آرشیف

2020-7-30

دوکتور ص. سعیدي

مصالحهء سياسى – مواضع ما و فراخوان!

قاطبهء ملت افغان، عقل سليم و منطق سخن در پيشبرد و  انتخاب راه مذاکرات و مصالحهء  سياسى در حل معضل جنګ و در تلاش تراژيدى ملت افغان اجماع دارند. هستند  عدهء از سياسيون و تاجران خون و اشک ملت افغان که  به منفعت و مصلحت خود اولويت داده و با مصالحهء سياسى صرف در شعار بازى ميکنند و در تحقق راستين آن از انتخاب ملت ترس دارند.  از ترس ملت به مصالحه ميروند ولى در عمل موانع و سنګ اندازى زيادى درين راه ايجاد کرده اند و ميکنند. 
ملت افغان صلح باعزت و استقرار ميخواهد و اين حق است و کدام امتياز نيست. حق ګرفته ميشود و امتياز داده ميشود. حق ګدايى نه شده، ولى امتياز به عذر و زارى کشنده به جى اچ کيو و جنرال بجوه، تهران و قم نزد بعضى ها متصور  است.  اين دو مرجع، پاکستان و تهران و اجيران داخلى شان منفعتهاى و مطالبات نارواى شان را در بحران افغانستان حاصل کردن ميخواهند لذا در تحقق صلح راستين و با عزت زوال اعمال و امتيازات ناشايسته خود را ديد و براى اندوخته هاى نامشروع خود در زير سايهء ب52 احساس ناراحتى و خطر ميکنند. اين حالت براى اکثريت مطلق مردم افغانستان قابل قبول نيست لذا در خصوص بى عدالتى سبب نفرت ملت شده مردم افغانستان ايشان قبول نه خواهند کرد و نخواهند پذيرفت؟  به يقين چنين معلوم و ثابت شده و  ميشود که اين دوهمسايهء  افغانستان يعنى  ايران و پاکستان طرف قضيه اند و طرف قضيه ادعا و خواست هاى خود را با سوء استفاده از وضع   در تناقض به عدالت و مصالح مردم و وطن ما قرار دارند. قبل ازهمه اين مراجع مغرض با استفاده از امکانات خويش نه خواهند ګذاشت وطن و مردم ما به صلح باعزت و استقرار دست يابند. ايشان امکانات  عديد و نارواى خويش را که در  عدم استقرار  افغانستان تأمين ميشوند، از دست دادن نمى خواهن. 
  بر ماست تا با قوت بيشتر، متحد و متفق و همين امروز بر منافع علياى کشور با تمرکز به حال و آينده بر کار بيشتر تنوير و تحقق خواست و مطالبات 
مردم افغانستان و امر صلح  کارمشترک کنيم. ما به اين اهداف خير، انسانى  زمانى رسيده ميتوانيم که با منطق روشن و رساء 
جاى خود و ديګران را شناخته، اولويت هاى خود را دقيق و حسابى روشن و در ميان ګذاريم. تاوقتيکه تعريف درست از مصالحهء سياسى نداشته باشيم  و تا وقتيکه کار به اهل کار سپرده نه شود ما  وضع را به نفع منافع و مصالح علياى کشور استقامت داده نه خواهيم توانست.  بلى سفارش داريم ما کار خود را بيشتر از پيش تشديد بخشيم. تمام افغانها و نهاد هاى سياسى و مدنى شان با حفظ هويت و برنامه هاى خويش در يک پلاتفورم و يا براى فعلاً در چند پلاتفورم بزرګ جمع و متشکل شده و کار مشترک را بدون ادغام در يک ديګر هماهنګ و با قوت بزرک در استقامت مصالح ملى جهت و هماهنګ سازند. اين قوت و اين کار مشترک سبب خواهد شد تا برنامه هاى شوم عليه مردم و کشور ما فرصت عملى شدن نداشته باشد و اين روش مٶثرترين راه دفع آفات و رسيد به صلح و ثبات با عزت و راستين است.  
فراموش نه کنيم که فکتورها  و عوامل خارجى و داخلى جمع کم کارى هاى ما کار را دشوار ساخته. 
فراموش نه کنيم که در سه ماه آينده انتخابات رياست جمهورى امريکاصورت ميګيرد. آقاى جوبايدن کانديد ديموکراتها  به تجزيه افغانستان و ګويا فدرالى شدن افغانستان اظهارات موافق  داشته و دارد و آقاى ترامپ در برابرمنافع امريکا  هيچ چيز را مهم نمى داند.
سيم خاردار و دروازه هاى پاکستانى در داخل خاک افغانستان به ميل و انتخاب پاکستان و برداشته شدن موانع در برابر شان و سکوت حاکميت افغانى در برابر آن نشانه و سند روشن اين حالت است. پاکستان با سياست محيلانه به فريب جهان و امريکا  موفق  است. استابلشمنت پاکستان با تمام تخلفات و فريب چندين دهه صرف و صرف درلست خاکسترى مٶسسات مالى جهان به حيث متخلف  قرار ګرفت و دارد که جهان را با سوتهء دست پاکستان يعنى تروريستان و ګروهاى از طالب تهديد کرده و باورمند ساخته است.
ما ميدانيم که طالب جز ستيج سياسى افغانستان  است،  نه کل آن. طالب حداقل سه ګروپ و سه لايه اند که بر همه لايه ها پاکستان زياد و کم تأثير ګزار استقامت دهنده دارد. با وجود ګروپ هاى مختلف طالب، طالب دارد در مذاکرات باامريکا با استکبار تمثيل و  اکت کل طالب وحتى کل مخالفين مسلح حکومت افغانى ميکند. از جانب ديګر بزرګترين ضربهء کشندهء  طالب و پاکستان به حيثيت حاکميت افغانى همان مذاکره با جانب امريکايى و نفيه بقيه ستيج سياسى افغانستان و حکومت افغانى است. جانب امريکا در مذاکرات بيشتر از يک سال تأکيد داشت يا <<توافق به همه مواد اجنداء و آن به شمول آتش بس و آغاز مذاکره بين الافغانى>> ويا هيچ توافق نمى شود. اما در عمل امريکاء  به منافع زودګذر، خود متمرکز شد و توافق کرد. 
 توافق امريکا، با اين ګروه از طالب و پاکستان و مجرى ساختن توافقات شان  توسط  حکومت افغانستان به حکومت و حيثيت حکومت افغان  کشنده و مسئله حيثيتى براى اين حاکميت بود و است. شف شف امريکا و جامعهء جهانى در نتايج انتخابات اخير رياست جمهورى افغانستان  دومين ضربهء کشندهء بر حاکميت افغانى بود و است.  وضعيت بد عدم فهم تطبيق مجريان سياست مصالحهء سياسى از مصالحهء سياسى است در ابعاد مختلف اين سياست عدم دقت و خطاء هاى روشن در تاکتيک و ستراتيژيک سياست مصالحهء سياسى نيز سخت مضر و زيان آور شد و است و اين حالت ادامه دارد.
مصالحهء سياسى بى هويت سازى و خيانت به برنامه هاى مشروع و نسخه هاى کتله ها و سازمانهاى افغانى نيست. 
مصالحهء سياسى و در ميز مذاکره مناظره کردن بر اينکه امارت اسلامى و يا جمهوريت و تصميم برمسايلکه ملت بايد تصميم بګيرد همان عدم دقت هاى اساسى اند که تکراراً از مراجع مهم تصميم ګير طوطى وار شنيده شدهو  محسوس است.  در اجندا ګرفتن توافق به ارزشهاى اين و يا آن تيم مبداء و اساس خطاء و مشکل ساز است. 
پرداختن  بر مناظره در مذاکرات سياسى خطاء، ضياع وقت و سبب طويل شدن ادامهء تراژيدى ملت افغان است. 
 اګر کس تأکيد دارد که جنايات احزاب و سازمانهاى سياسى حاکميت هاى ګذشته اطراف ميز مذاکره  بايد  فراموش شود، قتلها،  دربدرى هاى اجراء شده و جنايت هاى صورت ګرفته بايد فراموش شود که با هم داريم مصالحه ميکنيم، اين  فهم غلط و نادرست از  مسايل، فهم غلط از مصالحهء سياسى هم  است. 
ګذشته را نبايد فراموش کرد، برعکس آنرا به دقت به حافظه داشت و به نسل نو داد. اما اين حافظه براى انتقام و کشتار ديګر و ادامه کشتار و قتل و خون ريزى نيست و نه بايد شود. در بررسى ګذشته بايد مسٶوليت وجدانى، اخلاقى، سياسى، و جزايى را تفکيک کرد و قبول کرد که جرم عمل شخصى است که هويت قومى، منطقوى، زبانى، حزبى ندارد. متخلف و مجرى آن بداند که با ارتکاب جرايم و پشيمانى از آن  حق امامت و پيشواء بودنش محفوظ نيست. اين خوب است که همه کس فرصت مرمت ګذاشتن و فرصت جبيره و توبه از تخلف و خرابى داشته باشد، اما اين بدان معنا نيست که هميشه مانند قبل امام و پيشوا بماند. در زنده ها قهرمان دايمى وجود ندارد. ياد ګذشته  بخاطر تجربه و جلوګيرى از عدم تکرار از اشتباهات و راه حل امروز حتمى است. 
تأکيد اينکه مصالحه داريم من و حکومت و جنايات حکومت من را ياد آورى نه کن و بګذر. چنين تأکيد نادرست است. بلى در مذاکرات سياسى چنانچه ګفتيم مناظره و قضاوت به ارزشهاى مختلف نيست و در جنداى بحث هم در مورد مذاکره نداريم. حق العبد و حق الله هم بحث در جاى خودش باقيست.
در مصالحهء سياسى بايد به طور عينى ستيج واقعيت موجود سياسى را  مراعات کرد ولى مرجع اصلى تصميم ګيرى مشروعيت تطبيق نسخه ملت است و براى همينکه ملت مرجع شود، کار متناسب و زمينه سازهمه اى ما ضرورت است. در تمام اين پروسه بايد در نظر داشت که  شير آن يکى روباى آن ديګر و بهترين نسخهء اين جانب به معناى  زنجير اسارت نزد آن ديګر  است. بايد هميشه بخاطر داشت که 
مصالحه معامله در غياب ملت نيست.
مصالحهء سياسى توافق تمام اطرف قضيه و جوانب افغانى است که راه رسيدن صلح و استقرار راستين در عالم اسباب امرور همان به دست آوردن مشروعيت اجراى نسخه ها با انتخاب  ملت است و توافق براين است که اين ملت را چطور تصميم ګيرنده ساخت بايد کار مشترک را همين امروز آغاز کرد و اين بايد نقطهء مرکزى در سياست مصالحهء سياسى باشد و شود. اکثريت ملت مسلمان است و انتخاب مسلمان در چوکات اسلام روشن است. ملا، امام  وواعظ، روشنفکر و پيشتاز جامعه ملت را به طور دوامدار از تأريخ ملت اګاه ساخته و ملت را در انتخابخش مساعدت ميکند ولى ويرا تعويض کرده نمى تواند و نه کند. 
 تلاش همه بايد به توافق به زمينه سازى بع کسب  رأى  از ملت در مشروعيت تطبيق نسخه هاى مطروحه  تمرکز کند. تا حال به اصل کسب مشروعيت از ملت را 
طالب و پاکستان تا حال قبول نه کرده و ارادهء ملت را باحيله ها دور زدن ميخواهند.  کسب مشروعيت حاکميت از ملت را مشروع و ضرورت به  اختراع ديګر  در مورد نداريم. مستندات زيادى وجود دارند که پاکستان و طالب  به نظام براندازى افغانستان تمرکز داشتند و دارند و اين وقت کشى و معاملهء جانب امريکا سبب تشويش جدى ما بود  است. 
برماست بيشتر از پيش متحد و بيشتر کار کنيم تا در مورد ما بدون ما تصميم ګرفته نتوانند.
 از منم منم و باز هم منم بګذريم، در اول و اخير هر قدم به وجود نام خود تأکيد نداشته و حرکت را در عمل دسته جمعى سازيم، ورنه بعد از تلاش اګر اقتراحات ونظريات  در موارد فوق جدى ګرفته نه شوند، سبب جدا شدن  راه هاشده ميتواند و به قوت شدن نمى رسيم. 
برخورد به مسايل داخل حرکت بس حساس و همه جانبه ضرورت است و وقت زياد در تناسب فتنه هاى موجود،  هم نداريم. 
داکتر صلاح الدين سعيدى
28/07/2020
00447886474638
strategicstudies@yahoo.com