X

آرشیف

نگاهی بر سیر و تحول خط عربی

 
عربها بر عکس ملل باستانی دیگر همچون مصریان باستان، بابلی ها و چینی ها که از هزار سال پیش شیوۀ نگارش پیچیدۀ داشتند مدت زیادی نمیشود که به شیوۀ نگارش دست یافتند.
علت توصیه و گسترش دیر خط عربی این بود که عربها به طور اخص از قبائل چادر نشین بوده و نسبت به نوشتن کلمات بدگمان بودند. آنها در دوران پیش از اسلام و مخصوصاَ در قرن ششم میلادی که عصر حماسی ادبیات عرب بود، شاید بتوان گفت که شعر بیش از هر چیزی دیگری ارزش و اعتبار داشت و تنها ابزار ادبی به شمار می آمد.
با وجود این سنن روایی تقریباَ تنها روش جاویدانه ساختن اشعار به شمار می آمد. زبان عربی و خط عربی به گروه خطوط الفبأ سامی تعلق دارد که بیشتر مصمت ها در آن نشان داده میشود اگر چه در گذشته نظرات بحث انگیز زیادی در مورد اصل و منشأ خط عربی و رابطه اش با گروه خط سامی وجود داشته است امروز همه پژوهشگران بی غرض بر این امر توافق دارند که خط عربی شمالی که سر انجام بر دیگر خطوط پیشی جسته و ویژۀ نگارش قرآن مجید شد به میزان قابل ملاحظۀ با خط نبطی ارتباط دارد.
نبطی ها علاوه بر قرابت بسیار با دیگر قبائل عربی، ارتباط فرهنگی و تجاری نیز با ایشان داشته اند نبطی ها از اعراب بادیه نشین بودند و در سرزمین های سینا و شمال عربستان که تا جنوب سوریه امتداد داشت ساکن بودند و حکومتی را پایگذاری نموده بودند که مرکزیت آن در اطراف شهر های مهم حجره، پتره و بصری بود.
 این حکومت که از سال 150 قبل از میلاد تشکیل شده بود در حدود سال 105 پس از میلاد به وسیلۀ روسی ها از بین رفت. البته زبان و خط شان همان طوریکه انتظار می رفت، پس از سرنگونی شان، از بین نرفت و به خصوص خط شان ادامه یافت و تأثیرات عمیق و ژرفی را بر تحولات اولیۀ خط عربی گذاشت. این مسأله مایه خوش وقتی است که نبطی ها شمار زیادی کتیبه به صورت پراگنده در قلمرو سکونت شان برای ما به یاد گار گذاشته اند.
از آن جمله کتیبۀ از ام الجمال مربوط به قرن ششم میلادی اقتباس خط عربی را از خط نبطی ثابت می کند و تکامل مشخص اشکال مختلف خط عربی را نشان می دهد. بر طبق منابع مکتوب عربی، این اشکال مشخص از خط نشأت می یابد که به اصطلاح عربی شمالی نامیده می شود، که در ابتداع در شمال شرقی عربستان کاربرد داشت و به ویژه در قرن پنجم میلادی به وسیلۀ قبائل عربی ساکن در سرزمین های حیره و انبار رونق گرفت. از آنجا این خط حدود اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم میلادی در سرزمن حجاز، در غرب عربستان، گسترش یافت. مشهور است که بشر بن عبدالملک این خط را با کمک دوست و پدر همسرش حرب بن امیه به مکه معرفی کرد.
اما حرب کسی است که به این خط و شهرتش در میان طبقۀ اشراف قریش قبیلۀ پیامبر اسلام اعتبار و احترام بخشید در میان کسانی که نوشتن را از بشر و حرب یاد گرفتند، و خطاطان لایق و شایستۀ شدند میتوان به عمر بن الخطاب، عثمان بن عفان، علی بن ابی طالب، طلحه بن عبدالله، ابو عبیده بن الجراح و معاویه بن ابی سفیان اشاره کرد که مقرر شد اینها نقش رهبران سیاسی را در تحولات دنیای آن روز اسلام بر عهده بگیرند سه شخص نخست که بعد ها به سمت خلافت اسلام رسیدند نقش مهمی را در توصیه و گسترش خط عربی داشتند. یکی از کاتبان مدینه زید بن ثابت بود که شهرت والای یافت و مشهور ترین کاتب پیامبر اسلام (ص) گردید و همچنین در زمان خلافت عثمان بن عفان وظیفۀ کتابت و تطبیق اولین نسخه قرآن کریم به وی سپرده شد. قدیمی ترین نمونۀ خط عربی جزم است خط جزم به احتمال زیاد از خط نبطی ها مشتق شده است خط جزم و تناسبات برابر حروفش بدون شک به روی تحولات و توصیۀ خط معروف کوفی که چندی بعد به دنبال آمد اثر گذاشت که دربر گیرندۀ همان ویژگی های بارز بود. خط جزم به گسترش و توصیۀ خود ادامه داد و به تدریج به خط رایج کلیه اعراب تبدیل شد. بر این نکته باید تأکید داشت که مهم ترین عامل گسترش خط عربی قرآن است. لزوم کتابت دقیق قرآن عرب ها را وادار کرد تا خط شان را اصلاح کرده و ترمیم ببخشند و آنرا تا آن حد زیبا کنند که ارزش کتابت وحی الهی را داشته باشد. خطوط منشعب شده از خط جزم هر یک به نام منسوب به محل شان معروف شده اند. امانند انباری به انبار، حیری به حیره مکی به مکه و مدنی به مدینه، این سبک ها تماماَ تحت تأثیر خط جزم قرار داشتند.
1- رسم الخط اوایل اسلام که خلفای راشدین هم به آن شیوه نگاشته اند و قرآن ها و رقعات نوشته می شده است ظاهراً مخترع این شیوۀ خطاطی کاملاً روشن نیست و نمی تواند خاص به یک نفر تعلق بگیرد اما خط قرن اول اسلام را دو شخص به نامهای اسلم بن سدره عامر بن جدره واضع نموده اند به طور مثال اسلم بن سدره فصل و وصل حروف را واضع کرد و عامر بن جدره نقطه های آنرا بنیان گذاشت که این خط را به نام معرب یاد می نمودند.
2- رسم الخط قرن دوم هجری است که آن هم مخترع آن معلوم نیست و اما قدامت آن واضع است و آنرا می توان تحول خط عربی به سوی کمال و جمال دانست. بن ندیم گوید نخستین خط عربی خط مکی است پس از آن خط مدنی و بعد خط بصری و باز هم خط کوفه به وجود آمد.
3- رسم الخط دیگری که به ابن مقله که او را مخترع این خطوط می گویند نسبت می دهند سه رسم الخط ابن مقله[1]  کوفی ساده است که گل و برگ و نقش ندارد و خالی از هر نوع آزین است.
4- در اوایل قرن پنجم هـ ق با وجود آمدن سلسلۀ پادشاهی غزنویان رسم الخط مخصوص کوفی را اختراع نموده و آنرا مخصوص دورۀ خود گردانیده اند که رسم الخط غزنویان در آثار تاریخی که از دورۀ حکومت شان به جا مانده است به خوبی بیانگر این موضوع میباشد.
5- در اواخر قرن پنجم هـ ق و اوایل قرن ششم هـ ق با به وجود آمدن سلجوقیان آنها نیز رسم الخطی را از خطوط کوفی دیگر اختراع و مخصوص دورۀ حکومت خود گردانیده اند که در این رسم الخط دور ها زیاد دیده می شود و تقریباً شباهت زیاد با خط مدور کوفی دارد.
6- کوفی سلاطین غوری که رسم الخط آن دشوار و خواندن آن مشکل تر است یعنی این رسم الخط با خط ابن ملقه فرق بارز دارد مسجد سلطان غیاث الدین غوری (مسجد جامع هرات) و منار جام غور که در این دو بنا فعلاً نوع این خط نمودار است.
7- نوع دیگر خط کوفی عصر شاهرخی است مثلاً کتیبه های مصلای هرات و کتیبه های مجموعۀ گازرگاه شریف نمایان است.
8- رسم الخط معقلی است که در کاشیها کار شده است و در گازرگاه هرات این نوع خط زیاد بچشم می خورد .(خط معقلی مدارش بر تمامیت سطح است و دور ندارد و خوبترین معقلی آنست که سواد و بیاضش را تلاوت توان کرد و از پس آن خط کوفی است که از شش بخش پنج بخش سطح و یک بخش دور است دگر خط محقق است که از جمله خطوط ششگانه است و از شش بخش یک بخش و نیم دور است و چهار بخش و نیم سطح است ریحان که اصولش با خط محقق نزدیک است.
9- خط ثلث: خط ثلث را از آن جهت ثلث گویند که از شش بخش دوبخش  دور است و چهار بخش سطح است.
10- خط نسخ: خط نسخ از آن جهت این خط را خط نسخ گویند که در کتابت قرآن مجید دگر خطوط را منسوخ نمود.
11- خط توقیع: از آن جهت این خط را توقیع گویند که نصف آن سطح و نصف دگر آن دور است.
12- خط رقاع: خط رقاع مشابهت زیاد با خط توقیع دارد جز آنکه نازکتر از آنش نگارند.
 بعضی از خطوط کوفی تصرف شده و تعدیل یافته اند که خطاطان و هنرمندان روی تفنن بوجود آورده اند میتوان آنها را خطوط تزئینی گفت وکاربرد این خطوط بسیار کم دیده شده است.
13- رسم الخط نسخ، ثلث، محقق، ریحان، توقیع و رقاع مخترع این هر شش نوع خط را نیز در تاریخ به ابو علی محمد ابن مقله نسبت می دهند که از خطوط مختلفۀ کوفی استخراج کرده است که او را مخترع اقلام سته گویند و فعلاً نمونۀ خط آن در صفحۀ روزگار باقی نمانده و به دسترس کسی قرار نگرفته است.
14- یاقوت مستعصمی:
اگرچه خط نسخ را ابن مقله اختراع کرده است ولی یاقوت مستعصمی این شیوه را به کرسی نشانده و از خطوط یاقوت بسیار پیدا می شود و قرآن های زیادی کتابت کرده است.
15- برخی خطوط مثل غبار، شجری و طغرا خطوط تزئینی و تفننی است که خطاطان و هنرمندان آن شیوه ها را به وجود آورده اند و قلمرو خطاطی را وسیع ساخته اند اما خط تعلیق از ترکیب و گردش حروف و خطوط پهلوی و استایی به وجود آمده است.
خط تعلیق بعدها به توسط خواجه تاج الدین به صورت خط هنری درآمد و از آن خط شکسته پیرایه بست و از خوش خطان تعلیق از خواجه تاج الدین سلیمان و خواجه کمال طغرایی و مولانا عتیق باید نام برد.
و همچنان خواجه عبدالحی تعلیق را در تحت قاعده و اسلوب آورده است.
16 خط نستعلیق:
خط نستعلیق را خواجه میر علی تبریزی اختراع نمود یعنی نسخ و تعلیق را به هم ریخته و خط زیبای نستعلیق را بوجود آورد و خوش نویسان چهره دست مثل عبدالله متوفی 860 و وسیمی نیشاپوری متوفی 852 و اظهر گروی متوفی 862 و سلطان علی مشهدی کاتب سلطان حسین میرزا و سلطان محمد خندان متوفی 932 و مولینا عبدالرحیم متوفی 892 و میر علی هروی متوفی 940 سید احمد وعیشی هروی متوفی 980 و یاری و شاه محمود نیشاپوری و میر عماد و فرزندش محمد ابراهیم و میر عبدالرشید و صدها استاد چهره دست دیگر که هنر خطاطی را به پایۀ اعجاب رسانیده اند و همین طور شکسته پیش از درویش عبدالمجید تالقانی متوفی 1163 بوجود آمده بود و اما نام برده آنرا به کرسی نشانده است ولی در واقع محمد شفیع حسینی مشهور به شفیعان متوفی 999 خط شکسته را اختراع و به درجۀ کمال رسانده است او به حق از هرات است و تعلیم از میرزا فصیحی ملک الشعرا دربار هرات گرفته است.  
 


1-

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.