آرشیف

2014-11-17

مولانا کبیر فرخاری

مرغ دل

 

در دل به کسی دشمنی و کینه ندارم
زنـگــار نـفــس بــرخ آیـیـنه نـــدارم

 

مطلع غزل شاعر گران ارج محترم شفیق احمد( ستاک ) شاعر بی نظیر دوران ما به مشاعره گذاشته شده است که شاعرانی چون محترم ثنا و فروغ از آن استقبال و در سایت جام غور استقبال چاپ یافته اند که اینک شعری زیر عنوان (مرغ دل ) از من نیز گسیل است.

 
روز خـوشــی از گــردش آدیـنـه نــدارم
مــرغ دل خــود در قـفـس سـیـنه نـدارم

بـال و پـر بــاز حـوسـم نـیست به پرواز
چـشـم طـمـع از دلـبــر سـبـزیـنـه ندارم

در مهـیـن خود همچو خسی بر سر آبم
ارج مـگـس و خـرقـه ی پشمینه ندارم

پخت پزارباب ستم چـرخه ی برق است
پـوتـانـسـیــل دود دو ســرگـیـنـه نــدارم

صــد پــاره بـیـبـیـن دل بدر خانه ی ایام
تار رفــو و ســوزن و یـک پـیـنه ندارم

پیوندزن ومرد حوس بازی دون نـیست
بـیـچــاره مـنـم قـــدرت کـابـیـنـه نــدارم

گربیش وکمم در بن این چرخ کج اندیش
پــروای بــه خــود بـیـنـی آیـیـنه نـدارم

دیروزنرفت دشمن ازین خاک سرافراز
امــروز چـــرا شــوکـت پـاریـنـه ندارم

در بــازی نــردم بـه نـبـرد همچـو پیاده
می جـنـگـم اگـر قـوه ی فـرزینه ندارم

یک رنگـی مـردم شـود اسباب سعادت
"فرخاری" بسر مردم دو بـینه ندارم
 

مولانا کبیر فرخاری
ونکوور کانادا