آرشیف

2014-12-29

afrotan

نگاه دیگربه سخنان رحیم صفوی مشاور عالی آیت الله خامنه ای !

بهترینِ  فرشته ها ، شیطان بود !

 
 

ملا دوست محمد آخُند قاتل دیپلماتها از چه کسی دستور گرفته بود  ؟

 

پیوسته به گذشته: قسمت دوم

 

سردار یحی رحیم صفوی " جنرال" متقاعد  و مشاور عالی آیت الله خامنه ای رهبر و « ولی فقیه بخشی  از اهل تشیع ایران »  در گفتگوی تفصیلی با خبرگزاری فارس ایران به تشریح برخی ناگفته ها از تدابیر !! آیت الله خامنه ای « ولی فقیه »  در برخورد با حوادث و اتفاقات داخلی و بین المللی طی 22 سال اخیر پرداخته است که تجزیه و تحلیل آن به مثابه یک مسلمان متعهد به منافع عادلانه و انسانی  به این دلیل که سرلشکر نامبرده برای یک دوره نسبتأ طولانی قوماندانی عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را بر عهده داشته است  به برخی آفاضات  !! وی راجع به افغانستان نگاه تحلیلی می اندازم

 
 
 

 
بحث ما نرا ازبا قیمانده ای  سخنان علأ الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران سابق معاون اسیا و اُقیانوسیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی و نمائنده تام الاختیار رئیس جمهور ایران که  آخرین تماس  دیپلمات های اسیرایرانی  در مزارشریف  با وی را در سال اول دولت اصلاحات آقای خاتمی با شبکه خبر از گروه صدا و سیمای جمهوری اسلامی بیان داشته بود دنبال  میکنیم . سخت قابل تأمل و توجه است که درنخستین روزهای دولت اصلاح طلب دکتورسیدمحمد خاتمی رئیس جمهور متخب مردم ایران آنگاهی که اهرم های قدرت محافظه کار در جمهوری اسلامی ایران در به رسمیت شناختن دولت اصلاح طلب تعلل نشان میدادند و به بهانه های گوناگون در مسیر حرکت  آن سنگ اندازی مینمودند ، و این نوع سنگ اندازی ها را آقای خاتمی  « در هر۹ روز یک بحران » نامید . و در کنار بحران های سياسی، دولت خاتمی با کاهش ناگهانی درآمدهای نفتی کشور نيز روبه رو بود. با اين همه، بسياری کارشناسان کارنامه اقتصادی دولت خاتمی را کارنامه ای قابل قبول می دانند. اما از درخشان ترين بخش های عملکرد دولت خاتمی در دوره اول، شايد، سياست خارجی بودمحمد خاتمی رياست دولت کشوری را تحويل گرفت که سفرای کشورهای اروپايی يکی يکی ازآن فراخوانده شده بودند وهمسايگان مسلمان واميرنشين های منطقه به چشم وصله ای ناهمگونوخطرناک نگاهش می کردنددر طول چند سال، محمد خاتمی با پيگيری سياست تنش زدايی و طرح گفتگوی تمدن ها ( و حتی با دقت در انتخاب پوشش و توجه به پيراستگی ظاهرش،) چهره ای متفاوت از سياستمردان ايران به جهانيان نشان داد.در اینگونه شرائط بود که علأ الدین بروجردی که وی پیش از این سابقه معاونت وزارت امورخارجه را داشته . و فرزند آيت ا… مرحوم  حاج شيخ محمد ابراهيم بروجردي و نوه مرحوم آيت ا… حاج شيخ علي محمد نجفي بروجردي و نوه دختري آيت ا… سيد علي اصغر لاري فرزند آيت ا… سيد عبدالحسين لاري بنيانگذار حكومت اسلامي در لارستان فارس بود و ازجمله شخصیت های پُر نفوذ روحانیت محافظه کارو محافل امنیتی درایران  محسوب میشد با مداخله مستقیم اهرم های قدرت به حیث نمائنده رئیس جمهور ایران در امور افغانستان منصوب  گردید ، که تمامی نمائنده گی های سیاسی در جمهوری اسلامی ایران تحت نظارت وی اجرآت و عمل  مینمودند و در همان سالهای تصدی امور افغانستان بود که آقای بروجردی پس از کشتن دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف در یک گفتگوی مستقیم با شبکه خبراز صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران شرکت کرد و در برابراین پرسش مجریی برنامه تلویزیونی که: وقتی طالبان به سرحدات مزارشریف رسیدند وتمامی نمائندگی های کشور های خارجی درهواپیما ها وسائر وسائل ترانسپورتی موقتأ به کشورهای خویش برگشتند ، روی چه دلیلی برای نجات دیپلمات های ایران تدابیری اتخاذ نگردید ؟ آقای علأ الدین بروجردی نمائنده تام الاختیار رئیس جمهور ایران  درپاسخ این پرسش چنین اظهار داشت: ما با توجه به همکاری های مثبت قبلی که با دولت پاکستان داشتیم و دولت پاکستان برای ما اطمینان داده بود که برای دیپلمات های شما هیچگونه اسیبی نخواهد رسید این بار نیز آنرا باور کردیم و به دیپلمات های خود دستور دادیم که در نمائنده گی خود باقی بمانند . جالب آنجاست که پس از قتل دیپلومات های ایرانی و آنگاهی که دولت اصلاحات به دلیل یک تقلب آشکار انتخاباتی سقوط کرد و آقای احمدی نژاد با اجرای یک عمل کودتایی برای دو دوره خدمت در مقام رئیس جمهور از سوی روحانیت محافظه کار بویژه ازسوی آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران به عنوان رئیس جمهور منصوب گردید ، آقای علأ الدین بروجردی در مقام ریاست کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران به مطبوعات گفت : وقتی در ماه اسد ( مرداد ماه ) سال ۱۳۷۷ هجری خورشیدی دستور تخلیه را دادم ، دوسوم هم آمدند ، اما نصف شب وزیر خارجه وقت تلفن زد و گفت « مگه خانه خاله است که بیایند ، نباید برگردند ! هرکس هم برگشته دوباره برورد مزار شریف …! » چه کسی نه میداند که اینگونه اظهارات آقای بروجردی سابق نمائنده تام الاختیار جمهوری اسلامی ایران در امور افغانستان که از برکت کودتای انتخاباتی علیه دولت اصلاح طلبان در ایران اکنون  بریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران نیز  برگزیده شده با تصفیه حساب های درون مرزی  با اصلاح طلبان  نشئت کرده است که اکثریت شان در بازداشتگاه های  مخوف جمهوری اسلامی ایران درد ناک ترین شکنجه های را تحمل میکنند . در حالیکه نمائنده های ویژه رئیس جمهور تنها به پیشنهاد رئیس جمهور ایران از سوی رهبر جمهوری اسلامی  ایران منصوب میگردد و آقای بروجردی با استفاده ازاین اختیارات دستور دادند که باید دیپلمات های ایرانی در مزار شریف باقی بمانند تا پروژه سازمان اطلاعات ارتش پاکستانISI  با قتل انسان های بی گناه به ثمر برسد . از سوی دیگر نگاه فکری و عقیدتی آقای بروجردی به حوادث تاریخی و انسانی  از یکسو و مؤقیعت کنونی ایشان  از سوی دیگر این را میرساند که آقای بروجردی می خواهد  قضیه  قتل بی رحمانه دیپلوماتهای ایرانی را نیز که توسط شخصی بنام ملا دوست محمد آخند وابسته به گروه طالبان و همدستی گروه مزدور سپاه صحابه پاکستان  که در راستای استراتیژیی امنیتی سازمان اطلاعات آرتش پاکستان ISI  بنیاد نهاده شده است به عنوان یک دستأ ویزمبنی بر  ضعف مدیریتی در سیاست خارجی دولت اصلاح طلبان مورد استفاده قرار دهد . درحالیکه تنها بازمانده این گروه دیپلومات ها شخصی بنام آقای الله داد شاهسون که پس از جراحت ها ی زیادی از راه بادغیس و هرات به ایران رسیده بود ، داستان را اینگونه بیان می کند :  
طالبان وارد خيابان كنسولگري شده بودند و هر موجود ي را كه مي ديدند ، به طرفش تير اندازي مي كردند .دود ناشي از انفجارهاي متعدد ، از همه جاي شهر سر به آسمان كشيده بود . صداي تيراندازها هر لحظه به ما نزديك تر مي شد.شهيد ناصري از چند روز قبل ، با وزارت امور خارجه در تماس بود .آن روز هم چند بار با آنها تماس گرفت .مي گفتند: پاكستان حفظ جان شما را تضمين كرده است.و از هر لحاظ خاطر ما را جمع كردند كه در صورت سقوط شهر ،اتفاقي براي مان نخواهد افتاد. به اعتبار همين ضمانت ها، هنگامي كه گروه كوچكي از طالبان ،در كنسولگري را به صدا در آوردند ، ما در را به روي شان باز كرديم . آنها وحشيانه در مي زدند و يكريز .اين نشان مي داد كه اگر در را باز هم نمي كرديم ،به زور وارد مي شدند. در بين اين گروه كوچك، چند نفر پاكستاني هم به چشم مي خورد كه بعدها فهميدم بعضي از آنها از اعضاي گروهك صحابه پاكستان بودند.
آقای الله داد شهسون در یک گفتگوی دیگری داستان نجات اش را از دست نیروهای طالبان درگفتگو با محمدحسین جعفریان مستند ساز معروف و  رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران چنین بیان بیان داشته است : ایشان نقل می گوید :
نیروهای طالبان در همان زیرزمین به سمت مان می برند شلیک کردند و تعدادی از بچه ها را در دم به شهادت رساندند . آن ها بعد از تیراندازی محل را ترک کردند به سختی بلند شدم  هنوز 2 الی 3 نفر از بچه ها به غیر از من زنده بودند . من پایم تیر خورده بود . وقتی که به حیات سفارت نگاه کردم ، دیدم خالی است و خبری از نیروهای طالبان نیست . سریع و به سختی لباس محلی افغان ها را که از قبل داشتم ، پوشیدم و سپس آمدم بیرون . در همسایگی کنسولگری یک حسینیه بود که پسر متولی آن ، راننده کنسولگری بود . به حسینیه پناه بردم . به آن چند نفری که آنجا بودند گفتم که برویم داخل سفارت ؛ هنوز دو نفر از اعضای سفارت زنده اند ، برویم و آنها را نجات دهیم . متولی حسینیه با من همکاری نکرد و گفت : خطرناک است .یک ساعت گذشت . از پنجره حسینیه بیرون را نگاه کردم ، و دیدم اولین گروه طالبان تازه با بنزهایشان رسیدند به سفارت . به گمانم عبدالمنان نیازی از رهبران برجسته طالبان بود (البته عکس و چهره او را بعدها دیدم و آن لحظه نمی شناختم اش).
 اصلاً من متوجه نمی شوم که چه دلیلی داشت که بچه های ما را بکشند ؟ آدمی به ارشدیت شهید ناصری دراین مجموعه که قبلاً فرمانده سپاه چهارم انصار بوده است ، فردی با این رده ی سیاسی را چرا باید کشت ؟ آنها می توانستند او را اسیر کنند واز او اطلاعات بگیرند . چرا باید به او شلیک کنند ؟ مگر اینکه با یک برنامه ریزی کاملاً منظم ، ازپیش تعیین شده وبا قصد انجام گرفته شده باشد .وقتی از آقای محمد حسین جعفریان مستند ساز معروف و رأ یزن فرهنگی جمهور ی اسلامی ایران در کابل   در باره اینکه میگویند با یک برنامه ریزی دقیق این عمل انجام شده باشد ، در این رابطه به کدام مدرکی هم دسترسی پیداکرده اید ؟ در پاسخ این پرسش گفت :
 من مشغول ساخت مستندی با موضوعیت شهید ناصری هستم ، با یک نفر از افسران ارشد ارتش پاکستان به نام ژنرال حمید گل ؛ که رئیس اطلاعات ارتش پاکستان درآن زمان بود مصاحبه کرده ام . ایشان می گوید اصلاً من در این باره مکتوبی را دیدم که دستور به شهادت رساندن بچه های ایرانی را در آن داده بود .
 محمد حسین جعفریان درباره  اینکه در راه نوشتن و ساخت  مستندی بنام شهید ناصری قطعاً با مشکلاتی هم مواجه شده اید ، موانع اصلی در کار چه بودند ؟ چنین حکایت کرد .
موانع و مشکلات به دو قسمت تقسیم می شود : یکی در ایران و دیگری درافغانستان .
 
در سمت ایرانی مصاحبه کردن با آن دوستانی که در این قضیه متهم هستند سخت است . ما از کانال هایی اقدام کرده ایم ولی هنوز موفق نشده ایم ؛ البته آنها هم نگفته اند که مصاحبه نمی کنند اما ، ما هنوز منتظر جواب از سمت آنهاییم . از طرف دیگر دست یافتن به اطلاعات دقیق در این باره آسان نیست ، بعضی از این  پرونده های اطلاعاتی در اختیار وزارت خانه هایی است که ممکن است که دیگر برای ساختن مستند همکاری نکنند . حتی بعضی از همکاران شهید ناصری  با این که پشتیبان کار روایت فتح هستند و با توجه به اینکه من و همکارانم برای آنها شناخته شده ایم و از دوستان شهید ناصری بودیم و در آن موقع با او کار می کردیم ولی باز همکاری آنان با ما دلچسب نیست . مجبوریم با انبردست حرف از دهان یاران شهید ناصری بیرون بکشیم
در سمت افغانی دوستانی که آن موقع فردی مثل شهید ناصری باید به آنها وقت می داد که آنها را ملاقات کنند ، حالا آن شخصیت ها در افغانستان شده اند مثل معاون رئیس جمهور ، وزیر و …. که دیدنشان سخت و اظهار نظراتشان هم بسیار بی بو و بی خاصیت  است . حتی از نقل خاطراتشان هم تفره می روند تا مبادا متهم نشوند که با ایرانی ها در ارتباط هستند که در صحنه ی فعلی افغانستان جایگاهشان را از دست ندهند .
آقای محمد حسین جعفریان در ادامه میگوید :
من مشخصاً از آیت الله شیخ آ صف محسنی گلایه می کنم . دلم به درد آمد وقتی که به او گفتم از شهید ناصری بگو و یا حداقل شهادت دیپلمات های ما را محکوم کن ؛ اما ایشان در جواب گفت : این یک مسئله ی سیاسی بوده و تمام شده است والسلام . ایشان در آن زمان رهبر حزب حرکت اسلامی افغانستان بود . چقدر شهید ناصری به آنها کمک کرد و حالا اینها این قدر ، قدرناشناس شده اند  یا مثلاً یک نماینده مجلس با ما در افغانستان مصاحبه کرد در حد آنکه محکوم کرد و گفت : بله، آنها نباید این کار را می کردند و این عمل ، عمل وحشیانه ای بود . چهار روز بعد با ما تماس گرفت و گفت : تو را به خدا این صحبت ها را حذف کنید ، چون اگر دوباره طالبان افغانستان را بگیرد ما را می کشند .
اکنون بد نیست که به افآضات و هذیان گوئی های سرلشکر بازنشسته یحی رحیم صفوی سابق فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و اکنون مشاور ارشد رهبرو فرمانده کل این کشور  برگردیم و به آن  بخشی  از سخنانش اشاره کنیم که بصورت متملقانه آیت الله سید علی خامنه ای را نه تنها رهبر و ولی امر مسلمانان ایران  بلکه وی را قائد مسلمین جهان می شمارد وبر  تمامی مسلمانان اطاعت از وی را  یک فریضه الهی به حساب می آورد .
پارادُکس یا تضاد  میان اندیشه و عمل !
بهترینِ  فرشته ها ، شیطان بود !
  حتی اگر همه مدافعان انقلاب اسلامی ایران متحد شوند تا با تبعیت از شعارهای  بدون عمل  وواهی وضع موجود درجامعه ایران را توجیه کنند نه میتوانند ازبحران موجود درهمه عرصه ها بویژه سیاست های نابخردانه ای به قول سر لشکر رحیم صفوی، در طی ۲۲ سال از زعامت  آیت الله العظمی امام خامنه ای ! که  پس از رحلت مرحوم  آیت الله خمینی توسط یک گروهی از کاردینال های مذهبی یا همان مجلس شورای خبرگان رهبری به عنوان رهبرمذهبی  جمهوری اسلامی ایران و جانشین مرحوم  آیت الله خمینی  منصوب کردند  چشم بپوشانند ، زیرا بحران چنان بزرگ است که  نه تنها  پایه های اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران را به لرزه در آورده است  بلکه تمامی ارادتمندان سابق را وا داشته است تا با دوری از نوری  که بنام مقدس اسلام تابیده  بود و اکنون با جنون آدمیان همچون آتش سهمگینی  زبانه کشیده و فرزندان اصیل جامعه بشری را نشانه گرفته اند به فکر نجات خود باشند و از حامیان کنونی آن برأت جویند . زیرا انقلاب اسلامی در ایران که در آغاز به علت افکار نو و روح سازند ه و نیرومند اش در میان اکثریت مسلمانان و روشنفکران جهان که از نظام سرمایه داری و استعمار  بویژه در حوزه کشور های اسلامی رنج می بردند ، نفوذ و محبوبیتی کسب کرده بود وبرای بسیاری ازجوانان پرشور و مصلحان عالم امید های را بر انگیخته بود و تشنه ء تحؤل و تحرکی بودند ، پیروزیی انقلاب در ایران بسیار شور انگیز جلوه کرد و بسیاری از مصلحان و مجاهدان مسلمان و آزادی خواه جهان  را بر گرد خود جمع آورد ، مگر چنانچه شیوه رائج اکثریتی از تحولات و انقلابات  بزرگ  اعم از دینی و لائیک در جهان  است  ، انقلاب اسلامی در ایران را هم در یک جو کنترول شده و قرنطینه ء نا محسوس گرفتند تا بتوانند شرائط ذهنی خاصی را که مطلوب اشراف وشرکت های  سرمایه داری جهانی بود برایش بوجود آوردند و بر دورش هاله  ای  تنگی از  مذهب تشیع صفوی  کشیدند  تا همه تحؤلات  وواقیعت های درد ناک  در جوامع انسانی را از وا رای آن بنگرند و کم کم استحاله شود و زمینه روحی اش برای تملق و دست بوسی فراهم آورد ، مأموران مخفی شرکت  های غارتگر سرمایه داریی  با توجه به اینکه انسان فطرتأ موجود قدرت طلب ، ثروت اندوز و دارای غریزه های گوناگونی از مظاهر قدرت و ثروت است ، در چهره ای  لشکری از ارادتمندان متملق جدید بر گرد انقلاب و برخی از چهره های انقلابی در ایران حلقه زدند وبنام صدور انقلاب برداشت های از مذهب تشیع صفوی را به کشور های جهان سوم صادر کردند …
 
ادامه دارد