آرشیف

2022-5-30

علم عبدالقدیر

چشم انداز به دور نمائی حکومت امارت اسلامی طالبان

 

مقدمه: لشکر مذهبی قومی  طالبان تحت زعامت شیخ هبت الله آخند زاده  با  تشدید عملیات نظامی خشن تهاجمی، چریکی، انتحاری، انفجاری ، استشهادی  وفعالیت های سیاسی هم آهنگ  با سیاسیون ستون پنجمی داخل حکومت اشرف غنی بتاریخ 15 اگست 2022   توانستند قوای امریکا وناتو را مجبور به ترک افغانستان وحکومت تحت حمایت امریکا به رهبری اشرف غنی را سقوط دهند وبا بر افراشتن پرچم سفید ومنقش با کلیمه توحید در ارگ ریاست جمهوری حکومت مورد نظر شانرا بنام امارت اسلامی افغانستان  اعلان نما یند ،این پیروزی به دلیل وجود کشش ها وجاذبه های درون حکومتی وبر نامه های استراتیژست های چون زلمی خلیل زاد وکرزی بسیار سریع ودراما تیک بود. حال نه ماه از عمر حکومت طالبان میگذرد ولی تا هنوز حکومت مورد نظر جامعه جهانی  وحتی کشور های اسلامی در افغانستان شکل نگرفته اینکه آینده این نظام به کجا منتهی خواهد شد  درین نوشه حال وآینده حکومت طالبان را با شعار ها ، فرامین واجراأت غیر متعارف ومغایر نورم های جامعه جهانی چون  مخالفت، با دموکراسی وحقوق بشر، دشمنی وبا زنان  درعرصه های سیاسی، اجتماعی ومدیریتی واجتماعی ونوع تاعمل امارت اسلامی طالبان با کشور های منطقه وجامعه جهانی به بر رسی خواهیم نشست.

سیما وچهرۀ حکومت طالبان:

سمای حکومت طالبان یک سیمائی کاملا روحانی وتک گروهی است امارت اسلامی طالبان  با مدیران  روحانی چون طالب وملا ومولوی  با تخصص وداشتن حکومت   تک قومی وتک قشری اصلا  در جهان  نمونه ندارد ، اساس  ومبنی مشروعیت در حکومت طالبان فقط قهر وغلبه است نه انتخابات  ومراجعه به آراء مردم. درین نوشته آنچه را طالبان انجام داده اند وآنچه را نتوانستند انجام دهند ویا نمیتوانند انجام دهند  با نتا ئج وپیامد های آن  بطور تفصیلی مشخص وبر جسته میسازیم.

طالبان تا هنوز چه کار های انجام داده اند؟

  • بزرگترین دست آورد طالبان امنیت نسبی است .طالبان تقریبا بر تمام خاک افغانستان تسلط دارند درین مدت امنیت نسبی را در افغانستان آورده اند اما تهدیدات امنیتی همچنان سر جایش باقیست.  امارت اسلامی طالبان طالبان امنیت در ولایات، شاهراه ها وبر داشتن موانع از بین شهر ها ومراکز ولایات افغانستان تا مین نموده است یعنی خود شان که عامل اصلی نا امنی راه ها وشهر ها بودند کنار گذاشتند وسائر مردم دست به انتحار وانفجار وترور نمی زنند.
  • ساختار های اداری ونظامی :اقدام دوم طالبان این بود که نام تمام تشکلات واحد های نظامی چون فرقه ها وقل اردو های حکومت سابق را تغییر داده اند ودر کنار قل اردو های وزارت دفاع لشکر های خاص خودرا  بنام بدری ومنصوری والفتح واستشهادی با خصوصیات  که خود شان میدانند فعال نگهداشته اند.
  • سیاست وحکومت داری :طالبان حکومت خودرا با یک رئیس الوزراء وچند وزیر  معرفی کردند اما همه ملا وروحانی و90 فیصد از یک قوم .اما در تقسیم پست ها معلوم میشود سهام دار اصلی مردم هلمند وقندهار وشبکه حقانی است. یعنی حکومت  طالبان هم قسما سهامی به نظر میرسد  ولی مانند سائر امور شان مرموز وغیر معلن است. هیچ کشوری بطوری علنی امارت اسلامی طالبان را برسمیت نشناخته تنها همسایه های افغانستان مانند پاکستان، ایران، چین، روسیه وتر کمنستان  بنا بر حس رقابت منطقه ای  نماینده های طالبان را در سفارت خانه های افغانستان طور غیر رسمی وغیر علنی  پذیرفته اند.
  • قانون حکومت داری :امارت اسلامی طالبان اصلا به هیچ قانون مدون دولتی اعتنا نمیکنند تمام اجرأات شان بر اساس دساتیر مفتی ها ورهبران شان صورت میگیرد هرچه با روحیه  امارت برابر باشد قانون است واگر نه منسوخ وغیر قابل عملی میباشد.تشکیلات اداری واحد های خدمات ملکی را تنقیص کرده اند  وبیشترین فرامین طالبان علیه زنان صادر نموده اند مثلا  حذف زنان از کا بینه و پست های مهم دولتی، لغو وزارت امور زنان، محروم ساختن زنان و دختران از حق تحصیل ، ورزش،وسفر  و را نندگی ،.و اجباری ساختن نوع پوشش برای زنان وپوشاندن روی مجریان زند در تلویزیون ها وبهترین حجاب نشستن در خانه برای زنان توصیه شده.نگاه طالبان به زنان تنها جنسیتی است نه بیشتر از آن .
  • طالبان واقتصاد: دانش اقتصادی طالبان خیلی پیچیده نیست آنها فقط جمع آوری عشر، زکوة از دارائی های مردم وجمع آوری ما لیات  از تجار  دیگر کدام پروژه اقتصادی را نه طراحی کردند ونه هم میکنند. طالبان همانطوریکه در حوزه سیاست از جهان جدا اند در مسائل اقتصادی هم  با جهان از طریق بانک ها  تعامل کرده نمیتوانند جون تا هنوز تحریم ها از بالای طالبان بر داشته نشده ….

……………………………………………………

تعامل طالبان با مردم وجهان.

نخست طالبان وتعامل با مردم: امارت اسلامی طالبان با داشتن حکومت تک قشری ، تک قومی وتک سمتی  نسبت به سائر مردم نگاه حاکم ورعیت را دارند نه شهروند، لذا برای تشویق وحمایت مردم هیچ بر نامه ندارند فقط در توزیع کمک های جامعه جهانی سهم میگیرند کوشش میکنند کمک هارا به مناطق بفرستند که  در دوران جنگ پناه گاه شان بوده یعنی در شهر ها محبوبیت کم دارند ودر ولایات که کمتر پشتون نشین دارد نیز محبوب نیستند فقط در مناطق پشتون نشین  وآنجا ئیکه قبل از پیروزی سکونت داشتند.

 

طالبان وجامعه جهانی: مسلما طالبان در تعامل با جامعه  به یک بحران وبن بست سیاسی رسیده اند .حدود ده ماه از حاکمیت شان میگذرد درین مدت نه به مبانی مشروعیت سیاسی از داخل فکر کرده ونه هم از خا رج ،نه از طریق تا ئید مردم  مشروعیت داده اند ونه هم از طریق هم آهنگی با نورم ها وارزش های جامعه جهانی  مانند انتخابات ورفرندوم لذا طالبان به بحران مشروعیت سیاسی  گرفتار اند واین قضیه حکومت شانرا ضعیف وشکننده ساخته.

طالبان وهمسایه ها : همسایه ها با طالبان رابطه بر بنیاد منافع دارند  یک رابطه تکتیکی وکوتاه مدت به احتمال قوی  در دراز مدت از هم جدا میشوند.نه طالبان به پاکستان وایران وروسیه اعتماد کرده میتوانند ونه هم این کشور های به طالبان نگاه مثبت دارند فقط نگاه همه نگاه  استفاده جویانه و ابزاری است تا طالبان را علیه منافع رقبائی سیاسی شان استفاده کنند.

  • طالبان وپا کستان: پاکستان در دو راهه بحران افغانستان.

هرچند پاکستان طرفدار افغانستان قوی ومقتدر نیست  ولی باز هم  استخبارات وارتش پاکستان حامی اصلی امارت اسلامی طالبان  است ، اگر پاکستان به حکومت امارت طالبان که مهماندار تمام گروه های ترورستی   چون القاعده، داعش، ایغور ها، انصار الاسلام تا جکستان، وجنبش اسلامی ازبکستان وتحریک طالبان پاکستان حزب التحریر است کمک وحمایت کند  روابظش با کشور های غربی ، عربی وآسیائی میانه  دچار مشکلات شده در انزوا قرار میگیرد واگر از طالبان حمایت نکند ابزار امتیاز گیری از کشور های غربی وعربی را از دست میدهد لذا پاکستان بزرگترین کشور استفاده جو از جنگجویان دچار بحران خواهد شد.

طالبان بطور مستقیم نیروی نیابتی پاکستان اند اما روابط شان با پاکستان ثابت وپایدار نمی ماند دلیل اول اینکه طالبان بطور سنتی خط دیورند را برسمیت نمیشناسند، دوم تحریک طالبان پاکستان که در جنگ های افغانستان در کنار طالبان افغان صد ها وهزاران قربانی داده اند همسنگران استراتیژیک بدنه طالبان اند این معضل  راه طالبان وپاکستان را جدا میسازد.

2- طالبان وایران: روابط ایران با طالبان همیشه مغرضانه وریا کارانه بوده مثلا  در دوران حضور امریکا در افغانستان جمهوری اسلامی ایران وبطور خاص نیرو قدس سپاه پاسداران در تمام ابعاد از طالبان حمایت کرده در بعد سیاسی، استخباراتی، مالی ولوژستیکی وحتی نظامی  اما حالا که امریکا ئیها از افغانستان بیرون شده اند  ایران تلاش دارد ازین نیرو بر خلاف منافع امریکا وغرب استفاده کند ویا لا اقلا بخاطر دلخوشی طالبان بجای داعش از القاعده استقبال کند والا میداند طالبان از رهگذر ایدیو لوژیکی، زبای وقومی ب ایران فاصله دارد وهر راز گاهی شیعان افغانستان با اجرائی عملیات منظم وساز مان یافته کشته میشوند وطالبان عقیدتا با تشیع دشمنی دارند.

  • طالبان وروسیه: روابط طالبان وروسیه از نوع روابط ایران با طالبان مایه میگیرد وهدف روسیه از حمایت ریا کارانه طالبان همانا تحریک طالبان بر خلاف غرب وضربه زدن منافع آمریکاست.ورنه هیچنوع مشرکات بین طالبان وروسیه نیست. به همین تر تیب چین که با تغلا وتلاش میکوشد طالبان را بر خلاف امریکا تشویق کند واز شر ایغور های مسلح که در کنار طالبان قراردارند در امان بمانند.

این همسایه ها  به طالبان نگاه ابزاری دارند ، پاکستان  با حمایت از طالبان میخواهد افغانستان را بی ثبات ، کشور های آسیائی میانه را تهدید واز جامعه جهانی باجگیری کند، ایران هم تلاش دارد تا طالبان را با القاعده هم آهنگ سازد وعلیه منافع امریکا بکار اندازد .به عین تر تیب روسیه وچین  هم همین نگاه را دارند.

  • طالبان وجهان مدرن غرب: طالبان با تمام ارزش های مدرن ومدنی جهان غرب مخالف وحتی دشمن اند، طالبان با تشکیل حکومت تک قومی وتک گروهی، گذاشتن نام امارت اسلامی بر حکومت شان ، لغو کمیسیون حقوق بشر، صدور فرامین متعدد علیه زنان ودختران، ونه گفتن بر دموکراسی راه خودرا از غرب جدا ساخته.وطالبان فعلا در انزوای شدید قرار دارند.حتی روابط طالبان با دوکشور دوست شان یعنی تر کیه وقطر هم خوب نیست بعد از مشوره ها وبحث های زیاد سر انجام بر خلاف انتظار امنیت وامور تخنیکی فرودگا های افغانستان را به شرکت اماراتی سپردند که تا ثیر منفی بر رابطه طالبان با تر کیه وقطر میگذارد.

قسمت سوم :

  • طالبان وحکومت داری در آینده:

 

با ملاحظه پایه های سست ومتزلزل طالبان از رهگذر سیاسی واقتصادی  آینده حکومت داری طالبان من حیث دولت خیلی تاریک است ونمیشود دولت را بر این پایه های لرزان استوار ساخت.

  • پایه سیاسی :پایه های نظام طالبان خیلی متزلزل وبی ثبات است . اول نگاه به سیاست این گروه  با آنکه طالبان رهبر واحد دارند وحکومت واحد بنام امارت اسلامی دارند اما عملا دچار اختلاف شدید اند. ذوق وسلیقه گروپ های  شان متفاوت است، هر گروه با دولت های مختلف تماس دارد وگروه های مختلف نظامی از کشور های خارجی مهمان هریکی ازین گروپ هاست مثلا القاعده مهمان شبکه حقانی است، داعش  هم طرفدارانی در بین طالبان افغان وپاکستان دارد، حزب التحریر وجمعیت اصلاح افغانستان مواد خام القاعده وداعش اند که در بین حکومت طالبان نفوذ کرده اند این عناصر ومؤلفه ها شبیه یک جرقه آتش  اند که هر لحظه امکان شعله ور شدنش موجود است.طالبان از رهگذر سیاسی نه مشروعیت داخلی دارند ونه هم بین المللی.
  • پایه اقتصادی: طالبان بخاطر بهبود اقتصاد ، توسعه وانکشاف هیچ پلان وبر نامه ای نداردند فقط نگاه شان مصارفاتی است منابع مالی وعایداتی طالبان عشر، زکوة ومالیات داخلی است، طالبان  از لحاظ مالی  از طرف  جامعه جهانی تحریم شده اند وهیچ کمکی به حکومت طالبان نمیشود بناءٌ تمام بر نامه های اقتصادی  حتی زراعت ومالداری وصنایع دستی فلج میشود ،طالبان از رهگذر بانکی با کشور ها ارتباط ندارند حتی پول برق وارداتی را از طریق بانک ها پرداخته نمیتوانند با این حساب با گذشت یکسال دیگر قرار داد برق هم قطع میشود وتمام زندگی مردم وتجارت وتوسعه آسیب می بیند.
  • پایه امنیت:

ظاهرا صدائی فیر وتفنگ کم شده اما قتل بی رویه کار مندان ارگانهای امنیتی حکومت سابق،  احملات انتحاری داعش ، جنگ های پراگنده نا راضیان جبهه مقاومت وجبهه ملی آزادگان افغانستان دوباره فضای ترس را حاکم ساخته..طالبان جنگ را کم کردند اما تهدیدات امنیتی را افزایش داده اند به این معنی که بسیاری مردم از ترس طالبان آزاد گشت وگزار کرده نمیتوانند.

پایه اجتماعی: طالبان بطور بالقوه در قلب مردم شهر نشین برخی مردم جای ندارند، فقر وبیکاری ،بلند رفتن نرخ مردم را نا راض ساخته ، زنان ، فعالین مدنی وفعالین رسانه ها وجامعه مدنی ومدافعین حقوق بشر همه مخالف طالبان اند.از طرف دیگر طالبان از رهگذز موقعیت اجتماعی به حوزه ها تقسیم شده اند مردم جنوب بیشتر با شبکه حقانی رابطه دارند به همین تر تیب طالبان شمال وطالبان حوزه قندهار وهلمند هم یک دست نیستند محبوبیت طالبان با گذشت هر روز کاهش میابد.

نتیجه تحلیل ودور نمائی امارت اسلامی طالبان.

با در نظر داشت شرائط فعلی طالبان تا حکومت شدن فاصله بسیار زیاد دارند .این گروه  مانند دور اول یک رهبر مقتدر ومورد اتفاق  ندارند  نام امارت طالبان شبیه خلافت داعش وحزب التحریر بوده برای جامعه جهانی وحتی کشور های اسلامی قابل قبول نیست ، طالبان به این بالور اند که حکومت را بزور گرفته اند وبا زور حکومت میکنند به همین دلیل به خاطر مشروعیت  به سراغ آراء واراده مردم نر فتند وبا صدور فرامین سختگیرانه علیه زنان ، رسانه ها ، جامعه مدنی وانحلال کمیسیون حقوق بشر مسئله شنا سائی امارت اسلامی طالبان من حیث یک حکومت  در ملل متحد مطرح نیست . اگر طالبان فر هنگ زور وغلبه را کنار نگذارند  وحکومت تک قومی وتک قشری را همه شمول ووسیعتر نسازند  وجهت  کسب مشروعیت به سراغ مردم نروند و حکومت را مردمی نسازند  خودرا بر معیاری ها وشاخص های حکومت داری اقلا مطابق نورم های کشور های اسلامی عیار نسازند    گاهی به حکومت ودولت تبدیل نخواهد شد  ودور نمائی تاریک در انتظار طالبان قرار دارد.

  • تفاوت دیدگاهای شبکه حقانی ، طالبان شرق وشمال با طالبان قندهار وهلمند وارزگان وزابل باعث تصادم بین هسته رهبری طالبان شده جزائر قدرت بین گروه های مختلف طالبان  وجنگجویان خارجی مقیم افغانستان وجود خواهد آمد.
  • ازینکه استخبارات پاکستان بیشتر از شبکه حقانی حمایت میکند احتمال وقوع کودتا ودر گیری در بین طالبان زیاد است.
  • به دلیل خود خواهی وقدرت طلبی  طالبان  را  به بغاوت وکودتا علیه یکدیگر تحریک مینماید  واین جزائر قدرت ابزار ووسیله بازی بازی گران منطقه وجهان خواهد بود تا از ایشان من حیث جنگجویان نیابتی استفاده کنند.در چنین حالتی هر یکی از کشور های منطقه و جهان از بین طالبان وجنگجویان دیگر سر باز گیری میکنند مثلا

ایران امریکا بی علاقه نیست تا از جنگجویان داخل خاک افغانستان علیه منافع روسیه، ایران وچین استفاده کند. به همین تر تیب ایران وروسیه از بین اینقدر جنگجوی با تجربه در سر زمین آزاد افغانستان سر باز گیری خواهند کرد ومن حیث نیرو اضافی در جنگ های نیابتی در کشور های بی ثبات منطقه علیه منافع غرب استفاده  میکنند .

حضور القادعده ورشد روز افزون حزب التحریر در افغانستان  با شعار خلافت اسلامی وفتح قدس زنگ خطری است که بگوش کشور های غربی نواخته میشود. گسترش فعالیت داعش من حیث گروه جنگ افروز خطر به مراتب بیشتر از خطرات دیگر است جون داعش جزء جنگ دیگر هیچ بر نامه ای ندارد.

با گذشت یکسال گزینه های ذیل پیشروی طالبان است.

اول: ساختن حکومت همه شمول وغیر متمر کز با تفکیک قوی

دوم: تقسیم شدن افغانستان بین گروه های مسلح در جوب وشمال وشرق افغانستان. وشروع در گیری در بین شاخه های مختلف امارت طالبان.

سوم: گسترش اختلاف بین طالبان  و احتمال وقوع کودتا در بین شاخه های این گروه

چهارم :پیوستن مردم با مخالفین طالبان وباز شدن جبهات متعدد جنگ

پنجم: تشدید جنگ های قومی  وطرح داعیه قومی از طرف برخی گروپ ها

ششم: مشتعل شدن آتش جنگ مذهبی از طریق نفوذ داعش در جامعه.

هفتم : گسترش فعالیت القاعده  وداعش در افغانستان  ومداخله ومداخله کشور های جهان ومنطقه در امور افغانستان به بهانه حضور گروه های ترورستی درین کشور.

خلاصه افغانستان با این وضعیت  بطور واحد ویک پارچه  باقی نخواهد ماند هر گروه قومی مناطق تحت کنترولش را قلمرو حاکمیت اعلان نموده جنگ ها نخست بشکل سمتی بعد قومی وسر انجام جنگ های مذهبی دامن مردم افغانستان را خواهد گرفت.با شکل گیری جنگ ها افغانستان میدان رقابت کشورها قرار گرفته هرکس به دنبال جلب نیرو میرود تا در مناطق مختلف به نیابت از آنها جنگ کنند.  ومحل سر باز گیری نیرو های نیابتی بخاطر جنگ های سمتی ، قومی ومذهبی وسیاسی  خواهد بود  وکشور های منطقه  وکشور های دارائی منافع استراتیژیک با راه اندازی جنگ های مذهبی  از مردم افغانستان بخاطر منافع سیاسی ومذهبی خود اتسفاده خواهند کرد.