آرشیف

2017-11-1

گل رحمان فراز

موقفِ حکمتیار در انتخاباتِ آینده چه خواهد بود؟!

هنوز دیگِ انتخابات ریاستِ جمهوری آماده نشده است ولی طعمِ خوش نامزد شدن/ کردن ها از هر گوشه و طرف به گوش ها نواخته می شود و سرودِ رویایی رئیس جمهور شدن را در دل های کاندیدان مجهول الاحوال می نوازد و ایشان را آشفتۀ برگزاری انتخابات، عاشقِ فرا رسیدنِ پروسۀ رای دهی و دل گرم نتیجۀ مطلوب آن می کند.
این حال از لذت بخصوصِ و اهمیتِ فراوان برخوردار است. خوشحالی، لذت و رویا از داشته های اصیل و بجا گذاشتۀ این روند ها محسوب می شود که هم برنده خود را در یک خیال عالی و مقام والا حساب می کند و هم بازنده نمی تواند خود را در اٌمورِ عدمِ بُردِ انتخابات به نفعِ خودش قناعت دهد.
این مشکلِ است که کاندیدان به آن دست و پنجه نرم می کنند ولی برای کسانیکه به نحوی مسئولیتِ نظارت از پروسۀ انتخابات را دارند جزءِ سرگرمی ها به حساب می آید. آنها سراسر قصه های نامزد شدن/کردن کاندیدان را نُقلِ مجلسِ شان قرار می دهند و با انتقاد/تحلیل و ارزیابی نمودن اشخاصِ کاندید، عدۀ را بصورت برملا تأیید می دارند و بعضی را با استدلال منطقی رد می کنند.
حالا کشور مان دچار یک هیولا شده است! اول خارجی آیندۀ افغانستان را بعد از ۲۰۱۴ با هیولای بیرون رفت کشور های ناتو و اجرای مراسم انتقال مسئولیت از نیرو های خارجی به نیروهای ملی امنیتی افغان دچارِ سردرگمی کرده بودند (که اصلاً اندک ترین اثرِ منفی بعد از بیرون رفت ایشان در امورِ وخیم شدنِ شرایطِ امنیتی بوجود نیامد) و حالا می خواهند طبلِ هیولای زنده سازی نامِ حکمتیار را در قاموس انتخابات آینده، زعامت کشور و سیاست ملی بزنند و مردم را به تفکر، هیجان و ترس وادارند. 
شأنِ شخصیتِ و چگونگی عملکردِ حکمتیار با رفتارِ تعصب گرایانه، خشونت آمیز و افراطیت اش هم برای حامیان و هم برای مردم عوام از بدو ورود اش به کابل مشهود است. حالا عصرِ آزمایش است و نمی توان مردم را بدونِ کدام موجبِ منطقی و ویژگی خاصِ رهبر شدن و رهبریت به طرفی سوق داد. آنها بیشتر از خودِ شخصِ متکلم به رفتار، گفتار و عملکرد اش بصورت جدی متوجه می شوند و بعد اینکه قناعت خویش را حاصل نمودند، راهی را بر می گزینند که حد اقل ۶۰ فی صد منافع شان از طریقِ همان کیش برآورده شود.
رهبرانِ اسبق؛ زعامت بی توقع و بخاطرِ خدای مردم عوام را از این به بعد به خواب خواهند دید و در عالمِ رویا خواهند پرورانید. حالا انگیزش و احساسِ واقعی قلبی برای پیوستن و حمایت کردن از احزاب و روند ها در افغانستان وجود ندارد و این بر می گردد به سطح صادق بودن،‌ خدمت کردن و پلان سنجیدن رهبران و سران احزاب برای انتقال اعضای مدونِ شان از وضع موجود به وضع مطلوب. 
بنظرم حکمتیار با غُرشِ بی شمار و پٌر سر و صدا واردِ مبارزاتِ انتخاباتی انتخابات ریاستِ جمهوری خواهد شد. همه به این باوریم که احتمالِ برنده شدنِ وی زیرِ صفر است ولی او برای اینکه از سیاست داخلی و ملی کشور، از میزِ بحثِ سیاسیون و از وردِ زبان های مردم عوام فراموش نشود. به هیاهوی پُر طمطراق یا خود را نامزد میدان انتخابات اعلان می کند و یا اینکه شخصی را با حمایت و پشتیبانی قوی نامزدِ انتخابات می سازد.
نتیجۀ بٌرد و باختِ سیاستِ انتخاباتی حکمتیار قبل از رسیدن به دقیقۀ نود (دقیقۀ ۹۰) برای همگان هویداست و می دانیم که چیزی از منافع اولی را در دورانِ انتخابات کمایی نخواهد کرد چون اول از همه حزبی های وی یا کاملاً از پروسۀ بازی های سیاسی حزب اسلامی خسته شده اند و اگر هم نشده باشند، کٌلیه اعضای فامیلِ شان برخلافِ رضایت و خواسته های همان حزبی اقدام و حرکت می کنند که بدونِ شک بر نتایج تصمیم گیری های شخص اول فامیل لطمه وارد می کند. 
موقف گیری حکمتیار را می توان در قالبِ اندوختِ سرمایه برای حمایت یک جناح و تأمین مصارفِ آینده اش در حمایت کردن و یا مدغم شدن با تیم های برنده به بررسی گرفت که نه ربطی به مختل سازی وضع امنیتی دارد و نه می تواند پایه های کامل و توانمندِ سیاست ملی را به شکست مواجه سازد.

با مهر
نویسنده: گل رحمان فراز