آرشیف

2015-2-1

محمداکرام اندیشمند

پرویز مشرف در سراشیب زوال

 22 فبروری 2008
 
برگزاری انتخابات پارلمانی پاکستان بروز دوشنبه 29 دلو 1386 خورشیدی برابر با هژدهم فبروری 2008 عیسوی رویداد مهم در اوضاع بحرانی و متزلزل این کشور بود؛ اما نکته ی اصلی و قابل بررسی در این رویداد نتایج انتخابات و اثرات آن بروی تحولات آتیه ی سیاسی کشور پاکستان است.
شکستِ حزب حامی مشرف:
حرب مسلم لیگ شاخه ی قاید اعظم از اصلی ترین حزب سیاسی حامی ژنرال مشرف در کرسی حاکمیت شکست سختی را در انتخابات متحمل شد. حتی رهبر این حزب در حوزه ی که از آنجا جهت عضویت به پارلمان کاندید شده بود از رقیب خود عقب ماند و از رسیدن به کرسی پارلمان محروم گردید. این حزب در رقابت با احزاب مردم و حزب مسلم لیگ شاخه ی نواز شریف رقیبان اصلی خویش ناکام شد و حتی کرسی های آن در انتخابات پارلمانی برابر به نیمی از کرسی های حزب مردم نرسید. حزب مردم از میان 268 کرسی نمایندگی، 87 کرسی و حزب قاید اعظم شاخه ی نواز شریف 66 کرسی تصاحب کردند، ولی حزب اصلی هوادار مشرف با سایر احزاب متحد خود مجموعاً 38 کرسی را نصیب شدند.
پرویز مشرف در کرسی فرماندهی ارتش پاکستان پس از کودتا علیه نوازشریف صدراعظم وقت پاکستان در اکتوبر 1999 در صدد احیاء و تقویت یکی از جناح های حزب مسلم لیگ بر آمد. او حمایت یک حزب سیاسی را در حاکمیت نظامی خویش بخشی از نیازمندیهای این حاکمیت تلقی میکرد. وی استخدام و بهره گیری از چنین حزب سیاسی را سالها پیش بی پرده بیان داشت. او در کتاب "خط آتش" نوشت:«من به یک حزب سیاسی نیاز داشتم تا اهدافم را مورد حمایت قرار دهد. گزینه ی ایجاد یک حزب جدید را پیش رو داشتم، اما تصمیم گرفتم- احساسات سربازی من در این تصمیم نقش زیاد داشت- که حزب مسلم لیگ پاکستان حزب قاید اعظم محمدعلی جناح را که مبارزاتش به آزادی و ایجاد کشور مستقل ما انجامید، احیاء کنم.»
مخالفین و استعفای مشرف:
 پس از اعلان نخستین نتایج انتخابات پارلمانی در پایان اولین روز انتخابات، مخالفین مشرف از استعفای او سخن گفتند و خواستار کنار رفتن او از کرسی ریاست جمهوری شدند. هرچند آنها به ویژه نواز شریف صدراعظم اسبق پاکستان قبل از انتخابات نیز خواهان استعفای مشرف بودند، اما شکست حزب حامی مشرف در انتخابات پارلمانی آنها را در این مطالبه جسورتر ساخت.  نواز شریف یک روز قبل از تدویر انتخابات پارلمانی، پرویز مشرف را تروریست اصلی خواند که دموکراسی را در پاکستان ترور کرد و استقلال قوای قضایی کشور را  لگد مال نمود. او در فردای روز انتخابات گفت که مشرف بارها ادعا داشت که اگر مردم او را نخواهند استعفا میدهد و اکنون آن روز فرارسیده است که مشرف ریاست جمهوری پاکستان را ترک کند. رهبران دوحزب اصلی مخالف روز دوم حوت سال روان 1386 برابر با 21 فبروری 2008 بر سر تشکیل دولت ائتلافی توافق کردند. نکته ی بسیار مهم در توافقات آنها علاوه بر ایجاد حکومت ائتلافی، توافق بر سر ابقای افتخارچودری محمد رئیس مخلوع دادگاه عالی پاکستان بود. بازگشت این قاضی برکنار شده برای مشرف به معنی بیرون راندن او از عرصه ی اقتدار در رهبری دولت پاکستان و در کرسی ریاست جمهوری است.
مشرف کنار نمی رود:
مشرف در مصاحبه ها و اظهارات خویش پس از پیروزی احزاب مخالف گزینه ی استعفا را از ریاست جمهوری پاکستان تردید کرد و از ماندن در رهبری دولت پاکستان سخن گفت. او بقای خود را در مقام ریاست جمهوری پاکستان به نفع کشور خویش دانست و به جای کنار رفتن از این مقام به کنار آمدن و همکاری با احزاب پیروز و حکومت آینده تأکید ورزید. آیا موصوف در پارلمان و حکومت آینده ی پاکستان که در دست مخالفین او قرار خواهد داشت همچنان در کرسی رهبری دولت باقی خواهند ماند؟
موقعیت دشوار و رو به زوال:
شاید پرویز مشرف قبل از هر کسی دیگر به دشواری کار خود در مقام ریاست جمهوری کشور با پارلمان و حکومت مخالف خویش آگاه باشد. بدون تردید پرویز مشرف بیشتر از سالهای نخست زمام داری، اکنون در سالهای آتیه ی دوران ریاست جمهوری اش به حمایت حزب مسلم لیگ قاید اعظم در پارلمان پاکستان امید بسته بود. وداع او با مقام فرماندهی ارتش و تنها اتکاء به کرسی ریاست جمهوری کشور نیاز به این حمایت را مضاعف میکرد. اما شکستِ حزبی که  او برای چنین روزی احیاء کرده بود، شیشه ی امید ژنرال را شکست و پایه های اراده و اقتدار او را در هم کوبید. دستیابی مخالفین مشرف به دوثلث کرسی های پارلمان می تواند به استیضاح رئیس جمهور بیانجامد. هرچند که دوحزب اصلی مخالف به تنهایی دوثلث کرسی ها را در پارلمان به دست نیاوردند ولیکن ائتلاف با احزاب دیگر و جذب نمایندگان مستقل می تواند آنها را به این هدف برساند. در صورت وقوع چنین احتمالی برای رئیس جمهوری که در واقع با کودتا علیه قوای قضایی پاکستان، کرسی ریاست جمهوری را غصب کرد بسیار دشوار خواهد بود تا از این استیضاح نجات یابد.
شاید یکی از دلبستگی های مشرف در ماندن به کرسی ریاست جمهوری علی رغم پارلمان و حکومت مخالف، پشتیبانی ارتش پاکستان در بقای او به این کرسی باشد. اشفاق کیانی فرمانده ارتش از دوستان نزدیک وی و حتی گفته می شود از خویشاوندان او است. ممکن است او کیانی را برای چنین روزی بر گزیده باشد تا با شمشیر ارتش در پشت سر موصوف قرار بگیرد. اما فراموش نباید کرد که مشرف نیز حزب مسلم لیگ شاخه ی قاید اعظم را برای حمایت از حاکمیت و اهدافش احیاء و تقویت کرده بود. امروز و در پارلمان فردا این حزب نمی تواند کاری برای ابقای مشرف در کرسی ریاست جمهوری انجام دهد. ارتش پاکستان و اشفاق کیانی فرمانده آن ارتش وقتی به عدم پذیرش و بی اعتباری مشرف در جامعه ی پاکستان و در دستگاه سیاست کشور نگاه کنند، به نظر نمی رسد هیبت و اقتدار خود را در پای فرد شکست خورده و رانده شده از جامعه و سیاست قربانی کنند. انتخابات پارلمانی نشان داد که دوران حضور مشرف در ریاست و رهبری دولت پاکستان به سر رسیده است. شواهد حکایت از آن دارد که ژنرال مشرف از بخت بسیار اندک در عبور از این مرحله ی دشوار به حیث رئیس جمهور پاکستان برخوردار است.
موقف ایالات متحده ی امریکا:
 به نظر می رسد که امریکایی ها در صدد یافتن جانشین پرویز مشرف باشند. حتی قبل از انتخابات پارلمانی اخیر که میزان عدم محبوبیت مشرف در پاکستان برملا گردید، درحلقه های مختلف مطبوعات وسیاست ایالات متحده ی امریکا سخن از کنار رفتن مشرف مطرح شد. برخی از سیاست مداران  امریکایی حمایت دولت خویش را از زمام داری پرویز مشرف به حمایت امریکا از محمدرضا پهلوی شاه اسبق ایران مقایسه کردند که فرجام بسیار تلخی را برای امریکا ببار آورد. یک روز پس از انتخابات پارلمانی امریکا برخی از روزنامه های امریکایی به دولتمدارن امریکا توصیه کردند تا در مورد جانشین مشرف فکر کنند و دیگر به پشتیبانی خود از دیکتاتوری که در میان مردمش جایی ندارد، ادامه ندهند. امریکایی ها پس از انتخابات به سرعت در صدد تماس با دوحزب مخالف مشرف شدند و حتی سناتور های ناظر امریکایی در انتخابات این مذاکره را از پیش با رهبران احزاب مخالف آغاز کردند. رئیس جمهور امریکا نیز از انتخابات پاکستان و پیروزی احزاب مخالف استقبال کرد و از آنها خواست تا همچنان در دوستی با امریکا قرار داشته باشند. این ابراز نظر ها و تلاش ها حکایت از آن دارد که دولتمداران امریکایی در کشمکش های آینده ی مخالفان ژنرال مشرف در داخل دولت پاکستان از ژنرال مذکور حمایت نمی کنند. چنین رویدادی بسیار شگفت آور و غیر طبیعی نیست. قدرت های سلطه گر و زور آور دنیا همیشه از دوستان و دست نشاندگان خود در یک زمان خاص و مورد نیاز پشتیبانی می کنند. وقتی زمانِ این نیاز به سر رسید دیگر زمانِ حمایت آنها از دوستان شان نیز به سر می رسد.
زوال مشرف و تأثیر آن بر اوضاع افغانستان:
پرویز مشرف یکی از حاکمان مداخله گر نظامی پاکستان در افغانستان محسوب می شود. نکته ی شگفت آوری که دخالت های مشرف را در امور کشور همسایه اش در مقایسه با همه ژنرالان و حاکمان پاکستان بر جسته می کند، توجیه این دخالت ها است. پرویز مشرف حمایت خود را از طالبان در سالهای حکومت آنها به تعلقات و هویت قومی طالبان ارتباط داد. حتی او که با سیاست دوگانه به احیای مجدد نیروهای جنگی طالبان پس از سقوط دولت آنها پرداخت، طالبان را نیروی بر خواسته از میان مردم و نمایندگان قوم پشتون در افغانستان خواند. سیاست مداخله گرانه ی مشرف در افغانستان عمداً بر مبنای گسترش تفرقه ی قومی و ایجاد خصومت میان اقوام مختلف جامعه ی افغانستان قرار دارد. بدون تردید زوال و سرنگونی چنین زمام دار بد طینت در کشور همسایه ی ما خبر خوب برای صلح و ثبات در افغانستان است. اما آیا کنار رفتن مشرف از رهبری دولت پاکستان به تغیر سیاست های دولت مداران پاکستانی در مورد افغانستان می انجامد؟
دولت افغانستان پس از پیروزی حزب مردم در انتخابات اخیر پارلمانی از رهبران این حزب خواست تا به وعده های بی نظیر بوتو رهبر مقتول حزب در مورد افغانستان عمل کنند. بی نظیر در آخرین ساعات حیات خود در دیدار با رئیس جمهور کرزی به چنین تغیراتی در سیاست افغانی پاکستان تعهد کرده بود. آیا جانشین بی نظیر بوتو در صورت رهبری حکومت پاکستان به آن وعده ها پابند باقی خواهد ماند؟ و آیا این جانشین از توانایی تغیر در سیاست افغانی پاکستان برخوردار خواهد بود؟
تجارب گذشته حاکی از این واقعیت است که عنان سیاست افغانی دولت پاکستان در دست ژنرالان ارتش و دستگاه استخبارات نظامی آن قرار دارد. استراتیژی سیاست پاکستان در مورد افغانستان به ویژه در سه دهه ی اخیر از سوی ارتش و استخبارات نظامی ارتش تدوین و اِعمال میگردد. رهبران احزاب سیاسی و حکومت های ملکی در پاکستان از یکسو عملاً در برابر این استراتیژی قرار نگرفتند و از جانب دیگر نشان دادند که توان ایجاد تغیر در این استراتیژی را ندارند.