آرشیف

2021-4-13

عبدالهی نزهت

نشست صلح استانبول در باره افغانستان

 

در این روز ها بعد از کانفراس و مذاکرات ناکام دوحه،توجه رسانه های داخلی و خارجی متوجه کنفراس استانبول است ،آیا کنفراس استانبول به کدام نتیجه ای مثبت دست خواهد یافت و یا کنفرانس استانبول چون  نشست دوحه گفت شنود بی حاصل خواهد داشت ؟ حلقات و شخصیت های مختلف در باره تشکیل دولتی که بتواند جوابگوی خواسته های بر حق مردم  باشد ،در داخل و خارج کشور نظریات و عقاید خویش را ارایه داشته اند .

دولت متمرکزی ریاستی با دیمکراسی نیم بند لبرال در افغانستان جامعه را با بحران عمیق اجتماعی و سیاسی  و امنیتی مواجه ساخته که هیچ گونه راه اصلاحات اجتماعی و سیاسی در این نوع اداره متصور نیست ،و هنوز هم این اداره با شعار های دروغین دفاع از جمهوریت در سدد اغوای جامعه ای بحران زده ای این کشور  است ،سیستم صدارتی یا غیر متمرکز ساختن قدرت پیشنهاد دیگری ساختار دولت ورد زبان ها است ،این دو نوعی دولت با تجارب دولت های متمرکز و صدارتی نسخه های ناکام از گذشته ای خود در کشور ما دارند ،لذا حلقات جریان های مختلف و شخصیت های در داخل و خارج کشور با درک معضلات سیاسی طرف دار تشکیل یک دولت فدرال در کشور اند  توضیح موضوع سیستم  فدرال موضوع طولانی است، که با اختصار بایست و وارد این بحث شد اما باید این حقایق را آشکار بیان داشت ،تشکیل دولت فدرال در جهان یگانه راه حل تضاد های عمیق احتماعی و سیاسی بوده است .

در حوضه جغرافیای ما دولت های فدرال وجود داشته از آن جمله همسایه جنوبی ما پاکستان یک کشورفدرال اسلامی است و همین گونه هندوستان با داشتن یک ملیارد و سه صد میلیون نفوس نمونه دموکراسی در جهان دارای دولت فدرال بوده و فددراسیون روسیه ،آلمان ،اسپانیا،بریتانای کبیر و ایرلند نیز از جمله کشور های فدرال اند ،سویس کشور که سیستم فدرال را به شکل واقعی  با اتحاد داوه طلبانه و ریفرندمی همه ساله نمونه بزرگ دولت داری فدرال برای بشریت در جهان است ،دولت های بزرگ دیگر چون امریکا و کانادا نیز بر مبنای اصول فدرال اداره میگردند .

بدبختانه واژه فدرال در کشور ما حساسیت برانگیز بوده با تاسف طرح این مسله در مقاطع مختلف تاریخی اتهامات تجزیه طلبانه را همراه داشته است .شهید محمد طاهر بدخشی با طرح مسله ملی در کشور و تشکیل دولت فدر ال و خود ارادیت ملی را راه حل تضاد های اجتماعی این کشور دانسته و در این راستا از تمام روشنفکران و انقلابیون عصر خویش تقاضا داشت که این واقعیت غیر قابل انکار را در نظر گیرند ،ولی بدبختانه جناح های مختلف روشنفکران این حقایق غیر قابل انکار را نپذیرفته برخلاف اتهامات تجزیه طلبانه را بر وی وارد ساختند ،و بعد از کودتای ثور در یک بازی پیچیده ای استخباراتی بدخشی را گرفتار و با سه هزار تن همرزمانش به شهادت رسانیدند .

در این اواخرمقاله ای مبسوطی در باره ای  مزایای دولت فدرال به قلم سلطان علی کشتمند صدراعظم اسبق به نشر رسیده بود که حاوی بحث در حصه دولت فدرال بود ،بنده به خاطر دارم بدخشی همیش با رو در رو شدن با جناب کشتمند که با  شهید بدخشی خویشاواندی داشت گاهی درباره طرح خویش درباره مسله ملیت ها وارد گفتگوی های طولانی میشد و گاهی مشاجرات وگفتگو های تند بین شان صورت  می گرفت.

جناب گشتمند اصولا وقتی از دولت فدرال سخن می گوید به پس منظر خونین  مسله ملی  وستم ملی در کشور با فاجعه بزرگ روبرو شده بود و باعث قتل و کشتار طرفدادان فدرال شد با صداقت کامل آن حقایق خون بار را یاد دهانی نموده ان واقعه  المناک و فاجعه تاریخی را تقبیح می نمود متاسفانه تذکر مختصر هم در این باره نداده اند ،حال  تعداد همان روشن فکران حقا نیت این سستم را تایید می دارند و عده دیگر به تبعیض و تعصب تاریخی که در طول زمانه ها از جانبی حاکمان قبیله صورت گرفته نادیده انگاشته آب در آسیاب آنها میریزند و هنوز هم استدلال دارند با حل شدن مسله  طبقات مسله ای ملی نیز حل میگردد ،دوستان خوب به یاد دارند برکناری ببرک کارمل با موضوع تباری وی یعنی تاجیک بودن ارتباط مستقیم داشت و روس ها با حاکمیت مطلق که در کشور شورا ها داشتند عوض جناب کارمل دوکتور نجیب را مقرر نمودند ، و جناب نجیب همان وقت با برخورد های تبعیض آمیز در سدد تقویه حاکمیت بیشتر قبیله ای خویش در داخل دولت شد ،که عکس العمل که منتج به جنبش شمال و سقوط دولتش گردید  این عکس العمل نتیجه اعمال تبیعض طلبانه ای وی بود  حقایق این جامعه نشان دهنده ای این امر بزرگ است که بدون یک دولت فدرال که ریشه و تهداب آن به عدالت اجتماعی ، تقسیم عادلانه ای قدرت استوار باشد هیج سیستم دیگری کارای نداشته و نمی تواند معضلات تاریخی کشور را حل کند . و باز هم با تاکید بیان می دارم که فدرالیزم تجزیه طلبی نبوده و سیستم است که همه افراد کشور از حق و حقوق مساوی برخوردار می گردند .