آرشیف

2014-12-29

afrotan

همه راه ها به لندن ختم میشود! چرا و چگونه؟

« سنگها را بسته اند و سگ ها را رها ! »

 
 
پیوسته به گذشته قسمت هشتـــم :
 
یک کشور با تخفیف به فروش می رسد !
 

برای یافتن درست و دقیق یا درک تحقیقاتی عالمانه از  ظهور" جنبش موسوم به طالبان" در عصر جدید بویژه آنگاهی که  مسأ له محوری یا وابسته گی سیاسی این حرکت با شبکه  خطر ناک استخباراتی کشور پاکستان ISI  مورد ارزیابی قرار میگیرد باید به  سرچشمه های نخستین و علل و اسباب و جریانات اولیه آن در تاریخ معاصرمراجعه کرد که افغانستان به هرحال با داشتن مؤقیعت سوق الجیشی در نیم قاره میان سرزمین های باستانی هند که بخشی از آن بنام پاکستان کنونی با افغنستان هم مرزاست و از سوی شمال با جمهوری های تازه آزادشده از یوغ کمونیزم روسی دارای ویژه گی های منحصربه فرد محسوب می شود.ازآنجا که سیستم ونظام سیاسی حاکم درجامعه افغانی برهرگونه برداشت مان از تاریخ بالخصوص در عرصه نهضت های اجتماعی و سیاسی تأثیر مستقیم داشته است وبسیاری اندیشه های سیاسی و فکرتغییر نظام سیاسی را منجمله « جنبش موسوم به طالبان» دربطن سیستم سیاسی حاکم بر جامعه عقب مانده افغانستان تولد یافته است اما این بدان معنی نیست که گفتمان بنیادگرای شریعتمدار که با اتکای مطلق ، مکانیکی و دگم به منابع فقهی که احکام مسلم دینی را با ترورو خشونت در جامعه اِعمال و تحکیم میبخشند درتحلیل های سیاسی کارشناسان از نظر انداخته شود . چنانچه بارهای ازاین قلم مطالعه فرموده اید تعارض آمیز بودن گفتمان طالبانیزم آنگاه به مشاهده میرسد که گفتمان مذکور به مثابه یک روش توجیه کننده سیاست ها و منافع استراتیژیک قدرت های بزرگ ، بویژه شرکت های چند ملیتی سرمایه داریی جهانی بصورت عمدی مورد استفاده قرار گیرند . !  ، هرچند هواداران گفتمان « طالبانیزم » برای انجام چنین مأموریتی  که توجیه و  جاده صاف کن  منافع شرکت های نفتی و اسلحه سازی در افغانستان و عراق است با منطق و  استدلالات فراوان مگر کاذبانه شبه دینی مجهز اند باید در چهارچوب های مبتنی بر مبانی معرفت شناسی تازه کشف شده ای اعتقادی که در نتیجه خِرد متعهد  جمعی و اجتهاد پویای اجتماعی پیرامون زندگی ما را احاطه کرده است با مقتضای  شرائط  تاریخی و فرهنگی ملتها بازنگر ی و جراحی خفیف عمومی شوند .نباید فراموش کرد که اینگونه خانه تکانی و جراحی در عرصه  دولت سازی و بنیانگذاریی  جامعه مدنی تابع نورم های خاصی اند که به میزان تکامل و پیشرفت هر جامعه حتی الامکان مکانیزم های تابع سازیی جامعه باید از مکانیزم های اجبارآمیز یا همان شیوه عملی « گفتمان طالبانی»  بسوی مکانیزم های نرم افزاری و روشهای اجرایوی گفتمان "  انسان مدار " و " رحمانی  "  بصورت نظم پذیر و قاعده مند تغییر پیدا کنند .
 روی همین دلیل است که دولتهای مدرن معاصر تلاش میکنند برای رسیدن به مقاصد مورد نظر شان و ایجاد نظم اجتماعی و برقراریی قانون ، از روشهای خشونت آمیز مانند اعدام و مجازات های که جسم انسان را مستقیمأ مورد آذار قرارمی دهند پرهیز میکنند و حتی در یک گام بالاتر ، تلاش می شود که از اجبار ها و مجازات آزاردهنده روحی نیزاجتناب و پرهیزکنند  .
چنانچه بار ها از این قلم خوانده اید این نوع برخورد مسبوق بر مبنای جرم شناسانه است که مجرم در جامعه بیمار است و هنجار شکنی و هرنوع انحراف از اصول پذیرفته شده مدنی در جامعه در واقع نوع بیماری است لهذا رفتاردرمانگرایانه دولتها به تدریج جایگزین مجازات خشونت آمیز میشود.
این اصلی است که دولت های مدرن و مدعی دموکراسی و آزادی امروز حداقل درمقام بیان تعقیب میکنند . در دین مقدس اسلام  البته مبتنی بر شناخت « رحمانی و انسان مدار»  نیزجهت اصلی نگاه و جهان بینی به این سمت است .
«  سنگها را بسته اند و سگ ها را رها !  »
  چنانچه  قبلأ گفتیم و نویشتیم آنچه که در افغانستان امروزی می گذرد گرچه درسطح نگاه عوامانه به و قائع و حوادث  از دموکراسی ، آزادی بیان و بیش از یک دهه  دست آورد های  فرهنگی و اقتصادی نشأ ت می گیرند اما با مطالعه دقیق و یکایک این دست آورد ها به نتائیج  دیگری  می رسیم که گویا چنین نبوده است و آنچه که بنام دموکراسی و آزادی بیان در جغرافیای کشور ما به مشاهده می رسند کالا های تاریخ گذشته ای اند  که با مارک  و نشان « دموکراسی ، عدالت و آزادی » پس از حادثه درد ناک یازدهم سپتمبر۲۰۰۱  در ایالات متحده امریکا ، بر بالهای هواپیما های B52  و  با یک مسیر غلط و محاسبه اشتباه آمیز استراتیژیست های ائتلاف بین المللی ضد تروریزم پرتاب گردیده اند . زیرا به تصؤر کارشناسان و استراتیژیست ها ی گچ گرفته و متفکران قالب ریزی شده دنیای سرمایه داری همواره کمبود لبرال  دموکراسی ، فقدان عدالت انوشیروانی و اسارت وبرده گی ای  که در جامه آزادی و استقلال !! در جوامع شرقی منجمله افغانستان و عراق به مثابه مهمترین واصلی ترین عوارض تروریزم و دهشت افگنی شناخته شده اند لهذا  باید با سرازیر ساختن چند سیر معجون دموکراسی لیبرال توام با شعار های میان تهی آزادی خواهی و استقلال این نقیصه بصورت ضربتی تکافو یابد. 
و اما در وهله ء دوم مسأله بحران در جامعه  را باید از سوی دیگر دید . از سوی همین ائتلاف جهانی مبارزه با تروریزم که به قول معروف «  سنگها را بسته اند و سگ ها را رها !  » با این ادعا که مسأله دفاع ازاستقلال و تمامیت ارضی ازوظائف اصلی « ارتش ملی افغانستان » است ! اما بنابر اظهارات بلند رتبه  ترین مقامات نظامی منجمله حضور اعلیحضرت کرزی، افغانستان امادگی دفاع مستقلانه از خود را ندارد زیرا تاهنوز با گذشت یازده سال و سرازیر شدن صد  ها میلیارد دالر بنام بازسازی عمومی کشور به شمول تجهیز ارتش ملی افغانستان به اسلحه و مهمات جدید ، تشکیلات طویل و عریضی  که بنام  ارتش ملی افغانستان ارتزاق میشود و تعداد آن به صد ها هزار نفرمیرسد ،   از داشتن طیاره های چندین دهه قبل نظامی  نیز بی بهره است ، وقتی حضور اعلیحضرت کرزی با این صراحت و شفافیت ناتوانی  مزمن خود را که به یک بیماریی ناعلاج مبدل شده است توجیه کنند و در یک کنفرانس مطبوعاتی ای که پس از انجام مسافرت به ایالات متحده امریکا درباره مذاکرات حضور رئیس صاحب با آقای بارک  ا وبا مــاBarack Obama.” سخن می گفت  در باره ء خریداریی هواپیما ها  از ایالات متحده امریکا چنین گفتند:
….. نن که موږ فیصله وکړو چې د امریکې هغه بهترینې طیارې شل دانې پخپله راونیسو، طبیعي ده چې امریکا هغه خپله بهترینه طیاره موږ ته مفته نه راکوي، هیچا نه ده راکړې او نه یې بل چاته ورکوي. موږ یې پخپله باید واخلو. آیا دا د افغانستان لپاره ممکنه وي چې د مکتب او معارف پیسې واخلو او شل دانې پرمختللې امریکایي طیارې پر باندې راونیسو چې بیا یې نه د سمبالولو توان لرو او نه هم د انجینرۍ توان لرو او هلته به ورستې به هلته پرتې وي.!!
هرچند این تکه ای از ارشادات حضور رئیس صاحب کرزی  را در یکی از قسمت های قبلی همین نوشتارام نیز به قید قلم در آورده ام مگر باز هم با تمامی احترامی که به حضور رئیس صاحب دارم یکبار دیگر به ارتباط  مفاهیمی ماسوا از آنچه که قبلأ به عرض رسانده ام توجه همه عزیزان را به روی دیگری از  آن معطوف می دارم  ، جناب کرزی صاحب در همین کنفرانس مطبوعاتی در پاسخ یک سوال اساسی وبنیادیی بهارت صابرخبرنگارصدای امریکا که به پیشگاه ده ها خبرنگار و ژورنالیست های مطبوعات مختلیف مطرح ساخته بود و متن پاسخ جلالتمآب کرزی نیز فوقأ بصورت مختصر ارائیه گردید شنوینده ای  راکه به زیارت ارگ شریف نائل آمده است با مفاهیم گوناگون و سنگینی سروکار پیدا می کند وهیچ تحلیلگر و آگاه  منصفی نه میتواند به آسانی و ساده گی از آن عبور کند. زیرا به قول رئیس صاحب کرزی افغانستان دارای یک اقتصاد ضعیف است و نه باید مصارف و هزینه های اضافی ای که در جمله مصارف لوکس جامعه به حساب می آیند براین اقتصاد ضعیف تحمیل کرد وازآن باید با جدیت فراوان پرهیز کرد وقتی جناب کرزی میخواهد این مفهوم شبه صرفه جوئی را می خواهد به وجدان عمومی تبدیل کند به یک مغالطه اساسی رومی آورد ومی فرمائید که نه باید پول معارف وساختن مکاتب را به خریداریی چند پروند طیاره "هواپیماهای"جدید اختصاص داد !!
 در این مورد شرح نکاتی چند ضروری است
آنها که چشمان خود را با دودست می بندند و در اوج ذهن استخاره ای و تریاک زده  به خود تلقین می کنند که افغانستان دارای یک حاکمیت مشروع و برخاسته از اراده مردم این سرزمین است که طی هزاران سال با داشتن نهاد مستقلی بنام « دولت مشروع افغانستان » وجود داشته است و به قول شاعر « ثبت است بر جریده عالم دوام ما !» لزومأ زمامداران در جامعه ما حق خواهند داشت بگویند که چگونه و به اساس کدامین نگاه باید مردم یک جامعه را رهبری کرد ؟  اما پارادُکسی که در حال حاضر به آن مواجه هستیم این است که فرد ، فردی از فرزندان این سرزمین به چشم سرمی بینند وبا گوش می شنوند  که چگونه معنویت و  فضیلت ها ی ناب « نوکر پول و ثروت »  شده اند ؟
 و چه کسی نه میداند که بودجه همین معارف و آموزش وپرورش را که از نظر جناب کرزی صاحب پول آنرا نباید با مصارف عاطل و باطل اضافی به مصرف رساند  !! همان پول های به باد آوره ای است که طی یازده سال تمام بصورت صدقات از مالیه دهنده گان کشور های جهانی شامل در ائتلاف ضد تروریزم جمع آوری شده و بنام هزینه های چندین میلیون دانش آموز و شاگرد بینوای افغان با هزاران ترفند در راه اشباع غرائز شیطانی برخی از مفتخواران حوزه معارف  هزینه می گردد  ….
 
ادامه دارد