آرشیف

بعداز به میان آمدن حکومت موقت و بلاخره حکومت منتخب کمتر کسی همچون استاد سعیدی واقیت ها را برملا ساخته و بی با کانه اهداف خصمانه دشمنان مردم افغانستان را افشا نموده و بر کارکرد های منفی و عقب گرایانه همیشه انگشت انتقاد گذاشته اند و با تحلیل های عمیق سیاسی و اجتماعی ثابت ساخته است که منافع ملی افغانستان بیشتر از هر مسایل دیگر برای شان مهم و ارزشمند میباشد و بر طبق عادت همیشگی نمیتوانند از مسیر راست گویی و حقیقت های نا گفته انحراف نمایند لذا شخصیت استاد سعیدی نه تنها امروز بلکه از گذشته های دور در محیط و در کشور مطرح بوده اند و از محبوبیت خاص در بین مردم برخوردار بوده و هستند , امروز از نقاط مختلف پایتخت چه مرکز کابل و چه ولسوالی های کابل بشکل خود جوش دسته دسته مردم بدفتر کمپاین انتخاباتی استاد سعیدی می آیند و حمایت خویش را اعلام میدارند , من یکروز بدفتر استاد بودم چند نفر به دفتر ایشان آمدند و هیچکدام آنها را هم من و هم استاد سعیدی نمی شناختیم بعداز خوش آمد گویی استاد فرمودند برادران عزیز خوش آمدید از کجا تشریف آوردید دربین آنها یکنفر که ریش سفید و آدم مودب معلوم میشد گلو تازه کرد و شروع به صحبت کردن نمود , ایشان گفتند در قریه ما پدر من موی سفید و کلان قوم است مایان را جمع نموده و گفته اند که بروید با آقای استاد سعیدی ملاقات کنید و پیغام  ما را به آن برسایند و برایش بگوئید که مردم قریه ما به شما رای میدهند و ما با علاقه مندی آمده ایم تا کارت های شما را به مردم خود ببریم واقعاً این علاقمندی و احساس آنها بسیار جالب بود , به هر صورت در مورد استاد سعیدی با وصف اینکه یک تعداد دوستان نظریات خوب به سایت فرستاده بودند .

 اماً آنچه برداشت من از شخصیت استاد است میخواهم با تمام دوستان شریک سازم .

1.   دروغ گفته نمی تواند , چون همیشه حقیقت را گفته است .

2.   افغانستان را دوست دارد , و دشمن وطن را شناخته است .

3.   با دانش و با جرعت است , و حقایق را نمی تواند پنهان کند

4.   با همه کس صمیمی است , صرف دشمنان ویرانی افغانستان را دوست ندارد .

5.   با هیچکس عقده مندانه برخورد نمی نماید , فقط با شرارت گران آشتی نمی کند .

6.   منافع ملی را به منافع شخصی اش ترجیع داده و تلاش می کند عزت کشور ما بالا برود .

7.   با تبعیض سخت مخالف است , و برای اعاده حقوق یکسان کوشش مینماید .

8.  کلام فصیح و لهجه محلی خویش را حفظ نموده و به همین خاطر مردم او را دوست دارند .

مصرع شعر را از یک شاعر مشهور بازگو میکنم , امیدوارم با خواندن آن برداشت مثبت داشته باشید .

مرا اگر که زر و سیم و ثروت دنیا ؟

بر آنچه هست تسلط دهند و چیره کنند ؟

تمام برگ درختان گر اسکناس شود ؟

تمام ریگ بیابان اگر که لیره شود ؟

اگر آسمان همه زر گردد و بمن بخشند ؟

سپس به گنجه ام افلاک را ذخیره کنند ؟

بدین نیرزد هرگز که مردم از چپ و راست

به چشم نفرت بر  من نگاه خیره کنند!

آرزوی ما کامیابی استاد سعیدی و خدمت صادقانه جناب شان به ملت افغانستان است .

من این پیری ! جوانی را نخواهم

بمیرم زندگانی را نخواهم

چونام نیک باشد , زندگی چیست

چو باقی هست فانی را نخواهم

با تقدیم احترام

نثار احمد – حبیبی غوری

22/6/1389

کابل