آرشیف

2019-2-10

نا استواری سیاسی در افغانستان:

در این روزهای اخیر بیشتر گفته میشود که نظام دموکراتیک نمی تواند پاسخ گو به تمام خواسته های کشور چون افغانستان باشد و بیشتر سیاست مداران کشور ابراز می کنند که نظام فدرالی می تواند عملکرد بهتر نسبت به دیموکراسی  در افغانستان داشته باشد همان گونه که داکتر عبدالطیف  رهبر حزب کنگره ملی افغانستان در افغانستان بار ها این مطلب را بیان کرده است که نظام فدرالی میتواند افغانستان را از این چالش ها نجات دهد و بیشتر خواهان تغییرات در نوع نظام از دموکراسی به فدرال می باشد. آیا با تغیر نظام میتوان این مشکل را از سد راه افغانستان برداشت؟ تجربه ها نشان می دهد که در کشور های که از اقوام متعدد تشکیل شده نظام فدرالی نه تنها که نتیجه بخش و مثمر واقع نشده بلکه باعث به وجود آمدن مشکلات متعدد شده است فدرالیسم قومی نوعی از حکومت است که در آن واحد های سیاسی بر مبنای قومیت تعریف می شود که این نظام به مرور زمان باعث گسسته شدن پیوند های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سر انجام به تضعیف همبستگی اجتماعی و فروپاشی سیاسی می انجامد

 همان گونه که  سمویل هانتینگتون می گوید: مهمترین تمایز سیاسی میان کشورها نه از صورت حکومت بلکه از درجه حکومت شان مایه می گیرد. تفاوت های میان حکومت هایی که سیاست شان مبتنی بر توافق، اشتراک اجتماعی، مشروعیت، سازمان، کارایی و استواری هستند و حکومت هایی که چنین خصوصیات را ندارد بیشتر مربوط به درجه  حکومت  آن کشور می شود  نه نوعیت نظام آن. 

پس علت این که اکثر سیاست مداران بیشتر به تغییر نظام مایل اند چیست؟ جواب این سوال ریشه دارد به مشکلات ریس جمهور غنی در زمان حاکمیت که چند نکته آنرا در زیر بیان خواهیم کرد.

اشتباه در زمان دولت سازی در افغانستان

همان گونه که میدانیم افغانستان اقوام متعددی را در خود هضم کرده است و در زمان پروسه دولت سازی در افغانستان باید از گرایش به هر یک از اقوام این کشور جلوگیری شود ولی بارها پروسه دولت سازی با گرایش به یکی از جناح ها به واسطه خود ریس جمهور غنی به چالش رفته است . محدود نمودن چهره های سرکش، مطرح کردن سازمان های سیاسی به جای چهره های سیاسی چندان مردود نیست اما در شرایط که افغانستان قرار دارد وظیفه اصلی دولت سرکوب گروه های تروریستی در افغانستان  است. این وضعیت فعلی افغانستان خیلی مشابه به جنوب ایتالیا در جنگ دوم جهانی  که فرانسیس فوکیاما، با نقل داستان جنوب ایتالیا که در جریان جنگ جهانی دوم رهبر فاشیست جهان موسولینی که میخواست سازمان های دولتی را در جنوب ایتالیا انتقال دهد رهبر های فاشیست جنوب ایتالیا برای موسولینی پیشنهاد می کنند که در حالی که کشور در یک جنگ فرا منطقه ای قرار دارد عاقلانه نیست که ما دشمن داخلی به جان مان به وجود آوریم  پس از این منظر ریس جمهور غنی به جای آرامتر ساختن اوضاع عجولانه تصمیم گیری می کند و با استفاده از ابزار دولت هم سوی مردم را با طالبان فراهم می کند .

شعار های پوپولیستی در زمان انتخابات ریاست جمهوری:

داشتن مدینه فاضله برای ملت یک دولت مردود نیست اما مشروط به اینکه قابل اجرا باشد حکومت وحدت ملی در جریان انتخابات ریاست جمهوری برای مردم وعده های پوپولیستی می دادند و بیان می کردند که ما در آینده بر سر آلمان صدا خواهیم زد که انار قندهار را ببرد یا فرانسه را می گویم که انگوری شمال را ببرد تمام این وعده های پوپولیستی باعث شد که اگر خواسته های مردم 30 درصد بود آنرا تا 70 درصد ارتقا دهد همان گونه که میدانیم  کشوری افغانستان که در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن می باشد مردم از سطح سوادی کمی برخوردار می باشد پس یکی از عوامل دیگر مشکلات وعده های پوپولیستی می باشد که با تحقق نیافتن آن باعث به وجود آمد فاصله بین دولت و مردم شده است و  به نقل قول سویل هانتنگتون وقتی که دولت نتواند خواسته های ملت خود را برآورده سازد باعث  به وجود آمدن فاصله بین دولت و مردم شده و در نتیجه آن بهم خوردن نظم مدرن و گرایش مردم به خویشاوند گرای را در قبال خواهد د اشت پس گفته میتوانم نگاه آرمان گرایانه مردود نیست اما نه به آن سطح که باعث ایجاد اختلاف بین دولت و جامعه شود.

نقض اعتماد اجتماعی:

منبع مشروعیت قدرت یک دولت مردم آن می باشد در کشوری چون افغانستان که از اقوام متعدد تشکیل شده اعتماد میان اقوام و هنر بهم پیوستن خیلی مهم است از همین رو فرانسیس فوکیاما ، دولت سازی ،ثبات سیاسی، حاکمیت قانون را ریشه می دهد به اعتماد اجتماعی و با نقل داستان ریس مافیا که برای پسرش آموزش میداد، می گوید که پدر مافیای ای فرزندش را به دیوار بلند کرده بود و از او می خواست که خودش را از دیوار پرت کند ولی پسر اینکار می کرد سرانجام به خواهش مکرر پدر خودش را پرت کرد اما پدرش او را نگرفت و در همان لحظه برای پسرش گفت که در زندگی بالای کسی اعتماد نکند . فوکیاما از این نتیجه می گیرد که زندگی مافیای از اعتماد نکردن آغاز می شود و به هر اندازه که بیشتر باشد مشکلات متعدد را خلق می کند  پس به هر اندازه که سطح اعتماد اجتماعی در یک جامعه کم رنگ باشد به همان اندازه حاکمیت قانون و همبستگی های اجتماعی نیز از هم فاصله می گیرند 

با معذرت که از خودم نوشتم .این نوشته ها از خود شیفتگی نیست اما رویداد های اخیر مرا واداشت.

محمد هادی محصل اداره و پالیسی عامه