهایشان از افغانستان اعلان نمودند، طالبان یک‌باره با مرحله‌ جدیدی مواجه شدند؛ مرحله‏ای که هرگز به آن فکر نکرده و در مورد آن تجربه‏ای نیاندوخته بودند. ازاین‌رو، تا زمانی‌که در افغانستان جنگ جریان داشت و نیروهای خارجی از کشور خارج نشده بود، جنگ‌جویان طالب جز به خرابی و انتحار و کشتار مردم بی نوا به چیزی دیگری فکر نکرده بودند؛ ولی هنگامی‌که با مسئله دولت سازی و مدیریت کشور مواجه شدند، کمال بی‌کفایتی و عدم رشد را از خودشان به نمایش گذاشته اند.

افزون بر این، عامل دیگری که آنها را بیشتر سر درگم و در نتیجه، کشور را امروز دچار بحران عمیق و سیاهی نموده، منافع و مصالح متعارض قدرت‌های جهانی ، آلت دست قرار دادن این گروه و کشورهای دور و نزدیک هست. این کشورها و به خصوص پاکستان از یک سو در طول بیست سال افغانستان برای تأمین منافع خود جنگ‌جویان و گروه طالبان را مورد حمایت قرارداده بعضاً کمک‌های نظامی و مالی قابل توجهی کرده بودند و از سوی دیگر، هریک منافعی را در افغانستان دنبال می‏کردند که با منافع دیگران در تعارض قرار داشته. گاهی این تعارض چنان شدید بود که خود تعارض با دیگری و جلوگیری از تأمین شدن منافع دیگری خود جزء منافع شده بود. اگر در نظر بگیریم که وضعیت سیاسی، نظامی و اقتصادی جهانی، منطقه‏ای و داخلی نیز به گونه‏ای بود که تمام این کشورها به راحتی می‏توانستند در تمام مسائل مربوط به افغانستان دخالت کنند. این وضعیت، امروز میزان پیچیدگی کشور را پیچیده‌تر کرده است.

نتیجتا افغانستان امروز در كام درنده خويان و موحشین رها شده، طالبان بیش از دونیم سال پس از بازگشت به قدرت، روند ایجاد مدارس و مکاتب را زیر نظر وزارت معارف به مدارس دینی اختصاص داده است و هر روز آن را سرعت بخشیده است. برای گروه طالبان دانش روز کوچک‌ترین ارزشی ندارد. مقام‌های طالبان بارها به‌صراحت گفته‌اند که علم روز برایشان اصلا مطرح نیست و در این عرصه تا جایی افراط کرده‌اند که یک ملای طالب اعلام کرد فرا گرفتن علوم عصری  باعث می‌شود از رفتن به بهشت محروم شوید. با این طرزتفکر طالبان درباره تحصیل و آینده افغانستان، وقوع تحولات و تغییرات بنیادی بیشتری قابل پیش‌بینی است. مسلما این آغاز راه است. طالبان تنها به این دلیل که کمک‌های جهانی که الزاماتی را به همراه دارد، قطع نشود، از اعمال تغییرات اساسی در حوزه آموزش خودداری می‌کنند. با قطع کمک‌ها یا بی‌نیاز شدن طالبان از آن‌ها و با بدست آوردن منابع و معادن افغانستان، چهره اصلی تفکر افراطی این گروه هویدا می‌شود و آن‌گاه این احتمال وجود دارد که در تمام مدارس افغانستان مانند مدارس دینی، هیچ مضمونی به جز مضامین دینی آموزش داده نشود.

در آینده نه چندان دور افغانستان و منطقه به ويـژه با گرايش هاى مذهبى داعشى ، سلفی و اسلامى بار ديگر جان مى گيرد. آسياى مركزى و خاورميانه و همسایه های که حمایت می کردند  از اين آتش ايمن نمى مانند و همه درسوختن این آتش شریک هستند. در اين ميان، تروريسم اسلامى مى تواند در كشورهاى خاورميانه، حتی کشورهای اروپا ، آمریکا و آفريقا به تكاپو و سربازگيرى بپردازد.

پس همه به این نتیجه رسیده اند که طالبان به دنبال ایجاد یک جامعه یکدست و قرایت سلفی گری از دین و  مدلی که خود آن را می‌پسندند هستند عدم مقاومت و عدم تصمیم گیری درست و عدم ایجاد یک همبستگی بین المللی و هم چنین عدم هماهنگی میان رهبران و نخبگان سایر اقوام دیگر در برابر این گروه موحش،  عملا تمام جامعه را مخصوصا سه قوم حاشیه رانده شده  با یک سقوط وحشتناک روبرو خواهند کرد. هرچند که اکنون، مسیر بازگشت کاملا مسدود شده، اما هنوز هم مقاومت در برابر سلطه طلبی و انحصار گرایی طالبان ، تنها راه ادامه حیات است  ایستادگی در برابر این  گروه، ممکن است هزینه بردار باشد، اما برای بقا، تنها گزینه پیش رو هست که باید کشورهای دخیل در افغانستان و آسیایی میانه و خاورمیانه این هزینه را بپردازند.