آرشیف

2020-4-19

رفعت حسینی

چرا حزب سیاسی نداریم؟

تاکنون پس ازچهل سال:
یک. هیچ پژوهشگری درداخل وخارج افغانستان تحلیل ننموده است که چرا احزاب پرچم وخلق ،دردهه های چهل وپنجاه خورشیدی،به یک سازمان ستمگروغیرمدنی ، پس ازکشتارمحمدداود، تازمان فروریزی کامل، تقرب نمود؟

 آن تعدادازاعضای پرچم وافغان ملت وخلق وگروه های راوا، ساما، سازا ونمیدانم این ونمیدانم آن،که رگ های شقیقه وگردن خودرا درفضای آزادیهای دیموکراتیک دوره شاهی، تااندازه کفیدن می پنداندند،ورنگ روی شان سرخ/نصواری می شد،همه اکنون سرمه خورده اند وچُپِ چُپ می باشند.

دروقت سلطنت خودکامهءحزب خلق ،اعضای این حزب، ازاصطلاح غلط وبیخردانهء< فلسفه علمی!> وهم ازنسل انقلابی دوران ساز، دررادیووتلویزیون ومیتینگ های پیش ازچاشت وپس ازچاشت درسرک ودرجلسات گروپی وعمومی حزب، جیغش میکردند.مگرحالا شاش شان رفتگیست وهم ریخ زده اند واز {نادانی وابلهی !!} خاموش خاموش گردش ابررا مینگرند وببادگوش می دهند.

آنکه وزیرورییس وعضوکمیته مرکزی وشورای انقلابی بودحالا بیشترینه مفت پناهنده شده ومفت میخوردومفت میپوشدومفت تداوی میشود. باپس اندازپول گدایی خدای پجات ازپیسه کمک سوسیال،بحج وتاج محل هندوترکیه بمزار جلال الدین بلخی میرودو //دعا// میکندوافغانستان بدیدار( اقربا) نیزمی رودوبا خود جلغوزه وکشمش می آورد.

درشماراین مفت خوران،‌دوآدمی نیزهست که معلم پوهنتون بودند وحزب جانی خلق آن دو را برچوکی های کوه پیکر( نصب!) کرده بود، مگرحالا درزمان مفت خوری،بجای نگاشتن بدرد های بی شمارمملکت، این دوکار[ مفت] رامیکنند:

یکی درباره مرگ وشعرمحمدعاقل بیرنگ کوهدامنی می نویسد بنام: عاقل هم رفت.

این عاقل بیرنگ < یک > شعرپذیرفتنی نیزندارد.

أن دگردرباره غزل سرایی درشعرپارسی برای افغانهای پناهنده (بیانیه!) میدهد. ودرین بیانیهء[صدهاهزاربارتکرارشده درایران] ، غزلهای {چندصدهاملیون بار!} تکرارشدهء بیدل وسعدی وحافظ را بررسی مینماید.

….

دو .هیچ پژوهشگری درین زمان درداخل وخارج افغانستان تحلیل ننموده است که چرا تنظیمهای اسلامی نام نهاداسلامی افغانستان، که درپاکستان بنیادگذاری شده بودند، به فسادمعنوی ومادی وصل گردیدند ویکی هم برای رفاه مردم، تلاشی نکرد؟

محمداکرام اندیشمندعضو معروف جمعیت اسلامی بود.وی درپیرامون این تنظیم دربرگه فیسبوک خویش مینگارد:
«جمعیت اسلامی افغانستان یک تنظیم جهادی واسلامی است ونتوانست به حزب متعارف سیاسی تبدیل شود.
در این تنظیم چهره ها و فیگورهای مختلف ادعای رهبری کردند و دارند و از آن در جهت منافع شخصی خود استفاده کردند. دچار تفرقه و تشتت شدند ….»

این نگاشته اکرام اندیشمندخیلی کوتاه است وهمه جانبه نمی باشد. بادرایت واگاهانه بایستی نگاشته آید که کاستی های ملابرهان ربانی وپسرش صلاح الدین دررهبری جمعیت اسلامی چندوچی بود واین دیگرانی که میخواستند رهبرجمعیت شوند کی ها بودند؟ شایسته بودند آیا؟

سه. وچراحالادرافغانستان ازحزب سیاسی بمفهوم راستین ودرست آن سراغی نیست؟ اکنون ۱۲۷ حزب!! باصطلاح سیاسی!! در وزارت داخله ثبت نام نموده اند.
من اساسنامه مشهورترین آنان را مرورکرده ام ونیزاساسنامه های چندحزبی راکه موسسان آنهاراازنزدیک میشناسم نیزخوانده ام. همه ازاحزاب خلق وپرچم وجمعیت اسلامی ملاربانی وحزب اسلامی ملاگلبدین فقط وفقط{ کاپی } شده است. گاهی با کلمه های دیگر مگرهم معنا.هیچ چیزی که بدرد مردم بخورد دریکی هم نیست!!

دریگان تا برای تزویرواژه های دین اسلام را<شرش> نموده اندوحتا بنیادگذاران چند باصطلاح <حزب سیاسی!>، اکنون مهاجرینی هستند که تابعیت کشوردیگری را دارند ودر همانجا ازدنیاخواهندرفت.
//