آرشیف

2014-12-29

afrotan

وقتی بَردگان پیروزیی مظلومیت را جشن می گیرند !

نمیدانم تو در آن میانه کدامی ؟  

 

قسمت سوم :  

 

 من به عنوان رئیس جمهور منتخب شما که شما مرا به این مأموریت مهم برگزیده اید شما را به هردین و آئینی که می اندیشید وبا هر نژاد و قبیله ای که تعلق دارید به وحدت و  برادری انسانی و ملی  فرا می خوانم که شورا و مشورت را پایه و اساس دمکراسی و تنها راه تحقق منافع ملی می شمارم
                                « احمد مرُسی رئیس جمهور منتخب ملت مصر »

 
 

وقتی دؤمین قسمت این نوشتار به نشر رسید با سیلی از واکنش های دوستان و عزیزان مواجه شدم البته باید گفت که برخی ازنقطه نظرات عزیزان میتوانیستند با دریافت فرصت برای دویا سه مرتبه مرورکردن برنوشتارم در زمینه نقطه نظرات مورد نظرآن  دوستان نیز حل مطلب گردد که من نیز به آنعده پیشنهاد ات عزیزان نخواهم پرداخت مگر خوشبینانه ترین ودر عین حال منطقی ترین آنها عکس العمل های  بود ند که دوستان خواننده مقاله طوری برداشت فرموده بودند که گویا به باور من گفتمان اقتدارگرا منحصر به کانون مذهب اهل سنت و الجماعت است و مذاهب دیگری بویژه مذهب اهل تشیع با قرئت امام زمانی از آن مبرأ اند ! که بدون شک  شاید در بررسی های تاریخی و سیاسی نهضت بزرگ آزادی خواهانه اخوان المسلمین در مصر که حزب آزادی و عدالت یکی از میراث داران و جانشینان فکری و عقیدتی اخوان المسلمین بشمار می آید تأثیر گذار بوده باشد . !  مگر به کمال احترام و ادب باید گفت که مبحثی که اکنون ودر همین زمینه ما براه انداخته ایم بیشتر از ریشه های فکری و نگاه به هستی و جهان مایه میگیرد که اصولأ با مکانیزمی بنام « اجتهاد ِ جمعی و دینامیک » انسان این جانشین خداوند درزمین را در تمامی ادوار تاریخ و قلمروهای جغرافیاوی رهنمائی میکند ،البته باید خاطرنشان ساخت که پتانسیل وهسته ی اصلی  این مکانیزم که " اجتهاد جمعی " نامیده میشود همانا «عقل متعهد وهدفمند » تشکیل میدهد . وباید مراقب بود که حریم این مکانیزم یا « اجتهاد جمعی » از هرنوع خرافات و ذهنی گرائی ها در آمان نگاه داشته شود با مسؤلیت و تعهد باید گفت که برای دریافتن درست و دقیق یا درک تحقیقاتی اندیشه جنبش های سیاسی اسلام درعصرکنونی را درسرچشمه های نخستین و علل و اسباب و جریانات اولیه در تاریخ باید  جستجو نمود  ، که کشورهای خاورمیانه با لخصوص  مصر دراین  زمینه از تقدم و پیشرفت برخوردار است ، زیرا قبل از آنکه محمد عبده ،  رشید رضأ و حسن البنأ و نهضت اخوان المسلمین در مصر عرض وجود کنند بسیاری از حرکت ها و جنبش های آزادی بخش دینی  در نیم قاره هند و شخصیت های نامداری چون علامه سید جمال الدین افغانی به عنوان یک مصلح بزرگ برای نجات کشورهای از شرّ عقب افتاده گی و استعماربر اساس یک قرئت انسان مداروحرمت به مخالف و حتی معاند  آغازیده بودند ، البته اینجا هدف از بررسی تاریخی و عملی  نهضت های نیم قاره هند بالخصوص عملکرد ها و اهداف علامه سید جمال الدین افغانی نیست بلکه اثبات این واقیعت است که  از همان دوران بیداری ضد استعماری – ضد استبدادی و جنبش اعتقادی کشورهای اسلامی دو گفتمان وقرئت نسبت به هستی ، انسان وتاریخ درحوزه باور های دینی و اعتقادی وجود داشت ، باید اذعان کرد که ریشه های این هردو بینیش و دونگاه به هستی وتاریخ فراتر از هرنوع زدوبندها و رشته های تنگ نظرانه مذهبی تنها بر اساس توحید وعقلانیت متعهد  که اساس آن حرمت به انسان است ، سنجیده میشوند. باید یاد آوری نمود که سلسله این نگرش تنها در حوزه پیروی ازمذاهب مختلفه خلاصه نه میشود بلکه تأثیرآن برتمامی اندیشه های چپ وراست اعم ازسکولار و مذهبی به مشاهده میرسد . ویکی از برجسته ترین توجهاتی که در این گفتمان موجود است همان نگاه انسانی و بالاتر از هرنوع تمیزات و تبیعیضات نژادی ، مذهبی ، قومی و قبیلوی میباشد که روی همین دلیل باید گفت این نگاه تنها در حوزه مذهب  اهل سنت و یاهم پیروان مذهب تشیع خلاصه نه میشود بلکه مکتب هاوایدیولوژیهای دیگری را نیزشامل میباشد  که هواداران و پیروان آن در راستای خدمت به انسان و  جامعه مشغول فعالیت اند . اکنون با این امید که قناعت خواننده گان ارجمند این نوشتارم تا حدودی مرفوع شده باشد ،  اصل مبحث را آغاز میکنیم .ازاینکه در حال حاضر پیروزیی حزب آزادی و عدالت تحت رهبریی محمد مُرسی  را که ریشه در قدیمی ترین نهضت آزادی بخش مذهبی اخوان المسلمین مصر دارد ،  به جرأت می توان گفت که انگاره تکامل و جهان بینی اصلی بنیانگذاران نهضت آزادی بخش مذهبی اخوان المسلمین مصربراصول و موازین توحیدی که خود بر نوع بینیش فلسفی دلالت میکند  استواراست ، روی همین جهت علامه سید جمال الدین افغانی فیلسوفی که بیشترین تأثیر بر اندیشه های این نهضت دینی داشت توانیست مستقیمأ با فلا سفه و دانشمندان اروپا ئی آشنائی حاصل کند . چنانچه همه میدانند قرن نوزدهم میلادی  اروپا جولانگه افکار و اندیشه های فلسفی  ماتریالیستی و سا ئر مکتب های فلسفی به حساب می آمد و پیروان لامارک (۱۷۴۴-۱۸۲۹) ، داروین (۱۸۰۹-۱۸۸۲) و توماس هنری هاکسلی (۱۸۲۵-۱۸۹۵) مجال یافته بودند که در برابر این نظریات فلسفی ، علامه سید جمال الدین افغان با وضاحت بیان میداشت که : من خودم شخصا معتقدم تمام گونه های جانوری و گیاهی امروزی – که انسان هم جز آنهاست- از تکامل موجودات ساده تر بوجود آمده اند. این نظریه که بر مبنای فلسفه  توحید استوار بود نه تنها در اروپا بلکه در آسیا و برخی کشورهای افریقائی نیز با سرعت بینظیری هوادارانی پیدا کرد. بزرگترین تضاد وپارادُکسی که میان حیات اجتماعی و مناسبات سیاسی انسان ها در جوامع بشری از یکسو و از سویی نگاه توحیدی به  مسأله چگونگی خلقت هستی بویژه انسان بحیث حلقه ء مسؤل و هدفمند در کائینات بوجود آمد آنگاه بود که پس از رحلت پیامبر اسلام ابعاد زندگی فلسفی سیاسی و تاریخی که مفاهیم و امور مهم حیات بشری مانند " مسأله ملکیت " روابط بین الملل ، بویژه ساختار طبقاتی و اقتصادی را شامل می شدند زیر سایه شوم افکار واندیشه های فلاسفه یونان مانند ارسطو ، سقراط ، افلاطون و غیره  که بالنوبه تیوریسن هاو اندیشه پردازان نظام های طبقاتی محسوب می شدند قرار گرفت . این فلاسفه چنان بر معرفت حاکم بر جامعه تأثیر انداخت  و در تیوریهای فلسفی و تاریخی شان  حتی ریشه های فلسفی مبنی بر شناخت فلسفی  از خدا و انسان را نیز به لرزه  آوردند و در تیوری های سیاسی شان به شکل خاص حکومت و دولتی را پیشنهاد و توجیه کردند که فقر و زندگی طبقاتی اقتصادی را از جانب خدا و یک امر فطری وانمود ساختند . پیچیده گی های جامعه بشری ، حق کُشی ها ، ستم ها ، نابرابری ها به بند کشیدن ها در جمهوری اریستوکراتیک افلاطونی و سیاست ارسطویی  ، بزرگترین و مشروع ترین قرئت و گفتمان حاکم بر سرنوشت سرتاسر تاریخ و جغرافیای کشور های اسلامی به حساب آمد و با انکار از برابریی انسانی و با این اعتقاد و باور که گویا انسان ها مساوی خلق نه شده و برابر نیست و هکذا غلامان وبرده گان فطرتأ  آزاد خلق نه گردیده بلکه در طبیعت غلام خلق شده اند و دموکراسی را رژیمی دانیستند که بزرگترین عامل فساد، انحطاط و آشفُتگی است و تمامی انواعی از جمله دموکراسی و مردم سالاری متهعد را نقد و مذبوح می شمارد و برای جوامع بشری نوعی از نظام ویژه ای اریستوکراتیک را پیشنهاد مینما یند که میتوان گفت بزرگترین وجوه اشتراک وهمسنخی مبانی فلسفه سیاسی میان ارسطو و افلاطون نیز درنفی « دموکراسی و مردم سالاری حتی متعهد و پذیرش حکومت اریستوکراسی » باید جستجو کرد . سخت شگفت انگیز و درعین حال درد ناک است چنانچه در بالا متذکر گردیدیم که  آثار و رسوبات بینیش و جهان بینی فلاسفه یونان که توجیه کننده اشرافیت و نظام سرمایه داری بود بنام حکمت اسلامی  جزئ از نصاب تعلیمی  بزرگترین مراکز علمی و  دینی در کشور های اسلامی  شامل گردید . که بالاخیره تمامی عناصر و مؤلفه های چنین سازش  نا متجانس و پراگنده میان بینیش فلسفی ارسطویی ومناسبات اجتماعی میان انسانها و شهروندان در جامعه  یک گفتمان بنیاد گرأ و خشونت پرورای را هیچگاه نتوانیست وجه مذهبی خویش را از  قرون گذشته به  دوران مدرن منتقل سازد ، بوجود آورد . این چنین توجهات و شناخت ها ی بود که  گفتمان خشونت زای  بنیاد گرأ را در موشگافی و تحلیل و شناساندن اسلام در هیکل یک گفتمان ونوعی از برداشت از اسلام یاری رسانده است . چنانچه قبلأ نیز در یک مبحث جداگانه ای نوشتم که  ریشه های اصلی این گفتمان متحجرانه را میتوان در تاریخ جهان اسلام با خارجی گری ، اشعری گری ودیگر مکاتب سنگواره ای تبارشناسی کرد یعنی درست در سنتی که عقل و عقلانیت به درد ناکترین نوع اش تحقیر میشوند و برای عقل و عقلانیت در حوزه دین شناسی اعتباری قائل نبوده  که اکنون هم نیست ، با تأسف فراوان باید گفت که این گفتمان نه فقط براصول « اجتهاد پویا و جمعی »  که بنیانگذاران و نخستین بانیان حزب آزادی و عدالت که ریشه در قدیمی ترین جنبش در خاورمیان " اخوان المسلمین مصر " دارد  برآن باور داشتند و دارند ، اندکترین ارزشی قائل نبوده و نیست وهمچون اسلام انتقادی – رادیکال به نقد شالوده شکنانه و بازسازی Reconstruction  معرفت دینی نظر ندارد ، باید با صراحت گفت که  پیروان و هوادران این قرئت متحجرانه همچون « خمر های سرخ مارکسیستی  » که قصد داشتند تا اندیشه و نظریه  خویش را با تبعید های دسته جمعی ، سرکوب و قتل عام ها در کامبوج تحقق ببخشند آنها را باید «خمرهای سبز اسلام !»نامید . که به تکلیفی که آنرا رسالت دینی و مذهبی می خوانند عمل میکنند و با هر قیمت و  هر شیوه ای که باشد حتی استفاده از زوروسرکوب ارزشها ی مورد نظر شانرا که « شریعت ناب محمدی » می خوانند در جامعه حاکم گردانند . خلاصه اینکه چنین نظریات سازواره  و تناقضی در طول تایخ محصول تفکر اشراف گرایانه یا اریستوکراتیک باستانی و نظریه فیلسوف -شاهنشاهیت افلاطونی گرفته تا نظریه های جدید التأسیس مسخ شده سلفی گری ! همگی به دسته ای تعلق دارند که نگاه ارسطوی به هستی و حیات انسان دارد . چنانچه به ؤضوح میبینیم که اگر مفاهیم و مؤلفه های بنام آزادی ، عدالت و دموکراسی یا مردم سالاری  برای حزب آزادی وعدالت که ریشه در قدیمی ترین نهضت خاورمیانه یعنی اخوان المسلمین دارد یک ارزش و زیربنای فکری یک جامعه و تمدن تلقی میشود ، همین  مؤلفه های آزادی و عدالت برای آنانیکه به هستی و تاریخ نگاه ایستا و متوقف شده دارند ، آزادی و عدالت را یک امر فوق انسانی و قدسی می شمارند . در اینجا قبل از همه لازم است نظر برخی از منتقدان اخوان المسلمین مصردردهه هشتاد که نهضت بزرگ اخوان المسلمین مصردُچاربحرانات و دگرگونی های تشکیلاتی گردید و ازساقه آن تحؤلات براکثر نهضت های آزادی بخش مذهبی تأثیرعمیق فکری  فروانی بر جا گذاشت .از آنجمله میتوان به بزرگترین انشعاب برهبریی دکتور ایمن الظواهری یک از برجسته گان اخوان المسلمین مصراشاره کردکه دردهه هشتاد باجدائی ازبدنهء اخوان المسلمین مصردرسازمان اسلام گرای سیاسی « جهاد اسلامی مصر » برهبریی شیخ نابینای بنام عمر عبدالرحمن که به اتهام انجام عملیات تروریستی درزندانی در نیویورک به سرمیبرد .  اخوان‌ المسلمين‌ به‌ سبب‌ ديدگاههاي‌ سیاسی افرادی چون ایمن الظواهری ‌ نيز مورد انتقاد قرار گرفته‌اندزیرا به باور این رهبران که بارها گفته‌اند كه‌ حركتشان‌ یک نهضت  سلفى‌ است‌، نه‌ فلسفى‌! همين‌ امر سبب‌ شده‌ بود ‌ كه‌ از يك‌ سو كمتر به‌ اعماق‌ مسائل‌ فكري‌ فرو روند و از سوي‌ ديگر پيوند خود را با روشنفكران‌ و تحصيل‌ كرده‌ها به‌ حداقل‌ برسانند از سوی دیگر  تعصب‌ این رهبران اخوان‌ المسلمین مصر  به‌ نصوص‌ شريعت‌ چنان‌ بود كه‌ كمترين‌ اجتهادي‌ را بر نمى‌تافتند ، همچنين‌ نظرشان‌ نسبت‌ به‌ غرب‌ و تمدن‌ و تجدد و مقتضيات‌ عصر و پاسخ‌ آنان‌ به‌ مسائل‌ جاري‌ تا حدودي‌ دچار آشفتگى‌ بود. بدين‌ سبب‌ موفق‌ نشدند نظريه‌اي‌ روشن‌ دربارة مسائل‌ اقتصادي‌ و اجتماعى‌ و علمى‌ مطابق‌ با دعوت‌ خود ارائه‌ كنند در حالى‌ كه‌ در طول‌ عمر اخوان المسلمین مصر ‌، عالمان‌ و نويسندگان‌ و متفكران‌ نو اندیشی زيادي‌ پرورش‌ يافته‌، و كتابها و مقالات‌ بسيار در دفاع‌ از عقايد و حقانيت‌ انديشة خود نگاشته‌بودند . سر انجام جناحی که بر اجتهاد در دین باور نداشتند و یک پزشک معروف  ایمن الظواهری که در یکی از نواحی قاهره بنام Maadi که منطقه سنتی  نفوذ سازمان آزادی بخش اخوان المسلمین مصر نامیده میشد به دنیا آمده بود آن کتله را رهبری میکرد از بدنه اخوان المسلمین مصر جداشدند و به سازمان جهاد اسلامی مصرپیوستند .
گفته میشود که الظواهری در سال ۱۹۹۰  پس از بازگشت از افغانستان در مصر کتاب « اخوان المسلمین در ۶۰ سالگی» ؛ دستاورد تلخ را منتشر کرد. وی در این کتاب اخوان المسلمین را محکوم کرده و به توجیه جهاد می‌پردازد. الظواهری در این کتاب با عباراتی روشن وواضیح چنین نوشته است :
«اخوان در مورد اصل تسلیم در قبال خدا سازش کرده و از اصول جاهلی دموکراسی تبعیت نموده و جهاد را ترک کرده‌اند.»
 
ادامه دارد …
 
15/07/2012