X

آرشیف

 

چون زبانت را گشودی موج آن سویم رسِـــــــــد

بوی مهر و الفتت از رشته های آن سخـــــــــــن

کی بود بیگانه بر من خصلت نیـــــــکوی یــــار

همچو شمع سوزم ببزمت گرمراآن حرمت است

دل بهرکس کی دهم زانکه خودآنهم یک اســـت

از هری تا آن دیاربر تو سلامهای و فــــــــو ر

من نیم ساقی ولیکن مـــی بود در سیـــــــــنه ام

تا عزیزان را بیابی تو بهر جای که هســـــت

هر کسی کاندر فراق کوی جانان بوده اســـت

عمر ما از بهرچیست ؟خلقش نمودپروردگار

گر نصیبم آن بودایدوست دانا بینــــــــمــــت !

آن همه تهذیب حرمت خواهمت از صدق جان

اینهمه  الهام دوستی مایه نیرنگ نیــســــــت

آن خیالات وسیعت جانـــــیب قلبــم پـریــد

همچو عنبر نافهء مشک بر مشامم بر دمید

هر کجا باشد ثنا خوان جان من گردد شهید

بر سراغ لیلی ام بنشسته ام من زیر بیـــــــد

داده ام بر تو عزیزم بهر تو باشـــد نویــــــد

آهوی مجنون ما در آن علفزارت چــــــــرید

حوض کوثر بهتر از می و ما داریم امیــــد

محفلی سازی عزیزم منتت من را خـــــرید

روزوشب ازظلم فرقت جامه هابرتن درید

در کشاکشهای دنیاتا که گردی چون حد یـــد

آن امید ها عنقریب در نزد حق حبل الوریـــد

تا بلطف آن الهی از همه غمها رهــــــــــیـــد

هر که پندارد چنین او میکند دردم شـــــد یـــد

خشنودا ! بس کن سخن خاموش تو در محفل باش

در غیاب دوستانم نامه ء ز ایشــان آ و ریــــد !!!

 

 

 

نوشته عبدالکریم خشنود هروی  کهدستانی مقیم شهر کییف جمهوری اوکرائین

برای دوست محترم  آقای اسحاق (ثــنــا) بخاطر سرودن شعر زیبا و پر محتوای شان.

صحتمند و مــــوفـــق بوده در انتظار خواندن اشعار دلگیر تان میباشیم.

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.