آرشیف

2021-3-29

جیلانی گلشنیار

نقش خیانت و جنایت تاریخی گرباچف در براندازی و فروپاشی اتحاد شوروی

 

عامل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نه تنها خیانت گرباچف بود؛ بلکه حماقت او نیز در این پیش آمد نقش داشت.

گرباچف دارنده دیپلوم هایی از انیستیتوت زراعت شهراستافروپل و دانشگاه مسکو می باشد. او ازلحاظ فهم سیاسی در سطح بسیار پائین قرار داشت؛حتی از تحلیل نمودن کوچک ترین حادثه در جهان نیز عاجز بود و برای درک و فهم آن همیشه به اطرافیان خود مراجعه می کرد.

اطرافیان او سوسیال دموکرات های روس بودند که خود را وابسته به دنیای غرب می دانستند و مثل خودش بی بهره از دانش سیاسی بودند؛ در رأس آنان یاکوفلیف قرار دادشت.

نقش اساسی را در زندگی گرباچف رئیسه مکسیموفنا خانمش داشت که از صبح تا شب و تا رفتن به بستر خواب از مزایایی زندگی غربی به گوش آن پف می کرد.

به گونه ی  مثال:

گربه گربه توباید مبتکر ریفورم های سیاسی باشی.

گربه گربه، رهبران غرب تورا بسیار دوست دارند.

گربه گربه، رهبران غرب بسیار زیاد به تو احترام دارند.

گربه گربه، در بین رهبران غرب از محبوبیت خاص برخوردار هستی.

گربه گربه، به اندازه تو هیچ یک از رهبران غرب این قدر محبوبیت و شهرت ندارند.

سوسیال دموکرات ها که اطراف گرباچف را احاطه کرده بودند همیشه وی را تشویق می کردند که از راه مسالمت آمیز و دوستی با بورژوازی غرب پیش برود؛علیه بورژوازی غرب نباید بطور خشن رفتار کند.چون غربی ها مردم خوب هستند وعلاقه مند جنگ و بدی با ما نیستند.ما باید ایزم ومبارزه طبقاتی را کنار بگذاریم و زندگی انسانی را در پیش گیریم.

زندگی خود را باید مطابق به زندگی مردم غرب عیار بسازیم.

شما زندگی یک متقاعد وقهرمان جنگ جهانی دوم اتحاد شوروی را با یک متقاعد و قهرمان آلمان غرب مقایسه کنید که کدامش بهتر است؛ زندگی متقاعد شوروی قهرمان جنگ جهانی دوم و یا متقاعد آلمان غرب شکست خورده در جنگ جهانی دوم.

مبارزه طبقاتی ختم و کهنه شده است. از انقلابات جهانی سوسیالیستی باید صرفنظر کنیم. به جنبش های آزادی بخش، جنبش های کارگری و کمونیستی دیگر کمک نکنیم. بگذاریم آنها از طریق انتخابات به پارلمان راه یابند و اکثریت کرسی های پارلمان را اشغال کنند و حکومت مردمی و سوسیالیستی خود را ایجاد کنند. این است راه اصولی و درست آن…

در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تنها گرباچف مقصر نیست، بل تمام اطرافیان او در رأس یاکوفلیف و خانم گرباچف مقصر هستند.

یاکوفلیف در سال 1958 – 1959 در دانشگاه کلمبیا (ایالات متحده آمریکا) آموزش دید.

مشاور علمی یاکوفلیف در ایالات متحده، دیوید ترومن بود که یکی از سخت ترین دشمنان کمونیسم شمرده می شد. در همین وقت یاکوفلیف به سازمان “سی آی ای” جذب گردید.

یاکوفلیف تا ریاست شعبه تبلیغ و ترویج کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحادشوروی ارتقا کرد.

درسال 1973 یاکوفلیف از تمام کارهای حزبی سبکدوش وبه کانادا به صفت سفیر فرستاده شد.

مدت ده سال سفیر اتحادشوروی در کانادا بود، گرباچف را پیش از به قدرت رسیدن و بعد از آنکه به رهبری رسید،در تمام سفرهای خارجی همراهی می کرد،وی یکی از طراحان اصلی سیاست پریسترویکه نیز بود.

در سفرهایش در کنفرانس ها و بازدید و ملاقات با رهبران غربی،در سطح عالی پذیرایی می شدند ودر عالی ترین و مجلل ترین هوتل ها که برای رهبران طراز اول اختصاص یافته بود،زندگی می کردند و این زندگی در افکار و اذهان آنها تاثیر عمیق داشت. در حالیکه زندگی واقعی مردم غرب را برای آنها نشان نمی دادند.

به مغازه های مخصوص که برای رده های اول دولتی اختصاص یافته بود،می بردند و از آنجا سامان آلات تخنیکی پیشرفته را بطور انعام با خود به اتحاد شوروی می آوردند و لذت می بردند و تعریف می کردند.

در این وقت شرایط زندگی در غرب بدتر از اتحادشوروی بود ومردم غرب توان خرید هه چیز را نداشتند. همه چیز در کریدت بود، از موتر وخانه گرفته تا ماشین کالاشویی و هاونگ برقی به قرض بود. صرف مردم باید برای 30 – 40 سال کار می کردند و قرض خود را پرداخت می نمودند.

در آستانه دهه 80 جهان را یک جنگ اتمی بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تهدید می کرد.

دوکتورین نظامی و سیاسی آمریکا بخاطر رفع بحران اقتصادی کشورهای سرمایداری و ادامه عمر آن به یک جنگ اتمی نیاز داشت.آمریکایی ها موفقیت خود را در یک حمله اتمی برق آسا به اتحاد شوروی می دیدند و به پیروزی خود صد درصد متیقن بودند. چون پایگاه های اتمی آنها در آلمان وفرانسه قرار داشت و فاصله بین آلمان و مسکو را راکت های اتمی پرشنگ 2 و تمگاف آمریکا در مدت 15 دقیقه می پیمود. اتحاد شوروی تنها از طریق قطب شمال امکان داشت که پاسخ بدهد ویا این که جرمنی و فرانسه را نابود کند و راکت های اتمی ازخاک اتحاد شوروی به خاک آمریکا رسیده نمی توانست، چون فاصله بسیار زیاد بود. پایگاه راکت های اتمی و دافع هوایی اتحاد شوروی که در زمان استالین درشهر چکوتسک و کمچاتکه ایجاد شده بود که به هر نوع تهدید آمریکا پاسخ می داد، اما بعد از وفات استالین برداشته شدند.

در سال 1983 در صدد ایجاد دوباره آن برآمدند و آنرا فعال ساختند. بجای اینکه مردم آلمان وفرانسه نابود شوند، خواستند که مستقیم به خاک آمریکا دسترسی پیدا کنند.

سیستم های دافع هوایی اتحادشوروی در اطراف مسکو جابجا شده بودند و این سیستم ها قادر نبودند که در یک وقت وزمان حمله 150 راکت اتمی آمریکا را دفع کنند. امکان داشت که یک برسه راکت ها دفع شوند ومتباقی به شهر مسکو  برسند.

هرگاه 20 – 30 راکت آن به شهر مسکو اصابت می کرد؛ هیچ زنده جانی در شهر باقی نمی ماند.

بریژنف، اندروپف و گرباچف بخاطر حل تهدید های اتمی آمریکا وارد مذاکره شدند که دست به جنگ اتمی نزند. هرگاه این جنگ اتمی در می گرفت، پیروزمندی در این جنگ دیده نمیشد.

رهبری اتحاد جماهیر شوروی کمیسیونی را تحت ریاست نکیته می سی یف رئیس اکادمی علوم اتحادشوروی مؤظف ساخت تا عواقب این جنگ اتمی را تحت بررسی قرار دهد که چه عواقبی را از خود بجا خواهد گذاشت. کمیسیون بعد از بررسی و تحقیق علمی به این نتیجه رسید که هرگاه این جنگ صورت بگیرد،قدرت اتمی اتحاد شوروی و آمریکا به آن اندازه ی است که در کره زمین هیچ زنده جانی زنده باقی نمی ماند و کره زمین برای 50 – 80 سال از نور آفتاب محروم می شود و یک زمستان اتمی بالای کره زمین حکمفرما می گردد.

ریگن به ادامه سیاست های رهبران پیشین خود لندن جونسن،ریچارد نیکسن و جرالد فورد دیوانه وار تهدید می کرد و همین بود که برنامه جنگ ستاره گان را به راه انداخت و در صدد نابودی اتحاد شوروی برآمد.

اندروپف و گرباچف با ارسال نامه های مسالمت آمیز و حل مسایل از طریق مذاکره یکی پی دیگر ارسال می کردند،اما ریگن با تهدید پاسخ ارائه می نمود.

گرباچف بنابر مشوره های اطرفیان خود از مقابله با آمریکا عقب نشینی کرد و راه مذاکره و مفاهمه را در پیش گرفت ودر ژنیو و ریکجاویک ملاقات نمودند در این ملاقات ها نه تنها روی مسایل خلع سلاح، بل مسایل سیاسی و حتی در جستجوی حل مسایل اقتصادی نیز برآمدند.

غربی ها می دانستند، هرگاه سیستم اقتصادی اتحادشوروی خدشه دار شود، اتحاد شوروی به زودی فرومی پاشد.

آ نهاطرح برنامه کنویرگنسه را پیشنهاد وبالای گرباچف قبولاندند.

این طرح عبارت از ایجاد بازار آزاد، تعاونی ساختن کشور و ایجاد شرکت های مشترک غربی و رونق دادن بیزنس غربی در اتحاد شوروی بود.

مشاورین ریگن، برژنسکی و کسینجر سیاست مداران فهمیده وبافهم تر از مشاورین گرباچف بودند و موفق به تطبیق برنامه های خود شدند و بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، تمام کشورهای سوسیالیستی را به شمول روسیه غارت کردند و عمر آمپریالیزم را چند صباحی درازتر ساختند.

هرگاه بجای گرباچف، استالین دوم می بود، به ریگن پاسخ دندان شکن می داد.چونانیکه که به هتلر داد.

در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم در روزنامه های آمریکا و انگلیس،از مولوتف،چند بار توصیف و تمجید شد.

استالین برایش نامه فرستاد و نوشت:شما برای غربی ها چه خدمت کرده اید که روزنامه های انگلیس و آمریکا از شما توصیف می دارند.

ترجمه صحبت “ایفگنی یوریویچ اسپیتسین” تاریخ نویس، در استدیوی تلویزیون دانشگاه دولتی پیداگوژی مسکو. استاد دانشگاه دولتی پیداگوژی مسکو، نویسنده ده ها جلد کتاب، روزنامه نگار برجسته روسی، شخصیت اجتماعی، عضو شورای کمیته دولتی مبارزه با فساد اداری در پارلمان فدراتیف روسیه.

 

برگردان- جیلانی گلشنیار