آرشیف
هیکل غـــــــــــم
یونس عثمانی
وقتی که به آینۀ "من" خود نگاه میکنم
ودر آن
خشت های غم سرشت تنم را می بینم
باورم میآید
که اول زمن هیکل غم می تراشیده اند
که به اشتباه نام "انسان"برآن نهاده اند
شاید به آن سبب
کرگسان غم پرست مغاره نشین
در خرابه های متروک کالبدم
آشیانه کرده اند
وجودم میدان جنگ است
و در آن
خیل کرگسان پلید
که لایه های طرب خیز احساس ام را
نابود کرده اند
برسر لاشه های آن پیوسته می جنگند
وای به حال پرستوهای خوشی من
که بال های آتشین شان
در دوزخ دل سوخته است
شیشه های شیون شان
در گلوی فریاد زمان شکسته است
و عقیق مهره های خون شان
بر رشته های حمایل اشکم
آویخته است
که کرگس دختران سیه پوش
دوست دارند
آن را ،در جنازۀ قربانیان خود
به گردن آویزن
وای به حال من
تمام خشت های وجودم
زغم سرشته است.
شعر از :محمد یونس عثمانی
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور