X

آرشیف

 

ای آنکه در سپهر سخن شهره در دیار
خورشید پر درخشش این چرخ کج مدار

(پرتو) دهــی به پهنه ی ایـن گنبد بلند
برداشتــی ز سیـنه ی انـدیشه ها غبار

هر نکته ات چو اختری در چنبر سپهر
دارد فــروغ لــعل بدخشان به شام تار

داری به کف چراغ هنر در محیط تار
آورد گــاه ز آتـش فضــلت بــرد شرار

هر سفته ات به زلف ادب شانه می کشد
دست پلــید مــی شکــند در آبــــدار

نشنیده کس به پهنه ی دنــیای بی کران
ببریده دزد گردن یک طــفــل شیر خوار

چشم یتیم و بیوه دهد خون بجای اشک
دارد طنین به گوش فلک صوت داغــدار

گستــرده بال، جــغد ستم بر فــراز شاخ
زاغــان نشسته جــای سخنور به شاخسار

دار ای وزیر؛ تــرس ز دهــقان مستمند
روزی رســـد ز مغـــز سـرت میکشد دمار

(کرزی) بپاس خاطـــر این مردم غریب
نامـــوس با وقـــــار وطـــن را نــگاه دار

در کشتــــی شکــسته روانیــم نــا خــدا
در موج پر شتاب و سبک سیر و بی قرار

آگـــه نـه یـــی ز دامــن گسترده ی فساد
دارد کــمیـــن وزیــر بــدست آورد شــکار

آشفته تــر زکشور ما در جـــهان کجاست
پهلـــو گـــرفــته دزد به کــرسی اقتــدار

دد در زمــین ز دادســتان کمــترین مدان
زان داغــــهاست بـر دل انسان نـامــدار

نــور امــید ســر زند از آستــین صبــح
ور ابــر غــم دو بــاره کــشد پـای از دیار

آید گــهی که مــی فتد از دادگــــاه عــدل
زنجـــیر ها بپـــای ســتمکیش نــا بــکــار

ماند قلـــم به حــکم خــرد روز داوری
شمشیر حــق به گــردن باطــل به روزگــار

(فرخاری) را زجام ادب قطره یی بریز 
دارد نسیم زمــزمه بر گــوش نو بهار

 

استاد فضل گرامی؛ بپاس هدایت آن جناب است.

مولانا کبیر (فرخاری) 
ونکوور کانادا
فبروری 2013

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.