آرشیف

2014-12-29

afrotan

نمیدانم تو در آن میانه کدامی ؟

نسبت  ما با پیروزیی عقلانیت متعهد بر تحجر و سیکولاریزم نظامی  در مصر !

 

قسمت اول :
  
چکیده: در این نوشتار سعی خواهد شد تفاؤت بنیادی میان نهضت های اسلامی در خاورمیانه و احزاب و گروه های که در کشور ما افغانستان از لحاظ فکری و عقیدتی خودرا مُلهِم از اندیشه های اخوان المسلمین مصر میدانند و اکنون با پیروزیی آنها در کشور باستانی مصر آنرا پیروزیی اسلام و امت اسلامی میخوانند به بررسی گرفته شود تا پرده از این هواداریی کاذب و دروغین برداشته و حقیقت روشن گردد.
 

 من به عنوان رئیس جمهور منتخب شما که شما مرا به این مأموریت مهم برگزیده اید شما را به هردین و آئینی که می اندیشید وبا هر نژاد و قبیله ای که تعلق دارید به وحدت و  برادری انسانی و ملی  فرا می خوانم که شورا و مشورت را پایه و اساس دمکراسی و تنها راه تحقق منافع ملی می شمارم
 
« احمد مرُسی رئیس جمهور منتخب ملت مصر »

 

 
اخبار و احادیث مربوط به تظاهرات سراسری و گسترده در خاور میانه مدتی است که صفحات روزنامه ها و شبکه های بیست و چهار ساعته تلویزیون ها ی  ملی و بین المللی را فرا گرفته اند ، آسمان خونبار خاورمیانه و مصراز غریو فریاد ها ی جوانان اعم از زن و مرد کبود است ، نه میتوانیم در قرن بیست ویکم و در جهانی دهکده مانند کنونی ، ما که خود را هم کیش و هم تبار  آنها میخوانیم و گاهی و برخی از ما با میراث مشترک دینی و فرهنگی ای که با آنها داریم مبا هات می کنیم با آن فریاد ها ی استبداد شکن توجه نکنیم ،غریو چنین فریاد های آشنا مگرخون آلود ما را نیزکه دراین بخشی ازدنیا برای آزادی،استقلال وعدالت مبارزه میکنیم مؤظف میسازند تا ریشه های میراث مشترک فکری با آن نهضت آزادی بخش وعدالت خواهانه را با صداقت و دلسوزی مورد تحلیل وارزیابی قراردهیم تا برویت نقد وشناخت مسالمت آمیزریشه های فکری وعملی به نا رسائی ها و کمبودی های خود نیز پی ببریم . البته که سایه شوم این دیوی از مشکلات نه بر یک قسمتی از زمین خاص سایه افگنده  است و نه فقط مردم آزادی خواه افغانستان اند که با این وضع درد ناک مُشت و پنجه نرم میکنند ،بلکه  این زخمی است بر پیکر تمامی بشریت و دردی است بر جان تمامی امت اسلامی ! اما توجه باید داشت که آن زخم و این درد بیشتر در جائی به عفونت کشیده شده و خطر مرگ را در پی آورده است که نسخه های تجویز شده از سوی پزشکان و طبیبان بدون آنکه طبیب بیمار را ببیند و عوامل بیماری را کشف و تشخیص کنند با فورم واحد طبی یکسان  مورد تطبیق قرار گرفته است . پس بهتر است صادقانه و دلسوزانه ابتدابه خود مان برگردیم و باور ها و اندیشه های مانرا با ترازوی ایمان معاصر اندازه گیری کنیم و ببینیم آنچه را که هزاروچند سالی  بحیث سنت  تغییر ناپذیر بر آب مذهب و عرفان ملمع کار کرده اند با نیاز های امروزی ما و نسل معاصر انطباق دارند یا خیر  ؟  ویا آنچه را که ما از نیاکان مان  بنام ارزش های مقدس مذهبی به میراث برده ایم ؛ کرِم های  فرتوتی اند  که درخت تنومند مذهب توحیدی را از درون پوسانیده است . وباید دید و دریافت که چه روحی و قدرتی به مصری ها ی مبارز که به سلاح  فریاد ی  از مظلومیت در میعاد وفا یا همان میدانگه التحریرقاهره  حضور یافتند و  اینگونه به آزادی و استقلال رسیدند ؟ آیا این یک تعصب قومی یا خود خواهی ناشی از جهل نیست که خود را البته « نه خود یک ملیت و یا یک قبیله ء ویژه بلکه متعقدان بر یک باور مذهبی !!» نمائنده تاریخ ،  فاتحان جهان و صاحبان نبوغ های عظیم تمدنی بدانیم و بر آنچه که ما داشته ایم مباهات کنیم و ببالیم و از افکار فلسفی و نبوغ های انسانی دیگران چشم بپوشیم و نه تنها آنرا در تغییر و دگر گونی های تاریخی نادیده انگاریم بلکه خون شان را نیز به فتوای شبه  شرعی مراجع و دایناسور های مذهبی حلال اعلام کنیم ! ما که از مذهب جز نصایح مادرکلان پیچه سفید  وکتک کاری های پدر بزرگ برای طهارت و نماز صبح و خطبه خوانی های مرسوم چند قِرانی هیچ نه میدانیم و قتی اکنون می بینیم که ملت بزرگی در برابر استبداد تاریخی و سیکولارنظامی با سلاح  فلسفه توحید ، عرفان تاریخ و علم و هنر به مقابله بر خاسته است  ،  می بینیم که تفاؤت از کجا تا کجا است ؟
مبانی تئوریک گفتمان پیروزمند  کنونی حزب آزادی و عدالت در مصر :
برای ؤرود به این بحث باید از همه اول توجه داشته باشیم که در بافت های مختلف جامعه  مصر ارائیه شعار ها ی رهبر حزب آزادی و عدالت که در مقام رئیس جمهور منتخب آنکشوربیان میکنند  با آب ذلال نهضت استقلال طلبانه و عدالت خواهانه اخوان المسلمین مصر آبیار ی گردیده است .در چنین حالت ناگزیریم تا برنامه عمل  آن نهضت تاریخی و سیاسی را که در هرگونه شرائط سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه  مصر جزئ از تاریخ آن محسوب می شوند با توجه به شرائط سیاسی و تمدنی آنزمان  کشور مصر مورد بررسی قرار دهیم . زیرا روشن است که الزامأ  استفاده از هرگونه میتود های خشونت آلود رژیم ها و زمام داران کشور مصر بر تعیین و انتخاب شیوه های مبارزاتی هرنهضت سیاسی منجمله جنبش فراگیر اخوان المسلمین مصر تأثیر داشته است . چنانچه تاریخ مصر گواه بر این واقیعت تاریخی است که جنبش اصلاحی و استقلال طلبانه اخوان المسلمین مصر در شرائطی و در انطباق با الگوی وقوع امواج پیاپی رستاخیز ها در شرق اسلامی بویژه در کشور باستانی مصر در پاسخ به اوضاع بحرانی آن زمان  به مثابه یک مکانیزم پیچیده ای ایجاد گردیده است ، نباید فراموش کرد که شیوه نگرش هر جنبش سیاسی و تاریخی منجمله  نهضت بزرگ اخوان المسلمین مصر را باید  برحسب زندگی پراز فراز و نشیب آن نهضت بزرگ درعمق شرائط تاریخی و سیاسی حاکم بر جامعه مصر  مورد مطالعه قرار داد . نباید تعجب کرد که چگونه  این وضعیت سبب گردید تا علی الرغم شباهتهای آشکار میان نهضت های اصلاح گرایانه گوناگون ، بر سر محتوی ایدئولوژیک و شیوه کار برد ، اختلافات مهمی میان آنها وجودداشت . که به قول تحلیل گران و محققان حوزه جامعه شناسی چنین اختلافات از اوضاع و احوال خاص بحرانات جامعه اسلامی در دورانها و زمینه های جغرافیائی مختلف ریشه میگرفت . ۱  بدین ترتیب قسمتی از ویژه گی هرپاسُخ و واکنش اجتماعی و سیاسی نهضت های استقلال طلب ملی  مربوط و منوط به برخورد نظام های سیاسی حاکم  ارتباط میگیرد .چنانچه پس از توسعه قدرت و نفوذ فرهنگی اروپا طی قرن نوزدهم شرائط جدیدی را ایجاد کرد ، به جرئت میتوان گفت که نهضت آزادی بخش اسلامی اخوان المسلمین مصر از همان آغاز و تأسیس خود که در سال ۱۹۲۸ تأ سیس گردید، و در بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی  بزرگترین جریان اپوزیسیون به شمار می‌رود از افکار واندیشه های زنده یاد علامه  سید جمال الدین افغان و شاگرد گرامی اش مرحوم  محمد عبده الهام می گرفت . سیدجمال الدین افغان که  نخستین باربا نوشتن  رساله نیچریه یا « طبیعت » که  در برابر فلسفه مادی  » یونان در  آن روزگار به نگارش در آورد  ، نگاه توحیدی به مسأله « خلقت  انسان در هستی » را وارد فلسفه تاریخ ساخت  . بدون تردید مسأله حرمت به انسان و آزادی وی  در اندیشه های سید جمال الدین افغانی ، محمد عبده ، حسن البنأ و دیگر بنیان گذاران نهضت آزادی بخش اخوان المسلمین مصر جایگاه خاصی داشت ودارد  .که به یقین کامل میتوان گفت  مهمترین انگیزه نوشتن رساله« نیچریه » وهمچنان براه انداختن گفتمان های آتشین با فلاسفه بزرگ آن دوران چون( ارنست رنان ) فیلسوف مسیحی فرانسه و دیگران کشف و دریافت  چگونگی ی خلقت انسان در هستی بوده است  ، تصویر وجودیی انسان ، تعریف فلسفی و هم چنین عینیت او در تاریخ و جامعه همه اموری محسوب شدند که قبل از هر مطلب دیگری باید به آن پرداخته شود .سیدجمال الدین افغانی و دیگر پیروان و همراهانش در تمامی تلاشها و مبارزات شان ، تفکر و شناخت انسان را براساس فلسفه  توحید وبرمبنای  فورمولها ی علمی و رهنمود ها ی نوین فلسفی در نظـر گرفتند  و آن فورمول های فلسفی و علمی کشف شده اجتهادی  را در ساختمان تصویری ، توصیفی و تفسیری مکتب اسلام جایگزین ساختند . از نظر سید جمال الدین افغانی و پیروان وی  " انسان " بحیث حلقه ای مهمی ازنظام  هستی و کائینات  شناخته میشود که برمبنای یک نظام هدفمندانه اجتماعی در تاریخ تکامل می کند ،و بزرگترین فرهنگ ها و تمدنها را درجغرافیای زمین بوجود می آورد ، چنانچه این حقیقت را در رساله واثر  فلسفی خود یعنی " نیچیریه  بیان داشته است .« وچون نظام عالم بر نهج حکمت گذشته شده است و نظام عالم انسانی جزءنظام کل است ، هروقت این خلل اندازان هیأ ت اجتماعیه یعنی نیچیریها ظهور نمودند ، نفوس انسانیه با  آنها به مخالفت پرداخته است و خداوند نظام حقیقی مدنیت یا " تمدن " که از اهل " دین " بوده باشند در ازاله ء ایشان سعی های بلیغ بکار برند » ۲ در گفتمان  فلسفهء توحید سرشت انسان در خلقت و هستی به حیث خلیفه خدا در زمین یا نمائنده خدا در طبیعت به حیث مضمون اصلی این گفتمان مطرح بوده است ، کاملأ  طبیعی است که پارادائیم یا الگوی اجتهاد پویا و دینامیک به اساس نگهداری و پذیرش اصل حرمت و تکریم به " انسان " در بستر خِرد و عقلانیت پُتانسیل و هسته ءاصلی اینگونه  حرکت و تکامل جوامع بشری بشمار می آید . در فلسفه توحیدی عنوان کردن مفاهیم حیات و زندگی بشر  و فهرست مسائلی مانند  ، آزادی ،  دموکراسی ، حقوق بشر ، نگهداشت کرامت انسان وغیره در بستر شرائط تاریخی و فرهنگی هر جامعه پس از نقد سالم و هدفمندانه از سوی مجتهدان واجد شرائط یک فریضه و مسؤلیت بزرگ و رسالت خطیر دانشمندان و روشنفکران متعهد  تلقی میگردد .آنچه که مهم  است توجه به سیر تدریجی و تاریخی جوامع بشری در بستر عقلانیت و اجتهاد پویا و دینامیک است که در مقاطع گوناگون تاریخ و درمیان اقوام و جوامع بشر تجلی می یابند و از نگاه پیروان این گفتمان یکی از وظائف فلسفه سیاسی این است که کیفیت و مکانیزم  رهبری و قیادت را برمبنای اصل شوری ترسیم میکند و نقش ووظائف و حدود و ثعورآزادی و  اختیارانسان را بصورت مطلق در نظر میگیرد و جایگاه حقوقی وی را در چهار چوبهای یک تعهد سیاسی و مذهبی مشخص می سازد .خلاصه اینکه پیروان گفتمان آزادی و عدالت اجتماعی پس از سالها تجربه و تلاش در راه خدمت به مردم مصراکنون و در قرن بیست ویکم در وجه ی حزب آزاد ی و عدالت برهبریی دکتور محمد مُرسی و از راهیان راه سید جمال الدین افغانی ، محمد عبده و حسن البنا بنیانگذار جنبش اخوان المسلمین مصر در یک انتخابات آزاد و دموکراتیک به ریاست جمهوری مصر رسید و پس از آنکه نتائج  رسمی  انتخابات ریاست جمهوری مصر پیروزیی محمد مُرسی را یقینی ساخت ، رئیس جمهور منتخب مردم مصر در یک بیانیه مطبوعاتی  خود رؤس و خط مشی دولت آئنده اش را اینگونه  بیان کرد :  
«……من به عنوان رئیس جمهور منتخب شما که شما مرا به این مأموریت مهم برگزیده اید شما را به هردین و آئینی که می اندیشید وبا هر نژاد و قبیله ای که تعلق دارید به  وحدت و  برادری انسانی و ملی  فرا می خوانم که شورا و مشورت را پایه و اساس دمکراسی و تنها راه تحقق منافع ملی می شمارم ….»   وقتی این سخنان مؤجز آقای محمد مُرسی رئیس جمهور منتخب مردم مصر را در پرتو افکار واندیشه های عمومی حزب آزادی و عدالت که بر اساس تفکرات  و جهان بینی پیشگامان نهضت اخوان المسلمین مصر استوار است با یک نگاه عمیق فلسفی و تاریخی در مطابقت با قرئت بنیاد گرای مذهبی  نگریسته شوند روح و جوهر خدمت و حرمت به انسان را به مثابه دکتورین  اصلی  قرئت توحیدی حزب آزادی و عدالت مصر خواهیم یافت  .و خواهیم دید که چگونه اکثریت وسیعی از آزادی خواهان و عدالت طلبان مصردر  فریاد های رئیس جمهورمنتخب شان حیات دوباره کشور باستانی مصر را میبینند . وقتی آقای محمد مُرسی رئیس جمهور منتخب مصراز " دموکراسی " ، "منافع ملی" و وحدت و برادری سخن گفت لزومأ بر تمامی تیوری های خشونت ، نفاق و نفرتهای دینی میان انسان ها که در قرئتهای بنیاد گرایی ادیان  اعم از بنیاد گرائی اسلامی ، مسیحی ، یهودی وغیره که از سوی دشمنان خدا و دشمنان ادیان الهی جابجا شده بود، خط بطلان کشید و میلیون ها شهروند مصری اعم از مسلمانان ، قبطیان  " مسیحی ها " ، یهودیان و دیگراقلیتها  را برادر خواند و خودرا خادم تمامی مصریان اعلام کرد . زیرا از نظر محمد مُرسی خدمت به انسان بدون هرگونه تبعیض ، نژادی ، مذهبی و قومی عبادت و یک فریضه الهی تلقی میشود . اکنون سوال اساسی و بنیادی که بوجود می آید این است که آیا درقرئت و  گفتمان بنیاد گرایی مذهبی که بر اکثریتی از احزاب و نهضت های سیاسی مذهبی  درحوزه کشور های جنوب آسیا منجمله افغانستان  سایه افگنده است مؤلفه های « دموکراسی – آزادی بیان عدالت اجتماعی و دیگر مؤلفه های جامعه انسانی » چه جایگاهی دارند؟ ویا هم درعین حالی که به رویت ثابت نصوص مذهبی" قرآن و احادیث پیامبر اسلام " آنها را نیز از جمله طوائفی حساب میکنند که از دین مقدس اسلام عدول کرده اند و طبیعی است که مجازات مرتدان و نوگرایان  در متون شریعت  اسلامی معلوم است !!. بزرگترین نمونه این گونه مخالفت ها ارسال نامه ای از شهزاده سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان عنوانی سفیر کبیر عربستان در قاهره است که در اوج مبارزات انتخاباتی مصر برای تلاش بخاطر جلوگیری از پیروزیی محمد مُرسی نامزد حزب آزادی و عدالت ازسوی وزیر خارجه عربستان به این شرح صادر شده بود : بر مبنای تاکیدات خادم الحرمین الشرفین (اشاره به عبدالله پادشاه سعودی) از شما می خواهم که تمام تلاشتان را در راستای جلوگیری از پیروزی اسلامگرایان در انتخابات مصر به ویژه "محمد مرسی" انجام دهید.
وزیر امور خارجه سعودی تاکید کرده است: اخوان المسلمین خطری واقعی برای عربستان است و نمی خواهیم که به قدرت برسد چون در نهایت این مسئله سبب از دست رفتن جایگاه کشورمان در جهان عرب و میان کشورهای اسلامی می شود.۳
 
ادامه دارد

 
۱ : Fazulur Rahman, « Islam Challenges and Opportunities، »in islam:past Influunce and present Challange. AllordT.) (Edinburgh University  Press 1979,pp.318..23
۲: ازرساله نیچیریه اثری از مولانا جمال الدین افغانی ملقب به " الحسینی " چاپ دهلی  
۳:  عکس نامه ارسالی سعود الفیصل وزیرخارجه عربستان به سفیر عربستان در قاهره
 

نامه ارسالی سعود الفیصل وزیرخارجه عربستان به سفیر عربستان در قاهره