آرشیف
هفـتـــه هــا و مـــاه ها و سالها
عبدالکریم خشنود هروی کهدستانی
دوستان نهایت عزیز و گرامی !باعرض معذرت ،که وقت گرانبهای تانرا مصروف خواندن منظومه های خویش مینمایم،آرزومندم بعدازعفو
بنده، از آن لِذّت ببُرید:
بینیازا!تو بده عزمِ متین
کُشتنِ شیطا نِ مُفسد راببین
چون اِراده آیدم از سوی تو
اتّکاءام برتوای حَقُّ المُبین
———————————–
بنده ای زارِ تو ام آزاده ام
درهمه احوال بسیط وساده ام
هرچه هست درمن سراغِ کوی تُست
من چه مستم ،فارغ ازهرباده ام
———————————–
بیقراری ،من ز دل آموختم
غیر او،من هرچه هست بفروختم
چون خریدارم،یکی والالقاست
عشق او، درخودهمیش اندوختم
———————————-
این جگر،خشکیده است از سوزِغم
ناله ها سر میکشد ،اوزیروبَم
آخرین قطرات خون از دیده ام
میچکد بر رخسار زردم نم نم
———————————
باردوشِ کس نگشتم،هیچگاه!
هرطرف گشتم،بامن بودقُرص ماه
آن رَهَم روشن،مُنوّراین دلم
لُطف اوهمرَه،چه عِّزازبارگاه
———————————
آنچنان گفتم،چنین کردی عمل
اینچنین کردم، چنان گفتی دَغَل
این همه گفتارهاباشندشهود
پَی خواهی بُردی سپس،بعدازاجل
——————————–
دوسَتانرا،دوستمیدارم بجان
این بگویدقلبِ من،نی این زبان
زانکه دوستی آوردشادونشاط
هرطرف بینی توسوداست،نی زیان
———————————
گرحسودی،سوی من هرگزمیا!
کَی مددخواهم زتو،نبُودصدا
حاسدان رانیست جای اندردیار
دوری ازخلق است،ایشانراجزا
——————————–
گرنفاق اندردلت هست،تَوبه کُن
چون حذراندردلت هست،نوحه کُن
گرتوخودخواهی،ببین فوقِ خودت
ترکِ خاکِ اینوطن وحومه کُن
———————————
ماوتو،ازخاکِ تیره بوده ایم
مبحثِ عِلم را،چه سوژه بوده ایم
گرماقدرخویشتن دانیم،نکوست
ورنه ایجانم،چه سوقه بوده ایم
——————————
چون کرامت داده ات حقّ،نَعره زن
صدندابر تپّهُ وبرصهوه زن
جمع یارانت بیایند،درکنار
قسمتِ خودرابگیر!خوش بهره زن
——————————-
دشمنِ ظنّ وگمانم،ایعزیز!
هستم بامُشرکان،اندرستیز
آنکه تَوهینَت کُند،هیچ غم مخور
باهمان صَبرِخودت،اَشکَش بریز!
———————————
بیگُنَه کس نیست،درین دَورِزمان
مخلوقش عاصیست،زیرِآسمان
چون مُقصّرگشتی،استغفارکُن!
اوکه قهّاراست،رحیم هم است بدان!
———————————
ای توفرعونِ لعین!کِبرازکُجاست؟
دردرونت جَوروظُلمت،مرکراست؟
لحظه ای اندیشیده ای برخویشتن؟
اینهمه بادِبروتِ توچراست؟؟؟؟؟؟
———————————
بنده رابایست ادب آموختن
درغمُ وجَورُوجفاهاسوختن
تابداندقدرِخاصِّ خویشتن
بهرِآن گورَش،چراغ افروختن
——————————
یا اِله!ازبندگانِ عاصیم
دایمآازاین حیاتم،راضیم
خلقتم ،اینگونه بوده ازازل
راضی خواهم من تُراازماضیم
———————————
هفته ها،وماه ها،وسالها
بوده ام جویای آن اقبال ها
روزوشب نالان واشک افشان بُدم
تابرآیدآرزووآمال ها
———————————–
(خشنودا!)برهرقدم شُکرِگزار
تابگیردروح پاکت،آن قرار
بهرِدوستان ،نامه بنویس وبخوان
پاسخهای که میرسندازسوی یار
(خشنودهروی کهدستانی)مورخه24-09-2010م.
شهر کییف اوکرائین…
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور