آرشیف

2021-1-30

واقعیت تخیلی و طرح مسئله قومیت!

قومیت قبل از هر چیز یک واقعیت تخیلی و subjective است؛ چون به لحاظ علمی و تیوریک قابل اثبات نیست. بناءً باید اعتراف کرد که قومیت نه یک واقعیت عینی و objettive بالعکس یک واقعیت ذهنی و تخیلی است.
در واقعیت عینی همه چیز قابل رویت و تجربه‌پذیر است و دلایل محکم و علم پسندِ برای اثبات و نفی اثبات‌اش وجود دارد و به لحاظ تیوری می‌شود به تجربه و آزمایش‌اش گرفت. مثلا شما می‌توانید به اثبات برسانید که سیب دارای چه نوع پروتین و ویتامین است، می‌توانید در مورد عجایب تکنالوژی نوین با دلایل محکم و تجربه‌پذیر حرف بزنید و…..
اما در واقعیت تخیلی یا ذهنی همه چیز در گروه تعلقات و باور هاست و از چشم تجربه و علم پنهان است. یعنی نمی‌شود با سلاح علم به سراغ این واقعیت رفت. مثلاً شما نمی‌توانید امور مربوط به میتافزیک و ماورالطبیعه را به لحاظ علمی و تیوریک به تجربه بگیرید. بنابراین ناچارید بر حسب واقعیت‌های تخیلی که بر شما تلقین شده است بپذیرید.
همین‌طور شما در طرح مسئله قومیت هیچ ادله علمی و تجربه‌پذیری ندارید تا مشخص کند که شما متعلق به کدام قوم و ملیت هستید. اینجا هم شما ناچار هستید برای صف‌بندی تان در قومیت‌ها سراغ رخ دادهای فرهنگی و تاریخ بروید که بر حسب اتفاق شما را متعلق بر یک قومیت می‌داند.
قومیت در مرحله دوم یک رخ داد فرهنگی، تاریخی و تلقینی است که از تلقین خانواده‌ها شروع می‌شود که با تبلیغ فرهنگ و اجتماع به ثمر می‌رسد. مسلماً این روزها که در فضای مجازی بحث قومیت با تسریع روند توزیع تذکره الکترونیکی بیشتر از هر زمانی داغ است، دیدگاه‌های مختلف را در مورد قومیت و تعلقات ملیتی شاهد هستیم، که اتفاقاً چند تن از کاربران فیسبوک نیز به ضم خودشان که خود را با یقین کامل ایماق قلمداد می‌کنند و به همین دلایل فرهنگی و تاریخی مانند پیوندهای خانوادگی، نوع پوشش لباس، طرز صحبت، القاب ثابتِ تلقین شده از سوی اقوام دیگر و غیره استناد کردند.
اجتماع‌گرایان نیز با این دیدگاه اتفاق نظر دارند "برای اکثر مردم، احساس پیوند با خانه، جامعه، و تاریخ‌شان است که کیستیِ آن‌ها را رقم می‌زند"
از طرف دیگر عده‌ی هم قومیت را یک امر تصادفی و اتفاقی می‌دانند و بر این باور هستند که تعلق افراد نسبت به قومیت‌ها بر حسب اتفاق و تصادف شکل می‌گیرد که افراد هیچ‌گونه دخل و تصرفِ در این تعلقات ملیتی ندارند.
بار داستانی (احتمالاً جعلی) درباره‌ی نخست‌وزیر پیشین بلژیک نقل کردند که وقتی از او پرسیده شده بود که آیا به قومیت (ملیت) خود افتخار می‌کند. پاسخ داده بود که این سؤال مسخره است. درست مثل این است که از او بپرسند آیا به مرد بودن خود افتخار می‌کند. برخی چنین برداشتی را توهین‌آمیز تلقی می‌کنند. از نظر آنان، ملیت یا قومیت به هیچ وجه امری تصادفی نیست. این افراد، به باور من، «نظریه‌ای متافیزیکی» نسبت به هویت خود دارند: آنان، آگاهانه یا ناآگاهانه، احساس می‌کنند که رشته‌ای معنوی کسانی را که ملیت مشترکی دارند به هم پیوند می‌دهد و در نتیجه آنان حقوق و وظایف متقابلی نسبت به یکدیگر دارند. اما متاسفانه این رشته‌های معنوی که اطمینان خاطر این افراد را نسبت به قومیت بارور می‌سازد در کوره‌ای علم و تجربه قابل آزمایش نیست و عمدتاً به خیال میماند تا واقعیت.
از سوی هم عده‌ی مانند یووال هراری قومیت را یک نوع احساس می‌داند.
#مصدق