آرشیف

2022-1-9

عثمان نجیب

وطن‌زر است: بخشِ چهارم
زر
نگاران آن‌جا
زر
افشانان آن‌جا
زر‌
توده‌ها آن‌جا
زر
کشان‌ها آن‌جا
دیدی
اما هم‌وطنِ من
زرگرانِ
نادان و جبون آن‌جا
زر
فروشانِ جهان آن‌جا
زر
را به کاهی فروختند
هست
و بودش ربودند
نه
رحمی به مکان زر کردند
نه
فکری به نام زر نمودند
نه
غروری برای زر اندوند
هی
وطن گفتند و دروغ گفتند
هی
دروغ گفتند و وطن گفتند
اینان
از کدام نسل بودند ای دریغ
که
غیر از دزدی نه‌کردند و ستیغ
خیانت
کردند و جنایت پیشه کردند
شقی‌
های شقاوت آفرینِ قرنِ ما
وطن‌
همه قصه است هم‌وطن
صدها
سینه قصه آن‌جاست آن‌جا
صدها
گونه گفتار آن‌جاست آن‌جا
رنجیده
هزار هزار انسان‌ست آن‌جا
درد
دیده‌ها قطار قطار آن‌جا
کوه
کوه دردِ غم‌گنانه آن‌‌جا
ظلمِ
ظالم و تازیانه بر مظلوم
زندان
و زولانه‌ی انسان آن‌جا
شیونِ
شبان و شبانه مدام آن‌جا
دام‌گه‌یی
دزدانه‌ و خاینان‌‌ست آن‌جا
ظلمت
و ظلم زمانه بی‌‌‌پایان آن‌جا
رها
شده‌ها از طویله‌ها آن‌جا
تکیه
زده‌‌بر سریر هاستند آن‌جا
قُو
‌های زیبا خیل خیل مُردند
فریبا
هاگروه گروه مُردند آن‌جا
فرزانه‌
ها خاموشانه‌ مُردند آن‌جا
فرهیخته‌
ها در خشمِ جاهلان سوختند
لشکرِ
جهل‌ بر فرو دستان تاختند‌
گل‌ها
و سنبل‌ها پرپر شدند آن‌جا
نوحه‌ها
و غریوها به سر شدند آن‌جا
آدم‌ها
آدم‌‌های دگر شدند آن‌جا
آدم
نماها صاحب اختیار شدند
نادان‌ها
مالکانِ دربار‌ها شدند آن‌جا
هر چی
رذل بود رذل آفرید بی‌شمار
هر چی
کَرگَس بود از هر سو آمد پدید
جنایتِ
دیگر بر انگیختند دی‌ روز آن‌جا
استادِ ما
جلالِ زبان و گفتار ما را ربودند
ادامه دارد…

۱۴۰۰ دی ۱۹, یکشنبه

آزاده‌گان مرگ و محبوسیت نه‌دارند آزادگان در دل‌های دل‌دارانِ وطن جا دارند،

 پیامِ من:

محمد عثمان نجیب

درود و سلام استاد جلالِ گرامی ما را:

شما تندیس رزم و صلح در آوردگاه نابرابر هستید که با سلاح قلم و سخن و عقل و خرد و خردورزی به جنگ جاهلان رفتید و در کمین دام‌گهِ شان گیر افتادید. این‌جا روح بزرگ شماست که بَرنده‌گی و‌ بُرنده‌گی دارد. شما فریاد حماسه هاستید،‌ شما یل خراسان برای انسان هستید شما نماد انسانیت برای آدم نماهاستید. فردا رها می‌شوید اما همیشه افسانه‌ی دردهای تاریخ می‌شوید انشاءالله.

استاد جلال عزیز!

می‌دانم که سخت نوشتم. از صاحبانِ بصیرت معذرت می‌خواهم، ولی زمانی که فریادها در گلوها خاموش ساخته می‌شوند و کسانی بر خلاف جریانِ موج شنا می‌کنند معنایش آن است که از موج‌سواران اصیل بریده اند. پس باید با آن‌ها به زبان خودشان سخن گفت.  حالا که ساعت دو بجه‌‌ی صبح وقت محلی اروپا است و من و هزاران هم‌چو من برای شما در دردِ زندانی شدنِ تان افتاده‌ایم و می آنیم آن مبارزان و وطن‌‌دوستان و آنانی که از چند ماه در اسارت طالبِ پشتون جنوبی و پاکستانی قرار دارند چی‌حالی می‌کشند. شبیخون زدن‌های طالب کرزی غنی عبدالله بالای ملتِ ما در سراسرِ کشور فاجعه‌بار است.  می‌بینیم که جهان با چشمِ کور و گوشِ کَر و ضمیر و وجدان خواب‌برده شاهد خرد شدن گوشت ملت ما در ماشین و چرخ کشتار طالبان شان قرار دارند. خواهران مبارز ما تاریخ حماسی آفریدند و بر طلسم ظلمت نه گفتند و مشقات را متحمل شدند.

سخن من برای من و تویی است که در بستر آرام اروپا و آمریکا و غرب خوابیده‌ایم، مسئولیت مهم‌تر از فریاد آزادی و رهایی از استبداد دگر چی است؟ در خانه‌های گرم در منازل و ویلاهای فیشنی در ناز و تنعم به سر می‌بریم  و برخی‌ها از این آرامش استفاده‌ی مذبوحانه و نوکرمنشانه کرده با نکتایی های هفت رنگ و باده‌پرستی و‌ باده نوشی های شبانه از بی‌کاری برای طالبِ متحجر نسخه می‌دهند. قانون اساسی طرح می‌نمایند، پیشنهادهای مزدورانه می‌دهند و تضرع های جبونانه می‌کنند.

استاد جلالِ عزیز و همه مبارزانِ راه آزادی از اشغال و گروگان گیری قبیله سالارها شما ها تنها نیستید صدها هزار گلو صدای رسای شماست، صدها هزار سینه‌سخن، سخن‌گوی شماست، هزاران جان برای جان دادن در کنار شما برای آزادی شما و وطن است. روزهای دشوار می‌گذرند اما جبونی برخی‌ها هرگز از دیده‌ها دور نه‌ می شوند. شاید فردا یا شاید پسا سال‌ها ولی اینان حسابِ جنایات طالب پرستی خود را خواهند داد. آزاده‌گان مرگ و محبوسیت نه‌دارند آزادگان در دل‌های دل‌دارانِ وطن جا دارند. آزادی‌ها بی‌قربانی‌ها و قربانی‌ها بی‌شهامت‌های بانوان و مردانِ رزم‌گاه‌های آزادی به دست نه می‌آیند. اما حیف که در فردای درخشش آفتاب آزادی همین قماشِ طالب پرور باز هم پیش‌ روی مان پرسه می‌زنند و ما رعایت اخلاق را با آنان سر مشق قرار می‌دهیم شاید بزرگی همین است؟

برای آخرین‌بار می‌نویسم: به مذاکره با طالب عجله‌یی درکار نیست.

نجیب بارور، شاعر و فعال سیاسی

وطنداران نهایت عزیز

تصمیم‌های سیاسی (مقاومت دوم) در یک حلقه‌ی محدود و گاهی حتی خانوادگی گرفته می‌شود. مقاومتی که امروز روایت‌دار مخالفت با تروریسم است، در یک پراکندگی محض به سر می‌برد. نوشتن این کلمات صلاح نیست، اما چرا می‌نویسم؟

نخست این‌که سیاستِ استخباراتی، سیاست تالبانیسم است. مقاومت هیچ‌گاه در طول تاریخ مبارزاتی‌اش، سیاست استخباراتی نداشته است. مقاومت امروز جز با چند (دزد سر گردنه) با هیچ‌کس دیگری در مسائل مهم مشورت نمی‌کند. مقاومتی که با صداهای رنگارنگ اجتماعی ضدتالبان شکل گرفته است، نیازمند یک رفتار عقلانی-سیاسی است که که بتواند خواست‌های جناح‌های گوناگون سیاسی را محوریت ببخشد. نزاع ما با تالبان، نزاع گروهی، قومی و زبانی نیست؛ ما با تالبان بر سر یک کشور مشکل داریم.

دیدار با وزیرخارجه‌ی تالبان -که به لحاظ اتوریته سیاسی جزو شخصیت‌های دست سوم تالبان است- تحت هیچ شرایطی با نماینده‌ی اول مقاومت، پسندیده و خردمندانه نیست. تالبان با این ادبیات، تلاش خواهند کرد که مطالبات مقاومت را، تقلیل بدهند به یک مخالفت گروه سیاسی. مقاومت شعار همه‌ی غیرتالبان است، اما اگر این مقاومت بدون درنظرداشت رای اکثر اعضا، دست به چنین کارهای سبک‌مایه‌ی سیاسی بزند، در قدمه‌ی نخست چهره‌های مفهومی و با ماهیت خویش را از دست می‌دهد.

 پیام صریح نسل من، همان‌گونه که برای کرزی، غنی، عبدالله و تالبانیسم روشن است، برای احمدمسعود -که حمایتش کرده‌ایم- نیز واضح است: بهترین جلسه با تالبان، جلسه‌یی‌ست که در بلندی‌های هندوکش برگزار شود، و بهترین زبان مذاکره با تالبان زبانی‌ست که با میله‌ی تفنگ در بلندی‌های پامیر و بابا به صدا درآید. نشستن با یک چهره‌ی ماست‌مالی‌شده‌ی تروریستی، نه سیاست است نه گفت‌وگو. اگر این جلسه برای مقاومت بسیار اهمیت داشت، بهتر بود که یکی از اعضای مقاومت را که از لحاظ تشریفات برابر با سویه -وزیر خارجه‌ی تروریستان- بود می‌فرستادند.

من رک‌وراست هستم، برای آخرین‌بار می‌نویسم: عجله‌یی درکار نیست. برای مبارزه زمان کافی داریم. به‌جای دیدار این و دیدار آن، برنامه‌ی مدون مقاومت را بنویسید و با اشتراک تفکر متخصصان، سیاست قرارگاهی را به سیاست عقلانی و استراتژیک تغییر بدهید. در غیرآن، با چنین سیاست‌های عاقبت‌نیندیشانه، راهی را می‌روید که در بیست‌سال پسین معامله‌گران رفتند و ما مثل همان (گنگ خواب‌دیده) این (کران) را فهمانده نتوانستیم. با این شیوه، هم در داخل جبهه، هم در فضای اجتماعی و هم در فضای رسانه‌ای تخریب و بدنام می‌شوید که گمان می‌برم اصل پروژه همین است. تالبان گفتمان فتح و حاکمیت غالبانه دارند. این‌ها از همین آدرس با شما گفت‌وگو می‌کنند. مشکل احمدشاه مسعود با تالبان، دقیقاً بر سر همین روایت قومی و قرائت خشن مذهبی‌شان بود. تو که نماینده‌ی یک گفتمان مشروع اجتماعی افغانستان استی، بر مبنای کدام تعقل سیاسی با وزیر خارجه‌ی یک گروه تروریستی مذاکره می‌کنی؟ همه‌ی ما حق داریم که منطق این رفتار سیاسی را بدانیم!

۱۴۰۰ دی ۱۹, یکشنبه

شبکه حقانی به سرعت به بالا می خزد!

اما امکان یک شورش گرسنگان نیز محتمل است!

فیاض بهرمان نجیمی، کارشناس مسایل افغانستان ومنطقه

سراج الدین حقانی ستراتیژیست اصلی طالبان    2.0 است. دیپلوماتهای که با وی ملاقات کرده اند میگویند: وی تنها با سفیران کشور مقیم کابل ملاقات می کند و از سطح سفیر پایینتر را نمی پذیرد.

در مسایل سیاسی و نظامی آگاه است. به آرامی و سنجیده صحبت می کند و به وضاحت نشان میدهد که در کنترول طالبان مسلط است. همیشه بالای دستارش یک پتوی تیره میاندازد و اجازه نمیدهد کسی از وی عکس بگیرد.

در تمام سطوح و در مقام های اساسی افرادش را نصب نموده است.

ملاهبت الله به اصطلاح امیرالمومنین  و ملا حسن آخوند «رییس الوزرا» از وی اطاعت می کنند. ملا یعقوب و افراد نزدیک به روسیه یعنی ملا امیرخان متقی و ذبیح الله مجاهد نیز به وی پیوسته اند.

دربین طالبان درانی وی را «خلیفه صاحب» و شخص اصلی در شکست آمریکاییان و متحدین آن می نامند. همه حریف ها را به کمک آی اس آی تا حد زیادی تحت سلطه اش در آورده است. با داعشیان میانه خوب دارد.

وی در باره داعش می گوید: آنها را تحت کنترول دارد و  به مخاطبان خارجی اش اطمینان میدهد که همه چیز درست می شود.

کارشناسان می گویند: موضوع تصفیه حساب درونی و راندن ملا عبدالغنی برادر ـ مهره طرف معامله آمریکا  از حاکمیت ـ مربوط به زمان است. همین اکنون درانی ها به سرعت به حاشیه رانده می شوند. قطعات «بدر» و تسریع تشکیل اردوی منظم طالبانی بخش از ستراتیژی نه تنها مقاومت های غیر پشتونها و یا شورش های گرسنگان بلکه همچنان برای سرکوب خیزش های درانی ها در نظر گرفته شده است.

بخش از نظامیان غلزایی بقایای حزب دموکراتیک خلق و جمهوری ۲۰ ساله آمریکایی مهره های کلیدی سرو سامان بخشیدن به اردوی حقانی می باشند.

***

روی «شبکه حقانی» بازی ژیوپولتیکی  شطرنج منطقه آغاز شده است. ارچند ایالات متحده آمریکا جایزه بالای سر او را به ۱۰ میلیون دالر افزایش داد اما همزمان تمام معاملات را از مسیر آن شبکه انجام میدهد.

چین و روسیه به وساطت پاکستان نیز با این امید که حقانی ضد آمریکایی است، یا فریب پاکستان را خورده عمل می کنند و یا در نبود بدیل ـ از سر ناچاری ـ به وی نزدیک شده اند.

در محاسبه های تاکتیکی چین و روسیه، در کنترول داشتن داعش که در حقیقت مخلوطی از شبکه حقانی و امنیت ملی سابق است، خیلی مهم می باشد. این «ازدواج مصلحتی» بخش از برنامه های ستراتیژیک آنها به نظر نمی رسد.

هندوستان نیز به گونه نرم در مسیر روسیه و چین در بازی افغانستان در حرکت است. هند به وساطت روسیه به سوی بهبودی روابطش با چین و پاکستان گام برمیدارد، حتا دور از امکان نیست که نخست وزیر هند در روز افتتاح المپیک زمستانی با پوتین در کنار سی جین پی قرار گیرد.

در این توفان بزرگ رویداد ها در روابط بین المللی، «خلیفه صاحب» سراج الدین حقانی در محور قضایای افغانستان و منطقه قرار گرفته است.

گفته می شود  او برنامه های بزرگی در سر دارد که ممکن به زودی ها آن را عملی سازد.

او میخواهد عده یی از تاجیک ها، هزاره ها و ازبک های مزدور را زیر نام کارشناسان به مقام های وزارت ها نصب کرده و به  عمر حکومت سرپرست پایان دهد.

ممکن خودش در آغاز از داشتن مقام کلیدی پرهیز نماید. اما در هر حال قسمی که دیده می شود معامله گری های وی چند پیکانه هم با غرب دموکراتیک است و هم با شرق اقتدارگرا.

روسیه و حقانی

پس از سخنرانی سرگئی ریابکف معاون وزیر خارجه روسیه در مورد ضمانت های امنیتی آمریکا به روسیه و ایجاد بحران شبیه کارائیب دهه ۱۹۶۰ و عقب نشینی های ایالات متحده آمریکا در برابر خواستهای روسیه، فاز دوم سیاست خارجی روسیه با رضایت و یا عدم رضایت غرب بدون برگشت آغاز شده است که هدف آن  اشغال  ژیوپولتیک اتحاد شوروی سابق حتا در مناطقی با زور خواهد بود. اگر این ستراتیژی شامل اروپای شرقی در شکل سابق آن نشود، بازهم فشار بر ناتو برای برچیدن پایگاه های آن در نزدیکی مرز های روسیه، همچو یک هدف حیثیتی انگاشته می شود.

در آسیای میانه تمام جمهوری های شوروی سابق باید سیاست های شان را تابع سیاست های روسیه سازند. تلاش بر این است که ترکیه با بلند پروازی هایش برای ایجاد توران بزرگ، به حاشیه  رانده شود.

یگانه گل سر سبد روسیه درین منطقه تاجیکستان با رییس جمهور آن امام علی رحمان می باشد، که متحد محکم آنکشور باقی مانده است.

تسلیح گسترده نظامی تاجیکستان از سوی روسیه و چین و نیز تقویت نظامی و سیاسی لشکر ۲۰۵ روسیه در تاجیکستان نشانه یی از یک برنامه وسیع تر ستراتیژیک می باشد، که با حمایت دراز مدت طالبان همخوانی ندارد.

عدم همکاری و موافقت تاجیکستان و ازبیکستان در رابطه به برگشتاندن هواپیما های رژیم وابسته به آمریکا به طالبان، بدون چراغ سبز روسیه ممکن نیست.

ارچند منابع غربی از فشار های آمریکا صحبت می کنند، اما موضع گیری های آمریکا در رابطه به طالبان از یکسو و نزدیکی مواضع کشور ها آسیای میانه در نشست هندوستان از سوی دیگر  را می توان تبیین از یک برنامه دراز مدت در برابر طالبان تلقی کرد.

در حال حاضر، هم روسیه و هم چین نمی خواهند با طالبان درگیر شوند، آنچه را که خروج فوری آمریکایی ها زمینه سازی نمود.

هر ازگاهی یک هیأت اقتصادی از چین و یا روسیه به کابل می رود و روی برنامه های استخراج معادن صحبت می کند، ولی آن دو کشور تا روشن شدن مسایل دیگر جهانی از جمله موضوع اوکرائین و تصامیم کانگره در پیش روی چین به ویژه تصامیم آن در مورد تایوان، وقت کشی می کنند.

بنابرین در مرحله کنونی ارچند روسیه با حقانی ها مطابق جمله معروف برزژینسکی، «دشمن دشمن، دوست ماست» داخل تعامل شده است اما آنها مطابق عوامل مختلف از جمله بحران اقتصادی و مسدود ماندن سرمایه های افغانستان توسط آمریکا، نمی خواهند به سوی لقمه یی بروند که پسان در گلوی شان گیر افتد.

بحران اقتصادی، انفجار اجتماعی و آنارشیسم

هم غرب در رأس ایالات متحده آمریکا، هم روسیه و چین و هم کشور های هم مرز با افغانستان از بحران در حال وقوع اقتصادی در افغانستان نگرانی دارند.

افغانستان به سوی فاجعه گرسنگی در حال حرکت است.

ملا های طالب نه فهم اقتصادی دارند، نه برنامه های اقتصادی و نه هم امکانات و ابزار های اقتصادی.

بزرگترین منابع  در آمدی طالبان را مالیه برواردات تشکیل میدهد که اکنون به مقایسه به سالهای گذشته یک افت خیلی بزرگ داشته است. ساختن بودجه برای سال جدید مالی نشانه از نافهمی محض آنها از اقتصاد است.

برای جنگجویان طالب درآمد های بزرگ مالی از مسیر قاچاق مواد مخدره ( هیروئین، چرس و شیشه یا آمفیتامین ها) میسر است. مصرف تشکیل اردوی طالبانی صرف با پول مافیایی ممکن است.

بخش بزرگ منابع مالی باقی مانده در بانک مرکزی به گونه عمده به مصرف پرداخت دستمزد های طالبان و هواداران آنها صورت می گیرد.

دو ماه پرداخت معاش های بخش از مامورین نوع امید در بین همه ایجاد کرد، که گویا وضعیت از حالت گذشته به سوی نوع اقتصاد دولتی شبیه دوره های گذشته عصر ظاهرشاهی تا حزب دموکراتیک خلق بر می گردد و همه از طریق دریافت کوپون ها امکان دریافت مایحتیاج زندگی و کالا های مصرفی ضروری را دریافت می دارند.

اما آن اقدام زودگذر بود و از پول های مندرس تمویل گردید. برعکس همه امتیاز ها به حلقه های خودی داده می شود. اکنون به مامورین در خدمت تنها غذای چاشت می دهند.

 فساد به شدت در بین طالبان رخنه کرده و بیشتر کار ها بدون پرداخت پول رشوه و  آنهم بیشتر از سابق ممکن نیست. دوستی از کابل گزارش داد که برای دریافت یک پاسپورت مجبور شده ۶هزار افغانی به طالب رشوه بدهد ـ این رشوه در سابق یک هزار بود.

گروه حقانی بخش بزرگ از موتر های دولتی سابق را به مناطق پکتیا و پکتیکا منتقل ساخته است و قسمتی را به غزنی تا مقر.

طبق گزارش منابع استخباراتی ایران در ماه دسامبر بیش از ۵۰۰ عراده موتر های لوکس و ضد گلوله از طریق ایران به عراق منتقل شده است.

بانکهای خصوصی تقریبا در حال ازبین رفتن استند و مردم در انتظار رسیدن کمک از خارج.

فقرمدهش سراسری، مردم را در برابر یک فاجعه بزرگ بشری قرار داده است.

نارضایتی مردم به دلیل افزایش تورم بی سابقه، نبود پول و مجوز نشر آن، کسر بزرگ میان واردات و صادرات، ورشکستگی اکثریت نهاد های خورد و بزرگ تولیدی، خشکسالی و کاهش میزان تولید زراعتی و بالآخره بیکاری مزمن که سراسر کشور را فرا گرفته، جامعه را آبستن یک انفجار اجتماعی، شورش گرسنگان و فقیران و بالآخره آنارشیسم غیر قابل کنترول ساخته است.

طالبان این موضوع را خوب میدانند و بزرگترین ترس آنها از این درک است. یک دلیل تسریع ایجاد اردوی طالبانی نیز ناشی از بحران در حال وقوع است. کادر رهبری از ترس قیام های مختلف ، که در حال فرارسیدن است خانواده های شان را به خارج انتقال میدهند. موضوع پرواز های هواپیما های قطری بخش از آن است.

***

نبود ساختار های سیاسی آگاه و برنامه محور باعث ده که از شرایط به وجود آمده انقلابی به سود یک تغییر بنیادین به نفع تود های فرو دست استقاده نشود.

طالبان را اینبار نه مقاومت مسلحانه  بلکه انفجار اجتماعی و رستاخیز مردمان ناراض و گرسنه تهدید  به نابودی می کند.

ــــــــــــــــ

باید از شیوه های جدید بسیج  مرمان آگاه برای شوراندن مردم استفاده صورت گیرد.

جوانان آگاه نباید به امید فرشته نجات و یا تصمیم بروکراتهای فاسد گذشته منتظر بمانند، بلکه باید راه شان را جدا بسازند و با خودسازمان دهی در یک برنامه معین علیه طالبان و له نفع گرسنگان را، مردم را به سوی خیزش ها . قیام های بزرگ بسیج و تحریک کنند.

در وضعیت بحرانی کنونی که طالبان نمی توانند رهبری کنند و مردم نمی خواهند آنها باقی بمانند، راه  اضمحلال و نابودی آنها در گروه ایجاد یک حلقه فعال و متحد مبارز است تا توده ها را به حرکت آورده و شعار سرنگونی طالبان را تا مرز پیروزی سر دهند بدیل دیگر مرگ گسترده از اثر ناخوراکی و فقر گسترده  است!

۱۴۰۰ دی ۱۸, شنبه

ملاقات سری وزیرخارجه طالبان در مشهد

سفر مخفیانه امیرخان متقی به مشهد و مذاکره ( با وساطت ایران) با اسماعیل خان و استاد محقق، هیچ نتیجه یی نخواهد داشت. این دیدارهای ساخته گی ربطی به حل مساله سیاسی، مساله ملی و بحران اقتصادی کشور ندارد و کاربرد ایرانی دارد.
امید است که احمد مسعود ازین روند خودش را کناره نگهدارد.
ایران ابتکار در دست می گیرد؛ زیرچتر منافع خودش – روسیه هم درین روند شریک است؛ نه برای همیشه.
هم ازنظر روسیه هم از نظرایران، این جلسات وقت کشی است.
آینده ساختن با طالب یک خواب است. طالب تا سه ماه دیگر وقت دارد که به طرح و مطالبات مردم و قدرت های منطقه یی جواب عملی بدهد.
تهدید علیه طالبان از چهار جهت شروع شده است