آرشیف

2014-12-29

afrotan

نه شیر شُتر و نه هم دیدارعرب ! یک کشور با تخفیف به فروش می رسد !
پیوسته به گذشته قسمت چهارم :
 
قرار براین بود تا به سلسله گذشته مبحث ضرورت تغییر در قانون اساسی را  به مثابه یکی از شرائط عمده ء اپوزسیون مسلح دستگاه مافیائی کنونی یعنی همان بخشی از بازی قدرت در جامعه ما که در موجی از جنون تقدیس شده انسان این نمائنده پروردگاردرزمین را آسان تر از یک گنجشک " پرنده " به خاک وخون میکشند ونوجوانان نابالغی را که خود با انجام و اجرای این عمل انتحاری کشته میشوند مستحق پاداش الهی بویژه حوریانی که درحرم سراهای بهشت انتظاراین نوجوانان را میکَشند! می شــمارند  ، ادامه می دادیم مگر سرعت حوادث در جامعه ما که نمادی از بحران در این کشور است هر ناظر و تحلیلگر حوادث تاریخی و اجتماعی به شمول این حقیررا ناگزیر میسازند تا هرچند گاهی نتوانیم مبحثی را آنچنانکه آغازیده ایم ادامه بدهیم .چنانچه درهفته ای که چهارمین قسمت نوشته ام با شگفتن تمامی جوانب و انگیزه ها ی خواست تغییر قانون اساسی افغانستان باید زیر بحث میگرفتیم  رسانه هاو خبرگزاریهای معتبر جهان اعم از خبرگزاریی های وابسته به شرکت های مافیای جهان صنعتی غرب  و یاهم رسانه های وابسته به استبدادشرقی که حامل برنامه ها ی جهان سرمایه اند  خبر سفر جلالتمآب کرزی رئیس اداره کابل به قصر سفید را به عنوان خبر  مهم سال ۲۰۱۳ روی انتن تبلیغات  بردند وآنرا سفر مبارک ، و پرفیض برای توده های بخواب برده شده افغانستان خواندند . با سپری شدن یازده سال تمام که  از عمر مبارکه رژیم مافیائی که جلالتمآب کرزی شرائطی به ظاهر « پهلوان پنبه ای» را برای امضای معاهدات امنیتی و نظامی که تجهیزو اکمال ارتش یا نیروهای امنیتی اعم از « پولیس – نیروهای استخباراتی و ارتش ملی »  دولت جمهوری اسلامی افغانستان بوده باشند ، ازهمین رسانه ها ی مافیائی به کمک و پشتیبانی شبه پژوهشی تحلیل گران حرفوی بیان گردیدند.و تحلیل گران وکارشناسان " سیأ "سی با تناسب امتیازاتی که از بیان مزایای توجیه های هرگزارش کسب میکنند ، سفرجلالتمآب کرزی را نیزاز جنس استخاره وانمود کردند و آنرا برای مردم ستمدیده و کشور بیمارافغانستان  یک سفر مقد س و ارزشمند به حال رعیت گوسفندی تشخیص فرمودند  . اما سرانجام پرده از روی زیبایی«  قدرت خانم *» بر اُفتید و ملاقات تاریخی و سراپا فرمائیشی !! میان جلالتمآب کرزی رئیس دولت اسلامی  افغانستان و اعلیحضرت  بارک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده امریکا صورت گرفت و مانند هر سفر دیگری توام  با تشریفات و ملاقات های خسته کننده و بدون نتیجه پایان یافت .
 شنیدن این چنین نتائیج درد ناک با حد اعلای از خود گذشته گی غلامانه یکجانبه !! به مثابه  یک انسان متولد در جغرافیای بنام افغانستان با هویت اسلامی وملی آن ضرب المثل معروف را به خاطرم آورد که میگوید « ما نه شیر شتر می خواهیم و نه دیدار عرب را !» البته که این ضرب المثل ضرب المثل نه در مقام توهین به اعراب است و نه تحقیر کسانی که از شیر شتر ارتزاق میکنند ؛ بلکه سخن از «عرب و سیاه پوست خاصی » است که گرفتن شیر از شتر وی مستلزم دیدار با صاحب شتر بوده و دیدار صاحب شتر نیز چنان ناراحت کننده و رنج آور بود  که بخاطر نجات از دیدار وی امید  خود را از اساس قطع نموده و ازخوردن شیر صرف نظر کرده بود و می گفت که                          «نه  شیر شُتر ونه هم دیدارعرب ! » .
اکنون نیز رابطه میان مردم ستمدیده افغان که در کشور عقب نگهداشته شده ای بنام افغانستان و در قفس طلائی پرزرق وبرق نظام مافیائی سرمایه داری اسیر گشته ایم و جهان مافیایی غارتگر سرمایه داری جهانی که اکنون گروهی  از هم تباران ما را از این قفس شبه طلائی با رُتب و مقامات گوناگون لشکری و کشوری  بیرون آورده و به خیابا ن های واشنگتن به گردش برده اند تا برای دیگر همکاران و سهمداران یا همان کشورهای جهان سرمایه داری که در کسوت و تشکیلات              یک « شرکت بین المللی امنیتی مبارزه با تروریزم !» برهویت وثروت ملت ها ی شرقی منجمله افغانستان حمله آور گردیده اند از این پروژه ء سیر و سیاحت برده گان امتیازاتی بدست آرند .
 راستی نتائیج این همه تبلیغاتی که قبل ازانجام این مسافرت و پس ازاتمام آن به عمل آمد چیست ؟ وبیانیه مشترکی که به یقین بصورت یکجانبه و با توجه به توانمندیی های بالفعل هر دوجانب معادله قدرت با دقت نوشته شده وبنام بیانیه مشترک ایالات متحد ه امریکا و افغانستان انتشاریافته دارای چه محتوای ماهوی است ؟ !  نقاط مورد اطمینان در آن کدام است ؟
سوال اساسی و مهمی که اکنون مطرح است این است که  آیا واقعأ ما دچار کمبود و فقدان کِمی امضأ قرارداد ها و میثاق های هستیم که با تشریفات بلند بالای دیپلوماتیک امضا شده باشد ؟ و یاهم ما به هردلیلی به مرحله ای نرسیده ایم و عمدتأ ازهمان آغازمبارزه با تروریزم با  پودر امتیازات  آلوده و آغشته ای مان ساخت و اکنون دراعتیاد همان « پودرامتیازات و ثروت اندوزی » کالبد های بی جان و بی اراده ای هستیم که هر آنچه دیگران اراده کنند همچون عروسک های کوکی ما را می رقصانند!  شاید بی جا نباشد که خاطره چند سال قبل خودم را از ملاقات با یکی از بلند رتبه ترین ارکان نظامی و امنیتی وزارت دفاع افغانستا ن با شما عزیزان خواننده نیز شریک سازم و شما با مرور بر آن شما خواننده گان عزیز این یادداشت  در خواهید یافت که  جراثیم مهلکه ای از این بیماری مهلک چگونه و ازچه  زمان بدینسو درخت تنومند آزادی و آزادگی  مردم افغانستان را نشانه گرفته است  ؟ و عامل اصلی این پوسیده گی عمومـــی  نه فقط تاریخی بلکه اکثرفرهنگی و سیاسی انسان باشنده این سرزمین به کجا ها پیوند و گِره خورده اند ؟
 البته به دلائیل خاصی از بردن اسما و نام های تمامی  کسانی که با این حکایت و داستان واقعی ارتباط دارند خود داری می گردد . در یکی از  روزهای تابستانی کابل در یک خانه مجلل واقع در کارته سه آن شهر دوستان برایم مردی از تبار راد مردان را که از سمت نظامی اش  در وزارت دفاع افغانستان استعفی داده و برای امرار معاش زندگی خود به حیث وکیل پارلمان کشور مشغول وظیفه شده بود معرفی نمودند ، که با دیدن وی نیز خوش شده واز اینکه  آرزوی چندین ساله دیدار با یکی ازعزیزانی که دیدنش از آرزوهای قلبی ام  بود تحقق می  یافت برایم دلپذیر بود . پس ازکسب  احوال و تشریفات مقدماتی از نزداش سوالی  نمودم که آقای ….شما چرا از وزارت دفاع افغانستان که وظیفه مهمی داشتید استعفأ دادید و وظیفه پارلمان کشور را پذیرفتید ؟ ! **  وچرا با اینکه دوره « اداره مؤقت  افغانستان» که دارای « وظائف و مسؤلیت های محدود و مؤقت» بود نتوانیست قبل  از اتمامش جهت ارزیابی و دریافت پاسخ این پرسش  که  آیا ما به اجرای همه آن  وظائف  مطروحه در مرحله شش ماهه ای که بنام  " اداره مؤقت " باید انجام میدادیم گردهم آئی را بنام کنفرانس نتیجه گیری یا هر اسم دیگری  فرا می خواندید و برویت نتائیج و ارزیابی علمی و دقیق  آن گردهم آئی به دوره انتقال جامعه  افغانی اقدام بعمل می آمد  ؟
 آن افسر برکنارشده از وظائف وزارت دفاع افغانستان در پاسخ این پرسش برایم چنین گفت :
من از همان آغاز مبارزه با تروریزم  نمائنده افغانستان در ائتلاف جهانی ضد تروریزم یا ایساف که طبق قطعنامه های شماره ۱۳۸۶، ۱۴۱۳ و ۱۴۴۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد و طبق فصل هفتم منشور ملل متحد و مفاد موافقتنامه۶ دسمبر ۲۰۰۱بن به منظور کمک به حفظ امنیت برای کمک به دولت انتقالی افغانستان و اجرای برنامه ها و فعالیت های سازمان ملل متحد در آن کشور تشکیل شد وجزئیات مسئولیت و حیطه اختیارات ایساف، طبق موافقتنامه فنی نظامی Military Technical Agreement-  یا ( MTA )که در۴جنوری ۲۰۰۲ بین جنرال انگلیسی جان مک کول به عنوان اولین فرمانده ایساف و دولت انتقالی امضا شد ، بودم . جالب آنجاست که دریکی از روزهای بهاری کابل وقتی به حیث نمائنده افغانستان به یکی از جلسات  ائتلاف جهانی ضد تروریزم وارد شدم فرمانده ائتلاف جهانی که همان جان مک کول بود برسرواگذاریی امنیت ودفاع خودیی نیروهای مسلح افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی از افغانستان که غالبأ اوائیل دهه دوم یا همین سال ۲۰۱۴ میلادی بوده باشد سخنرانی میکرد و طی سخنانش گفت :" که افغانها نباید به این فکر باشند که ما برای دائیم و همیشه برای شان امنیت خواهیم گرفت بلکه این وظیفه نیروهای مسلح و ارتش افغانستان که باید از تمامیت ارضی و استقلال خویش دفاع کنند ." این جنرال انگلیسی در سخنانش افزود که جامعه جهانی نیز با توجه موقیعیت حساس و ژوپوپولیتیکی افغانستان و تفاهمات نظامی ای که با تمامی همکاران جبهه ضد تروریزم بعمل آمده است برخی شرائطی را دارا اند.
 
ادامه دارد
 
* قدرت خانم واژه ای است که از ادبیات فارسی مروج در ایران به عاریت گرفته شده است و درباره کسانی که رسیدن به قدرت این معشوق زندگی شان را بزرگترین هدف میدانند اشاره گردیده است
** غالبأ با انتقال دوره مؤقت و تدوین قانون اساسی افغانستان  برای نخستین بار نهادی بنام پارلمان در افغانستان بصورت انتخابی بوجود آمده بود