آرشیف

2018-12-31

موانع توسعه سیاسی در افغانستان

جوامع در حال گذار در مسیر توسعه و نوسازی با مسائل و چالش ها متعدد مواجه می باشد. سنت های پایدار اجتماعی ، ساختار اجتماعی و فرهنگ عمومی جامعه در مسیر حرکت به سوی توسعه و نوسازی می تواند زمینه ساز فرصت آفرین باشد و یا اینکه مانع و تهدید ساز باشد.
ساختار اجتماعی قبیلوی و فرهنگ سنتی قومی در درون خود مولفه ها و ویژگی ضد توسعه و نوسازی را حمل می کند. این موانع عبارتند از :

1. موانع سیاسی و امنیتی 2. موانع فرهنگی و اجتماعی 3. موانع اقتصادی

موانع سیاسی و امنیتی
موانع سیاسی در امر توسعه یکی از بزرگترین عامل می باشد که یک کشور را از توسعه باز می دارد لذا موانع سیاسی از جمله عریان ترین موانع در مسیر توسعه سیاسی تلقی می شوند بدون دلیل که این نوع موانع مانند نوع نظام ، رهبری سیاسی ، نهاد های سیاسی و قانون های قدرت و تصمیم گیری ارتباط منظم تر با تحول سیاسی دارد.
در واقع سیاست دموکراتیک در جامعه می تواند راه را برای توسعه باز نماید لذا گفته می توانیم توسعه و پیشرفت در جوامع مدرن غربی مدیون نظام سیاسی و وجود دولت های مدرن است. تحول سیاسی و اجتماعی در این که به شکل ملت انجامید.
از سوی دیگر فرهنگ سیاسی قبیلوی هم مانع توسعه می گردد برسی فرهنگ سیاسی قبیلوی حاکی از این واقعیت است که خیشاوند گرایی و احساس تعلق به قبیله سمت و طایفه از اهمیت فوق العاده ای بر خوردار است در ساختار جامعه افغانی اگر به دقت ملاحظه نمایم وجود قبایل گوناگون در تحولات سیاسی کشور تاثیرات به خصوصی داشته است.
در طول تاریخ معاصر کشور چانه زنی ها و برخورد های سیاسی که اکثرا به صورت خشونت آمیز میان چند قبیله مشخص از قوم حاکم بوده است این ساختار قبیله ای در اقوام مختلف کشور فرق دارد در میان اقوام پشتون بیشتر از سایر اقوام دیده می شود در بین این قومیت ها اکثرا همبستگی قومی وجود داشته و شکاف های قبیلوی را بین اقوام موجود به وجود آورده است.
در انتخابات وجود گرایش های قومی و قبیله ای به صورت فعال وجود داشته است مثلا در ادارات دولتی هم این وابستگی های قومی به صورت فراگیر وجود داشته چنانکه موضع گیری های قومی و قبیلوی در مجلس نماینده گان کشور واضع و روشن این مسله را تابت می کند فرهنگ سنتی و قبیلوی عامل بنیادی اشکال عقب ماندگی در افغانستان می باشد.
و یکی دیگر از موانع بر سر راه توسعه افغانستان مسئله قومیت است که به شکل تضاد های سیاسی قومی ظهور کرده اند. در واقع در افغانستان اقوام متعدد زندگی می کنند این اقوام اکثرا در طول تاریخ به ناسیونالیزم قومی رو آورده اند و در اکثر اوقات مانع قومیت دیگری در همه عرصه ها شده است.
امنیت انسانی در امر توسعه تاثیر گسترده دارد و نبودن امنیت انسانی در یک جامعه از سرمایه گزاری ها در آن جامعه جلوگیری می کند. که این امر مهم پی برده و دولت بدین باور است که محیط امن برای انکشاف متداوم و استقرار صلح در افغانستان یک امر لازمی به شمار می آید.در افغانستان هیچ گاه امنیت صد در صدی وجود نداشته و همیشه حکومت های این کشور نا امن بوده که این نا امنی دست به دست هم داده مانع توسعه در افغانستان شده است. در واقع بزرگترین موانع در امر توسعه در این کشور امنیت می باشد.

موانع فرهنگی و اجتماعی
فرهنگ عبارت از مجموعه از باور ها ، عقاید ، ایستار ها و نماد هایی است که انسان با آن ها زندگی می کند و رفتار انسان بر اساس آن ها شکل می گیرد. این فرهنگ زمانی که معطوف به سیاست گردد فرهنگ سیاسی را تشکیل می دهد.
این فرهنگ می تواند سنتی باشد که با توسعه در تضاد قرار دارد و یا هم می تواند مدرن باشد که عامل توسعه است. جوامع در حال گذار در مسیر حرکت به سوی نوسازی و توسعه با چالش های متعددی مواجه می باشد. فرهنگ سنتی و قبیله ای ، سنت های پایداری اجتماعی ساختار فرهنگی جامعه در مسیر حرکت به سوی نوسازی و توسعه می تواند زمینه ساز و فرصت آفرین باشد و یا اینکه بر عکس می تواند مانع و تهدیت در برابر نوسازی و توسعه باشد. در واقع یکی دیگر از موانع بر سر توسعه افغانستان موانع فرهنگی می باشد. این کشور دارای فرهنگ سنتی و اسلامی می باشد. که اکثر مردم آن از اسلام برداشت های افراطی دارند که این برداشت های افراطی یکی از موانع بزرگ در امر توسعه در کشور می باشد.
در این مبحث منظور ما این نیست که فرهنگ مانع توسعه است اکثرا فرهنگ می تواند برای توسعه موثر واقع شود. اما منظور ما در این مبحث آنعده از فرهنگ های سنتی می باشد که برای توسعه در تضاد قرار دارد افغانستان که دارای فرهنگ سنتی است. در افغانستان هنوز همان فرهنگ قبیله ای ابتدایی حاکم است که این فرهنگ در طول تاریخ سد راه توسعه افغانستان قربانی فرهنگ قبیلوی شده است. و همیشه مانع شکل گیری مدرنیته و توسعه شده است. لذا زمانی فرهنگ یک جامعه متحول (یعنی در مرحله اول باید به توسعه فرهنگی برسد) مهم ترین ویژگی های فرهنگ سنتی و قبیلوی که مانع نوسازی و توسعه می شود قرار ذیل است:

1. فرهنگ سنتی فرهنگ شفاهی و غیر مکتوب است و در نتیجه غیر قابل باز خواست و غیر پاسخگو است. در حالیکه پاسخگویی از ویژگی های اساسی توسعه است.
2.
فرهنگ سنتی فرهنگ قانون گریز است و مبتنی بر حاکمیت اراده اشخاص می باشد. حاکمیت قانون که از ضرورت های توسعه و انکشاف است در این فرهنگ جایگاهی ندارد.
3.
فرهنگ سنتی فرهنگ اقتدار گرا است که بنا بر امری که با اقتدار قانونی و عقلانی که از ضرورت های توسعه است فاصله بسیار دارد.
4.
فرهنگ سنتی فرهنگ شخص گرا است و نسب خانواده گی معیار استخدام و انتصاب افراد محسوب می شود بنابر این با شخصیت گرایی که اصل مهم در استخدام افراد در جوامع توسعه یافته است در تناقض می باشد.
5.
در فرهنگ سنتی مبنای هبستگی اجتماعی افراد خون نژاد است در حالی که جامعه انکشاف یافته بر مبنای همبستگی فکری شکل می گیرد. امری که در جامعه سنتی حلقه مفقوده است.
6.
فرهنگ سنتی مرز خود و بیگانه را بر مرز های قبیله و قوم استوار می سازد در این فرهنگ افراد بیرون از قوم و قبیله افراد بیگانه و غیر قابل اعتماد است. در نهایت در چنین فرهنگی مفهوم کلیدی بنام هویت ملی شامل همه اقوام وجود ندارد. افراد خود را با استناد به قوم و قبیله هویت می بخشد این امر مانع سیاسی بر سر راه ملت سازی و شکل گیری هویت ملی است این در حالی است که ملت سازی مفهوم کلیدی برای توسعه ملی و انکشاف اجتماعی است.

با توجه به ویژگی های مزبور می توان به این نکته پی برد که با موجویت فرهنگ قبیلوی و سنتی امکان حرکت به سوی توسعه و انکشاف ملی دشوار و نا ممکن جلوه می کند.
واقع تا زمانی که شاخص های فرهنگ مدرن نظیر اصل برابری در پیشگاه قانون اصل اصالت اراده فردی و آزادی مدنی ، اصل حقوق شهروندی ، اصل مدارا و هم پذیری و بلاخره اصل نقد و انتقاد پذیری در درون فرهنگ عمومی جامعه نهادینه نگردد سخن از توسعه سیاسی و دموکراسی سازی در حد آرزو و آمال باقی خواهد ماند.در نتیجه این فرهنگ سنتی و قبیلوی در افغانستان همه دست به دست هم داده است مانع اساسی در امر توسعه می باشد. در نتیجه باید گفت عامل مهم و اساسی در پایین بودن سطح فرهنگی جامعه افغانستان را بیسواد ، خرافات و اعتقادات که نسل به نسل به ارث رسیده است و باعث شده است که در اکثر موارد این اعتقادات سد راه توسعه شود نمونه بارز این موضوع قیام سنت گراها در قبال پلان های توسعه ای شاه امان الله بود