آرشیف

2023-5-11

محمد عرفانی

همسایه ناهمگون در نابسامانی افغانستان 

 

 نخستين مداخله خارجى كه جنگ ها و ويراني هاى كنونى را به وجود آورد مداخله ارتش سرخ در افغانستان بود. حضور ارتش سرخ در اين كشور بهانه و توجيه مداخلات كشورهاى مهم منطقه و همسايگان از جمله پاكستان و بعضى كشورهاى  دیگر گرديد متأسفانه اين كشورها نقش مخرب و منفى زيادى در تحولات سياسى، نظامى و اجتماعى افغانستان داشته‏اند. بدون شك دخالت‏هاى اين كشورها در امور داخلى كشور همسايه خود افغانستان موجب تشديد و تداوم بحران، جنگهاى داخلى، نا امنى و بى ثباتى افغانستان گرديد. در اين ميان بهترين فرصت تاريخى براى پاكستان فراهم گرديد تا با جلب حمايت مادى، سياسى و نظامى كشورهاى مهم منطقه و جهان افغانستان را به آتش بكشد. از اين رو بيشترين سهم در ميان كشورهاى همسايه و منطقه، در ايجاد بحران و تخريب كشور ما، پاكستان داشته است اما اينكه چه انگيزه و اهدافى را دنبال مى‏كرده است براى روشن شدن آن به طور خلاصه بحث و بررسى مى‏گردد.

موقعيت جغرافياى افغانستان نقش برجسته و كليدى را براى كشور پاكستان و قدرتهاى بزرگ منطقه و جهان به وجود آورده است. به خاطر رقابتهاى اقتصادى، سياسى و نظامى به همين منظور سرمايه‏هاى هنگفتى را براى تسلط بر افغانستان در نظر گرفته‏اند. پاكستان كه بر سر مسايل كشمير با كشور هند نزاع دائمى و تاريخى دارند و افغانستان هم به خاطر حل مسايل پشتونستان و خط مرزى «ديورند» همواره يكى از متحدين منطقوى دولت هند مى‏باشد. به همين دليل پاكستان هميشه خواهان افغانستان، ضعيف، فقير و طرفدار دولت بى ثبات در اين كشور بوده و هست. زيرا هرگاهى كه دولت نيرومند در افغانستان بوجود مى‏آمده است مسأله آزادى پشتونستان و خط مرزى «ديورند» در رأس برنامه‏هاى آن دولت قرار داشته است.

بديهى است كه وجود دولت مقتدر، قوى،  در افغانستان باعث مى‏گردد كه پشتونهاى پاكستان وسيله فشار بر ضد دولت پاكستان گردد. دولت پاكستان با درك زمينه‏هاى داخلى و منطقوى دولت نيرومند در افغانستان، هميشه در پى فرصتى است تا نگذارد. دولت ملى و مستقل در اين كشور بوجود آيد. طبيعى است كه با نابسامانی افغانستان، فرصتى مناسبى براى  پاكستان بوجود آمده  كه دولت و ملت افغانستان را تضعيف نمايد.
بنابراين طالبان، القاعده و داعش بهترين راه و روش از پا درآوردن دولت افغانستان و عقب ماندگى كشور براى سردمداران پاكستان می باشد. اصولاً ظهور گروه های افراطی و تروریستی، راهكار است  كه در سياست و نفوذ سياسى پاكستان نسبت به روند تحولات افغانستان قدرت فزاينده‏ى در حال و آينده افغانستان پيدا بكند پاكستان با حمايت قاطع مالى و اقتصادى و با تطبيق  وتحميل اين راهكار جديد بر افغانستان به اهداف و انگيزه‏هاى دست يابد.

با توجه به اينكه پشتونها در دوطرف خطوط مرزى افغانستان و پاكستان زندگى مى‏كند. در پاكستان اين قوم دراقليت قراردارند. اما حكومت قبيله‏اى قومى و نيرومند با علايق و احساسات پشتون خواهى در افغانستان هميشه براى دولت پاكستان مشكل جدى به حساب مى‏آيد و پاكستان براى جلوگيرى از رشد انديشه‏هاى خود مختارى و آزادى پشتونهاى پاكستان هزينه‏هاى زيادى جهت تضعيف دولتهاى افغانستان صرف نموده‏اند. بنابر اين با فرصت بزرگ تاريخى كه براى پاكستان در قضاياى افغانستان پيش آمده بود هدف آن به كرسى نشاندن حكومت دست نشانده و دلخواه خودشان بوده كه اقتدار واقعى آنان بدست دولت پاكستان باشد.

جورج آرنى در اثر خود، افغانستان گذرگاه كشور گشايان چنين مى‏نويسد:
سياست پشتونستان داود؛ افغانستان و پاكستان را تالبه جنگ كشانيده بوده اكنون ضياء آروز داشت كه با اغتنام از اين فرصت طلائى مسأله پشتونستان را براى هميشه و به نفع خود حل كند و در نتيجه به نقشه آسياى جنوب غربى شكل نوى بدهد.

در كنار مسأله پشتونستان، مسأله ديگر نيز بود و آن اختلافات مرزى (خط ديورند) بود كه يكى از مشكل ديرينه ميان افغانستان و پاكستان بود. روى كار آمدن هر دولت مقتدر در افغانستان باعث مى‏شود مسئله مورد اختلاف خط «ديورند» دوباره زنده شود، به همين دليل اسلام آباد استراتژى ايجاد يك دولت ضعيف دست نشانده در افغانستان و انهدام همه جانبه اين كشور را پيش روى قرار داده بود.

طبيعى است كه با بوجود آمدن يك دولت ضعيف و دست نشانده در افغانستان براى هميشه پاكستان از اين دو معضل بزرگ در امان مى‏ماند. زيرا وقتى كه پشتونهاى افغانستان اسير و بازيچه حكومت نظامى پاكستان باشد. مسأله خط مرزى مطرح نخواهد شد و پشتونهاى پاكستان هم نمى‏تواند آزادى و استقلال‏طلبى نمايند.

از اين رو منافع سياسى زمامداران پاكستان ايجاب مى‏كند تا در افغانستان يك دولت ضعيف و هماهنگ با سياست‏هاى منطقه‏اى پاكستان بوجود آيد تا مانند گذشته از يك طرف دچار مناقشات مرزى با افغانستان نباشد. و از طرف ديگر در تشنجات مرزى با كشور هندوستان از طرف افغانستان كه همواره با هندوستان روابط دوستانه داشت دچار مانورهاى سياسى، تبليغاتى نگردد.

كشور پاكستان قبل از جنگ جهانى دوم جزء از پيكره كشور پهناور هندوستان مستعمره انگلستان قرار داشت بعداز جنگ جهانى دوم به عنوان يك كشور مستقل و همسو با سياست  عرض وجود نمود. كشورهندوستان نيز بعداز تجزيه پاكستان از آن و ايجاد مجادلات مرزى بين اين دو كشور از هم پيمانان استراتژيك روسيه در قبال پاكستان مى‏باشد. از اين رو پاكستان دشمن مشترك روسها و هنديها محسوب مى‏گردد و نفوذ اين دوكشور براى اعمال فشار بر پاكستان هميشه از طريق افغانستان بود.

نابسامانی در  افغانستان  زمينه مناسبى بوده است براى تثبيت حضور و تشديد رقابتهاى سياسى بين آن دو كشور علاوه بر آن دوكشور هند و پاكستان در مسئله كشمير باهم در گير است. و اين مسأله مناسبات طبيعى را ميان آن دو كشور ايجاد نموده و كينه عميقى را در دل دولتهاى پاكستان كاشته است از اين رو پاكستان تسلط خود را در افغانستان تضعيف كشور هند دانسته و خود را در رقابتهاى منطقوى پيروز احساس مى‏نمايد. زيرا برترى بر رقيب هند درمنطقه، تأثير مهمى بر وضعيت كشمير مى‏گذارد.

كشور پاكستان از طريق كراچى و بندرهاى مهم دريایى خود با كشورهاى بزرگ جهان روابط اقتصادى و تجارتى دارند، استعداد فعاليتهاى اقتصادى فراوان در اين كشور نهفته است. به همين دليل دستيابى به بازارهاى آسياى ميانه يكى از علل مهم توجه كشورهاى منطقه و جهان بخصوص پاكستان به طرف افغانستان شده است. پاكستان به خاطر اهداف سياسى و اقتصادى در گذشته و حال توجه زيادى به آسياى ميانه دوخته است تا نفت و گاز اين كشورها را از طريق پاكستان انتقال دهد. و با عبور خط لوله نفت و گازآسياى ميانه بدون شك امتيازات زيادى. از نظر اقتصادى و سياسى براى پاكستان دارد.

بنابر اين تسلط بر افغانستان دستيابى به اين اهداف خواهد بود. زيرا افغانستان تنها كشورى است كه مرزهاى طولانى و انحصارى با آسياى ميانه دارد. اين اهميت استراتژيك افغانستان توجه پاكستان و متحدين بين المللى او را جلب نموده است چون راهى جز از طريق افغانستان به آسياى ميانه ندارد.

پاكستان براى بدست آوردن اين اهداف و اهداف ديگرى كه دارد همی و گروه تروریستی طالبان,  آنها را با سياست پاكستان هماهنگ نموده و به تضعيف تا سر حد مستعمره ساختن افغانستان، كوشش كنند و اين امر ممكن نیست، مگر از طريق ايجاد نابسامان نمودن افغانستان، ايجاد نا امنی و نابسامانی  داخلى در افغانستان براى نابودى ابزار و ادوات جنگى ويرانى كارخانه‏هاى صنعتى و انتقال ماشين آلات به پاكستان تخريب راههاى ارتباطى و در مجموع تضعيف قدرت و توانائى‏هاى ملى در افغانستان  است، كه تا حدودى زيادى به اين هدف رسيده است زيرا مقدار خسارات و زيانهاى كه در نا امنی و اختلاف های  داخلى بر افغانستان وارد شده در جنگ ها  نبوده است.

 

محمدعرفانی