X

آرشیف

هیکل غـــــــــــم

 

وقتی که به آینۀ "من" خود نگاه میکنم
ودر آن 
خشت های غم سرشت تنم را می بینم 
باورم میآید
که اول زمن هیکل غم می تراشیده اند
که به اشتباه نام "انسان"برآن نهاده اند
شاید به آن سبب 
کرگسان غم پرست مغاره نشین
در خرابه های متروک کالبدم 
آشیانه کرده اند 
 

 

وجودم میدان جنگ است 
و در آن 
خیل کرگسان پلید 
که لایه های طرب خیز احساس ام را
نابود کرده اند
برسر لاشه های آن پیوسته می جنگند

 

وای به حال پرستوهای خوشی من 
که بال های آتشین شان 
در دوزخ دل سوخته است 
شیشه های شیون شان
در گلوی فریاد زمان شکسته است 
و عقیق مهره های خون شان 
بر رشته های حمایل اشکم 
آویخته است
که کرگس دختران سیه پوش 
دوست دارند 
آن را ،در جنازۀ قربانیان خود
به گردن آویزن

وای به حال من 
تمام خشت های وجودم 
زغم سرشته است.

شعر از :محمد یونس عثمانی

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.