آرشیف

2017-2-13

مردم افغانستان سیاست زده شده اند.

به مکالمه یک راننده سه چرخه با دوتن از سواران این سه چرخه که راه کوتاهی را میپیمودند ومن نیز راکب همان سه چرخه بودم گوش دادم.
دررابطه به وضعیت امنیتی وحکومت داری صحبت میکردند، فردی که ناصر نام داشت آغاز گر این صحبت ها شد.
برای من به عنوان یک ژورنالیست این خبرها خیلی جالب بود وجز سوال پرسیدن کاری نمیکردم.
صحبت ها از بلند رفتن قیمت تیل درغزنی آغاز وبه سیاست های کاخ سفید انجامید.
وقتی به دفتر کاری ام آمدم وصفحه فیسبوکم را باز کردم تصاویرگلبدین حکمتیار رهبرحزب اسلامی توجهم راجلب کرد.
کاربری که عکس فوتوشاپ شده آقای حکمتیار را که دریک مکانی که دارای میز وچوکی بود عکس برداری شده بود وروی آن نوشته شده بود " نفردرامریکا" بسر میبرد غیر این جمله که فکرکنم فوتو شاپ کننده روی خود تصویر نوشته بود کاربرهیچ نکته یی درمورد آن نوشته نکرده بود.
حس کنجاوی ام تحریک شد تا  بدانم این کاربرکیست؟
وقتی به نمایه اش کلیک کردم وصفحات وپست هایش را دیدم غیر از عکس نشر کردن چیزی دیگری نیافتم وبه گمان اغلب که سواد نوشتن وخواندن را نداشت.
دوباره به عکس ونظریه هایی که درمورد حکمتیار نوشته شده بود دیدم، شماری از دوستان نوشته کرده بودند عالی، فوق العاده هستی، جوره نداری، ازطرف مه هزار لایک ویاهم بطور کنایه ونیشخند نوشته بودند خودش را مجاهد میخواند، اویک شیطان است، ازقاتل مردم افغانستان چی گلایه اوکه غلام امریکا بود وحالا مهره ساخته میشود ویا هم بطور جالب نظریه های از پیش ساخته یی که برای به انتها رسیدن باید  "ویل" موس را چند بارحرکت بدهی نیز برخوردم، کمی درخود فرو رفتم وفکرکردم که چراکاربران این شبکه ها بخصوص جوانان این قدردارای شعورپایین سیاسی – اجتماعی اند؟ زود پاسخم را یافتم، بلی بخاطربی سوادی ویاکم سوادی.
حس کنجکاوی ام تحریک شد وبیشتر به جستجو درین شبکه پرداختم دیدم جوانی تصویر دخترهالیودی را که چهرۀ آن با پرده سیاه پوشانده شده است را پست کرده ودربالای آن نوشته " درکامنت 1 نوشته ببینید چهره نمایان میشود" ودربخش کامنت یا نظریه ها ده ها جوان عدد یک نوشته وبعد هم نوشته کرده بودند که چهره خو معلوم نشد.
همچنان کاربری عکس اطفال سوری را که نشان دهنده حالت رقتبارشان ناشی ازجنگ بود وشماری خون آلود نیز بودپست کرده بود ونوشته بود امریکا برمسلمانان درهلمند اینگونه بمباری کرده وشماری به تایید سخنانش پرداخته از اسلام ستیزی امریکا وغرب نگاشته وصدها لعنت نثار کرده بود.
من برای نزدیک به یک ساعت وقتم را به جستجو درین شبکه سپری کردم وصفحات خیلی ازکاربران را دیده وخواندم.
خسته شدم وصفحات را بستم پی کارهای رسمی ام را گرفتم، شب بعد از صرف غذایکی ازاعضای خانواده ام که حرفۀ دکانداری دارد برایم گفت: " میگن اشرف غنی عبد الله را ازقدرت دورکرده وعطامحمد نورآمده بجایش؟" خنده ام گرفت وگفتم نه این طور نیست صرف رییس جمهور با عطا محمد نوربخاطر سهم حزب جمعیت اسلامی مذاکره میکند چون عطا محمد نور رییس اجرایی این حزب است ویکی از مخالفان سیاسی اشرف غنی به حساب می آمد به همی خاطر باآنهم سیاست است وپشت ورو ندارد.
او خندید وبرایم گفت: " تو چه قسم خبرنگار استی که خبرنداری؟ اینه ایره ببین"
وموبایل همراهش را که صفحه فیسبوکی درصفحه آن باز بود برایم نشان داد که ازهمان شایعات فیسبوکی بود وروی عکس عبدالله عبدالله با خط سرخ چلیپا کشیده ونوشته بود وقتش پوره شد وجایش را عطا محمد نور کرفت.
برایش گفتم لالایم این گونه خبرها حقیقت ندارد هروقت از رسانه ها اینگونه خبرهارا شنیدی باورکن.
باخودم گفتم به عنوان یک نویسنده، ژورنالیست وحد اقل جوان اندکی آگاه این کشور حد اقل کاری که میتوانم انجام بدهم اینکه باید مطلبی درین مورد نوشته کنم.
فردای همان روز ملا امامان یکی ازمساجد پیش از ادای نماز جمعه دروعظ ونصیحتی که به مردم دریکی ازمساجد مرکز این ولایت ایراد میکرد.
خطاب به مردم گفت: " اومردم خودتان رانجات بدهید ما نمیفامیم که چرا خداون قهروغضبش را برما ناز نمیکند؟ یک نفربرایم گفت که درغزنی چهارتا کلیسا است خوب ببینید چهارتا کلیسا درین شهراست بخاطریکه مارا از دین بکشد."
به سخنان او همه به دقت گوش میدادند که افزود:"درهمین پوهنتون غزنی به مردم درس عیسویت بطورواضح وعلنی داده میشه به جوانا میگویندکه  این علم عصری است، درمکتب ها برایشان بیراهی درس میته واین که چطور ازراه خدا بیرون شوند."
ازین سخنان غیرحقیقی خیلی ناراحت شدم وبعد ازختم نماز وقتی  میبرامدم دیدم سه تن که کنارهمدیگر ایستاد بودند باهم درمورد سخنان ملا امام صحبت میکنند.
حین رد شدن ازکنار شان شنیدم که یکی گفت "بیادرجان مره تیر ازین مکت وپوهنتون کلش بربادی است ودشمنی با اسلام".
نتوانستم رد شوم برگشتم وشامل صحبت هایشان شدم، برایشان آگاهی دادم که نه چنین چیزی وجود ندارد مولوی صاحب اشتباه شنیده.آنان اذعان میداشتند که ملا دروغ نمیگوید بلکه واقعا همین کفاری که درکشور ما آمده دشمن دین وآخرت ما شده.
هرچه گفتم نپذیرفتند وخیلی ناراحتم شدم.
ازنی موضوعاتی که درین نوشته یاد کردم نتیجه گرفتم که خیلی ازمردم کشور ما دچار سیاست زدگی شده است.
اگرموضوع سیاست درجمعی یاد شود از دست فروش گرفته تا دکاندار،شاگرد مکتب وخلاصه همه وهمه تحلیل میکنند زبان میشورانند.
من فکرمیکنم که شعورپایین بودن اجتماعی سیاسی وعدم آگاهی ازخیلی موارد باعث عقب ماندگی ما شده است.
آن مولفه هایی که بخاطر بلند رفتن شعور اجتماعی سیاسی یک ملت ضرورت است متاسفانه که درجامعه ما خیلی کمرنگ است.
به باورمن اکثریت مطلق مردم ما دربیشتر ازسه دهه جنگ اخیرکه بدور از ارتباطات جهانی وهمگانی دربوی باروت وصدای تفنگ درگوشه های تاریک وسایه این جهان وسیع اما به تعبیر امروز کوچک قرار گرفتیمهمانند نباتی که درزیر سایه وبدور از نورآفتاب قرارگیرد درست رشد نکرده ومیوه وحاصل نمیدهد.اما وضعیت قسمی تغیرکرد که مردم به یکبارگی به آزادی تقریبا مطلق قرارگرفت.
ازطرفی هم شبکه های اجتماعی بخصوص فیسبوک که  بیشتر مردم افغانستان وبخصوص جوانان از آن استفاده میکنند ضمن اینکه مزیت ها وموثریت های مثبتی دارد اثرات منفی آن قابل انکارو کتمان نیست.
گرچه درچهارده پانزده سال گذشته هزاران تن که بیشتر شان جوانان ونوجوانان اند ازسواد کافی وحتابلند برخوردارشدنداما شعورسیاسی هنوزهم درنزد اکثریت این جوانان درسطح پایین است بخاطر اثبات این گفته کافیست که دربرگه یی بصورت مقایسه یی تصویردو رهبر،سیاست مدار، ویاشخصیت هایی از دویا چند ملیت متفاوت را پست کنید وواکنش هارا درنظریه ها بخوانید که بیشترآن جوانان تحصیل کرده ودانا است.
ریاست عمومی امنیت ملی کشورچندی پیش اعلامیه یی را نشرکرد وهشدار داد که شبکه های استخباراتی منطقه بیشتر از500 حساب جعلی بخاطر به جان هم انداختن کاربران شبکه های اجتماعی ومردم افغانستان بنام های مختلف وبخصوص بنام شخصیت ها واقوام ساخته شده است.امنیت ملی ازمردم وبخصوص کاربران شبکه های اجتماعی خواسته بود که مواظب توطیه دشمن باشند اما متاسفانه که دولت هیچ برنامه یی بخاطرجلوگیری از این نوع توطیه دشمنان بیرونی ودرونی روی دست نگرفته است که ازین ناحیه نیزما آسیب پذیرتر ازنواحی دیگر استیم.
زبان کارشناسان تلویزیونی ورادیویی را که نمیشود استکاک گذاشت واندازه گیری کرد که اکثریت برای پخته ومردمی نشان دادن خودشان ویاهم امتیاز گیری ها ازسیاسیون وحکومت مردان، پدیده هایی بنام منافغ ملی وکشوری برایشان موجودات موهومی تلقی شده وتیغه شمشیردشمن را تیز میکنند.
باوجود اینکه من یک خبرنگارام وباید همانند هم مسلکان دیگرم گفته هایی درمورد محدود ساختن شبکه های اجتماعی را تلاش برای سانسورخوانده محکوم کنم که تاکید میکنم با توجه به این آسیب پذیری ها حکومت بایدحساب های فیسبوکی وسایرشبکه های اجتماعی کشور را فیلتروشناسایی کند وکاربران مجهول الهویت بانام های مستعار راحذف کند وکاربرد این شبکه ها توسط مردم را قانون مند ساخته ونوشته وها وپست هایی را که خلاف منافع ملی وعاری ازحقیقت وواقعیت خبری باشدرا اجازه نشرندهد.
البته این همه را با تاکید بر استقلالیت رسانه هاوآزادی بیان بیان میکنم.

تاج محمد سکندر- 24.11.1395