آرشیف

2014-12-31

afrotan

نه گفته بودم که زیره است ! ؟

پیوسته به گذشته قسمت بیست وششم:

 

اگر برای یک اشتباه هزار دلیل بیاورید،در واقع هزار و یک اشتباه از شما سرزده است. 
ابوعلی سینا فیلسوف نامدار شرق و افغانستان

 

خواننده گان عزیز لابد مستحضراند و موضع این قلم را نیز که از همان سالهای نخست فاجعه در افغانستان بصورت متواتر بیان کرده ام آگاهی دارند چنانچه گفته ونوشته بودم :
« من به عنوان یک شهروند داری حقوق مدنی و دموکراتیک در باره انتخابات سال ۱۳۹۳ برای کرسی ریاست جمهوری افغانستان بر همین اصل استوار است که اگر تمامی نهاد های بین المللی ناظر بر انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بر صحت وسقم انتخابات ریاست جمهوری مهر تائید گذارند و تمامی شهروندان واجد شرائط نیز در محلات رای دهی حضور پیداکنند این انتخابات از مشروعیت لازم برخوردار نیست و هیچگونه مشروعیت نخواهند داشت . زیرا مؤلفه های که لازمه مشروعیت و انتخاب مقام ریاست جمهوری یک کشور بویژه کشور جنگ زده ما افغانستان است به دلائیل واضیح توأم با فرصت های که برای ایجاد فرآیند ملت سازی لازم بود در غرائزی از شهرت -قدرت و ثروت زمامداران جامعه افغانی منحل گردیده و ازدست مان رفته است .» 
ابتدأ میخواهم حکایتی ازآن دسته ای قاچاقبران بزرگ وزرنگی را که میخواستند در چشم پولیس بزرگراه که وظیفه بازرسی مسافران و بارها را داشتند خاک بیندازند و خود را ازهرنوع جرم مبرأ ثابت کنند خدمت شما عزیزان تقدیم کنم هرچند این داستان را در جائی دیگری نیز آورده ام مگر ازاینکه محتوای داستان آن مصداق عینی حوادث جاری در مملکت ما است آنرا دوباره تکرار میکنم . 
میگویند دسته ای از قاچاقبران باروت که از سوی مأموران امنیتی و پولیس مجبور به توقف شده بودند وقتی پولیس در محموله های شان باروت که انتقال آن ممنوع بود کشف کردند و راجع به آن از ایشان پرسیدند که این ماده سیاه رنگ چیست ؟ سردسته ای از باند قاچاقبران درپاسخ گفتند ؛ که قربان این" زیره "(۱) است! وقتی پولیس این پاسخ را شنیدند دستور دادند که جهت اطمینان آنرا آتش زنند ، تا معلوم شود که زیره است یا باروت ؟ وقتی سردسته ای از باند قاچاقبران گوگرد (۲) را در تماس با باروت آتش زد شعله های آتش چنان بلند شد که دود وشعله های آن چشم سردسته قاچاقبران را نیز فرا گرفت ؛ اما در عین حال با صدای بلندی میگفت : قربان نه گفته بودم که زیره است ؟ چنانچه مستحضرید هرروز و هرشامی سلسله ای از افشأگری ها ی مربوط به تقلبات انتخاباتی به غلط ویاهم صحیح درمحضر مطبوعات و رسانه ها ی داخلی و جهانی منتشر میشوند که این گونه افشأگری ها سبب میشود تا مشروعیت مشروط چندین ساله جامعه جهانی راکه با عصای چوبین شبکه های تلویزیونی ،مطبوعات ، روزنامه ها یا همان « روزی نامه ها!!» ی که به انگیزه های گوناگون مگر غیر مطبوعاتی بوجود آمده اند زیر سوال جدی قرار دهد . و ثابت گردید که بالاخیره باید به این واقیعت درد ناک و درعین حال لذت بخش در جامعه افغان تن داد که فرآیند ملت سازی و تمدن را به مقتضای شرائط تاریخی ، فرهنگی و اقتصادی هرجامعه بویژه سطح زندگی عمومی مردم افغانستان باید مورد مطالعه قرارداد .زیرا شرائط فرهنگی – اقتصادی و سیاسی است که مسیرتاریخی آئنده جوامع بشری منجمله افغانستان را تعیین میکنند ، نه هواپیما های B52 وسائر ابزار ترویج خشونت و تروریزم ،! البته باید با کمال احترام به عموم کاندیداهای ریاست جمهوری افغانستان بالخصوص دوکاندید ارجمندی که در دؤمین دور انتخابات نامشروع افغانستان با هم مقابله میکنند درباره آنچه که مسأله انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بر آن تعلق میگیرد میتوان گفت که آیا براستی هم میتوانید در عصر حاضر و درچهارچوبهای سیستم بورژوازیی چند ملیتی که بصورت مافیائی سرنوشت ملت تاریخی و متمدن افغانستان را در دست گرفته است به وعده ها وشعار های که فقط ادعای معجزات پیامبرانه کمبود داشت عمل کرد و آمال و آرزوهای نسلی از مردمی را که همیشه در زیر ضربات خونین میرغضب های استبداد و فراشان خلافت تحقیر شده اند زندگی مرفه اعطأ کرد ؟ من بارها بر این اصل جامعه شناسانه تأکید کرده ام و بازهم اکیدأ بیان میدارم کاملأ بی معنی خواهد بود که قبل از اینکه سرشت ، هویت تاریخی ، مشخصات و ماهیت وجدان عمومی یک جامعه شناخته شوند مکتبی ، راه وروش و ایدیولوژی و احکامی برای زندگی او تعیین و بصورت ثابت و کاپی شده احکامی را برای او صادر نمود . تصویر وجودی انسان ، تعریف فلسفی و حضور او در تاریخ و جامعه همه اموری اند که قبل از صدور حکم و تعیین نقشه راه تعیین باید شوند . نباید تعجب کرد که هردوتن از همین کاندیدا ها ی محترم عزم را جزم ساخته و گروه مقابل اش را با نداشتن اجندا و نقشه راه برای حرکت آئنده جامعه افغانی متهم میکند درحالیکه هیچ کسی ندانیسته و هنوز هم نه میدانند که همین آقایونی که بر داشتن برنامه عمل خود را نسبت به رقیب اش برتر می دانند ؛ چگونه خواهند توانیست دین مقدس اسلام منهای نقش عقلانیت و اجتهاد را که گفتمان حاکم بر نهاد های مذهبی درجامعه افغانی به شمار میروند با فرآیند دموکراسی و حقوق بشر پیوند زد ؟ درحالیکه هنوز نتوانیسته ویاهم نخواسته اند بحران کنونی درجامعه افغانی را برسمیت بشناسند . ! و از جانب دیگر تلقی زمامدارن و اپوزسیون حاکم بر سرنوشت جامعه افغانی نیزکه در لجنزاری از نظام کنونی سرمایه داریی شبه لبرال مافیای روئیده با آبی از«خوش بینی ای مفرط !!» نسبت به نظام حاکم کنونی غسل تعمید داده شده است . هرنوع امکان نقد و نقدپذیری را ازبین برده است . لهذا در پرتو چنین وضعیت تار وتاریکی درجامعه ما آنچه باید گفت اساسی ترین واصلی ترین قضاوت نسبت به انتخابات ریاست جمهوری است که امثال من در تعریف ماهیت پروژه انتخابات هرچند دموکراتیک می نمائیم انتخابات کنونی دارای هیچ نوع مشروعیت نه میباشند زیرا این پروژه برای تعیین یک ارباب عروسک مانندی حتی با صلاحیت های کمتر از یک کد خدا در جامه رئیس جمهورمردم افغانستان تعیین میگردد که اصولأ باید تعیین ارباب و کد خدا با شیوه دیگری در چهارچوبهای تشکیلاتی و ساختاری یک جامعه صورت گیرد ، نه میتوان عملیه و فرآیند سیاسی و اجتماعی ی را همانطوری که ماده پلاستیکی را با مقداری گرم ساختن و کمی وارد ساختن فشار هرچه بخواهند مانند اشغالدان – قندانی -زیر سماواری وغیره قالب میزنند و با یک چشم بندی درست میکنند وبه بازار عرضه میدارند همان طور هم برای جوامع عقب مانده استعمار زده روانشناس – فیلسوف – مؤرخ -جامعه شناس و اقتصاددان را با چندین مدرک دکتوری و پروفیسور ی تربیت و تولید می کنند .! وهراسم و مقامی را که برای این عروسک ها مناسب تشخیص دهند و بویژه که منافع اقتصادی شان ایجاب کنند با برپائی یک خیمه شب بازی بنام انتخابات آزاد – مشروع و دموکراتیک به قدرت میرسانند . درد ناک ترین حالت برای یک جامعه فقیر آنگاه و آنجاست که هر شهروند جامعه را در لاک و جلد خودشان چنان فرومیبرند که به بسیار زودی از مسأله کل سرنوشت اجتماع غافل می مانند و این مصیبت را امروز به چشم سر مشاهده میکنیم که چگونه فرد ، فردی از جامعه تحقیر شده افغانستان را در امتداد ۱۲ سال حاکمیت پادو های غرب یا همان راه بلدان نظام جهانی سرمایه داخل غار " افلاطونی " ساخته اند . البته فرد فردی ازاین جامعه ای به اسارت درآورده شده را چنان به جنگ مصنوعی و زرگری مشغول نگه داشته اند که با گشودن یک جبهه فرعی از جنگ زرگری رسالت اصلی شانرا که توجه و دقت به مسأله کل سرنوشت اجتماع است فرآموش میکنند . خلاصه اینکه استحمار قدیم با مطرح ساختن مسائل فرعی در حوزه خودآگاهی انسانی مخواست روشنفکران آن روزگار را ازکل سرنوشت یک جامعه محروم سازند اما در شیوه های جدید ی از استعمارکه بصورت استحمار معاصر در چهار چوبه های محدود و خود جوش متجلی میشوند در جغرافیای شناخت شان ایده آل های نظام سیاسی و اجتماعی نیز در محدوده بیان فضائل وضو به طریقه شرعی – رعایت حجاب صد در صدی -یک کتاب دعا و اذکار -یک باب مسجد یک حج وبرپائی یک نماز و یک روزه خلاصه میشود که به گفته دانشمندی تمامی نعائیم بهشت به شمول حوریان هفتاد گانه در بهشت موعود برای شان چشم براه اند .!!!

ادامه دارد 

۱: زیره نام تخمی است سیاه رنگ که اشپزان جهت معطر ساختن گوشت آن را بکار میبرند
۲ : نام ماده ای است که از اسید سلفوریک ساخته شده وبرای آتش دادن بکار ګرفته میشود