آرشیف

2020-5-3

عزیزالله اقبالی

نقش کشنده خلیلزاد در افغانستان!

پس از سقوط رژیم طالبان و پس از آنکه ظاهر شاه پادشاه پیر افغانستان در کنفرانس بن به دلیل کهولت سن از پذیرش قدرت امتناع ورزید ، دولت بوش به خلیل‌زاد اختیار تام داد که به عنوان نمایند ویژه وی صلاحیت عام را دارد تا شخصی را برای ریاست دولت انتقالی پیشنهاد نماید که این امر در نهایت به انتصاب حامد کرزی همکار سابق خلیلزاد در شرکت نفتی یونوکال، به عنوان رئیس جمهور مردم افغانستان منجر شد در حالیکه عبدالستار سیرت از علمیت بالای برخوردار بود ولی از تبارنبود که خلیلزاد سالها در پی حفظ این حاکمیت میراثی است.
زلمی خلیلزاد در دامن زدن به مسایل تباری و برجسته ساختن مسایل زبانی در افغانستان نقش اساسی داشته است ، وی از طرف بوش ریس جمهور اسبق امریکا به عنوان نماینده با صلاحیت گماشته شده بود تا در حکومت افغانستان را در مسیر درست سوق دهد، وی فعلا شهروندی کشور مدرن جهان را دارد و میتوانست به حاکمیت میراثی و قبیله گرای در افغانستان نقطه پایان بخشد و گمارش ها بر اساس ظرفیت باشد وبحث اقلیت و اکثریت را مطرح ننماید اما تنگ نگری و اندیشه قبیله گرایانه وی سبب شد که در حاکمیت افغانستان دوست دیرینه خود را به عنوان زعیم افغانستان بر مردم افغانستان تحمیل نماید . خلیلزاد رهبران اقوام دیگر را به زور متقاعد نمود تا در امر برکناری و گرفتن قدرت از استاد ربانی به حکومت انتقالی موافقت نمایند که این عمل انجام شد.
کشور های پس از بحران مردم شان به تغیر خوش بین اند و مردم افغانستان از جنگ های داخلی و جنگ طالبان با حکومت استاد ربانی خسته شده بودند و تمام زیربنا های افغانستان از بین رفته بود و مردم در پی آرامش و ختم جنگ بودند و مردم افغانستان امید داشتند بعد از انتقال قدرت از یک شخص اسلام گرا به شخص تکنوکرات مردم را به قلعه های بلند زندگی میرساند و در افغانستان نه جنگ خواهد بود و نه بی عدالتی و زعیم افغانستان به اساس رای و اراده مردم انتخاب خواهد شد، اما به قدرت رسیدن کرزی و برخورد های اسلام ستیز خلیلزاد سبب شد تا شگاف بزرگ بین تکنوکرات های افغانی در  غرب و مجاهدین افغانستان تحت نام جنگ سالار و ناقضین حقوق بشر افزایش یابد، از اینکه افغانستان جامعه اسلامی و سنتی است مردم در محور کسانی جمع میشوند که داعیه دار اسلام باشند و مردم در محور جهادی ها نسبت  تکنوکرات ها جمع شدند ، تکنوکرات وضیعت را دیده در استراتیژی خود تغیر آوردند ومسله قومیت و مذهب را در افغانستان مطرح نمودند که تا حدود موفق شدند.
با آنکه خلیلزاد در حکومت حامد کرزی به عنوان نایب الحکومه عمل میکرد و هیچ مانعی با خود نمیدید ولی در طرف دیگرمارشال فهیم مانع بزرگ برای سیاست های خصمانه و برنامه های شوم خلیلزاد درافغانستان بود وبعد از مرگ مارشال فهیم رشته تصمیم گیری جنگ صلح افغانستان به طور کلی به دست خلیلزاد افتاد و آنچه را میخواهد انجام میدهد.
با آنکه تمام شاملین و حمایت کنندگان انتخابات افغانستان اعتراف نمودند که داکتر عبدالله در انتخابات ۲۰۱۴ برنده انتخابات بود، ولی حامد کرزی با جمع همفکنرانش به خاطر حفظ قدرت میراثی با استفاده از رای های گوسفندی اشرف غنی را برنده انتخابات اعلان کردند، هرچند داکتر عبدالله قاطعانه از رای مردم دفاع کرده نتوانست و به حکومت اشتراکی تن در داد و در سهم پنجافیصد نیزنتوانست استفاده درست نماید وانچه مردم توقع داشتند عبدالله نتوانست برآورده سازد وحکومت وحدت ملی طی پنچ سال با کاستی ها و تنش های فراروان سپری شد تا اینکه انتخابات گند ۲۰۱۹ برگزار شد و اشرف غنی  و عبدالله با استفاده از تمام امکانات دولتی نتوانستند تا مردم را ترغیب نمایند تا به پای صندوق های رای بروند تا انتخابات همه شمول برگزار شود، تصامیم جان کری و گماشتن اشرف غنی به عنوان ریس جمهور و نا دیده گرفتن رای مردم افغانستان سبب شد تا مردم در انتخابات ۶ میزان ۱۳۹۸ اشتراک ننمایند و مبرا از جنجال های سیاسی از لحاظ حقوقی انتخابات ۶ میزان ۱۳۹۸ مشروعیت ندارد.
از اینکه خلیلزاد روابط حسنه و طولانی با طالبان دارد و در پی حفظ اسرار است یگانه فرد مورد اعتماد وی محمداشرف غنی است ، خلیلزاد امریکای ها را متقاعد نموده است که جز از اشرف غنی دیگر کس به یکه تازی های ما در افغانستان لبیک واجازه نمیدهد وباید اشرف غنی به قدرت بماند اگر رای هم نداشته باشد ، در افغانستان بیشتر از ده ملیون نفوس واجد شرایط رای دهی  وجود دارد و شاید بیشتر از یک ملیون نفر در نظام افغانستان در سطوح مختلف ایفای وظیفه نمایند ولی در انتخابات کمتر از دو ملیون نفر اشتراک کرده بودند وبه این معنی حتی کارمندان دولت به خاطر تعین زعیم ملی شان به پای صندوق های رای نرفتند.
سه معیارات اساسی انتخابات؛
۱- اشتراک اکثریت مردم
۲-برگزاری انتخابات در اکثریت جغرافیا 
۳- برگزاری انتخابات شفاف از جمله معیارات اساسی است که به پروسه انتخابات مشروعیت میبخشد.
در انتخابات ۶ میزان ۱۳۹۸ هیچکدام از این معیارات را تکمیل ننموده است باز هم با لابی گری خلیلزاد و گرفتن تعهد از غنی بار دیگر اشرف غنی را به عنوان ریس جمهور به مردم افغانستان تحمیل نمودند که به مخالفت تمام کاندیدان ریاست جمهوری قرار گرفت و دکتورعبدالله حکومت موازی تحت نام حکومت همه شمول را اعلان کرد و دریک کشور در یک روز دروقت معین دو ریس جمهور حلف وفاداری و قسم یاد کردند ودر این اواخر با فشار های جهانی بر عبدالله و غنی به خاطر ختم تنش های سیاسی قرار است عبدالله و داکتر غنی حکومت اشتراکی بسازند که پس لرزه های در پی خواهد داشت .
امریکای ها با سیاست های تنشزا در منطقه و ارسال خلیلزاد به عنوان نماینده و ترمیم کننده روابط بین گروه های جنگی در افغانستان منازعات را بیشتر تشدید بخشید و نقش کشنده خلیلزاد نارضایتی اکثر مردم افغانستان را در پی دارد.
خلیلزاد باید افغانستان را ترک کنند و دولت امریکا در پی بدیل نیک وشخص تعادلگرا درافغانستان باشد.
در نبود خلیلزارد مردم افغانستان آرزوی ختم تعصب را دارند.

از دوستان توقع دارم تا به این کمپاین بپیوندند. 

با عرض حرمت
عزیزالله اقبالی
غور- چغچران 
۱۴ثور ۱۳۹۹