آرشیف

2014-12-29

afrotan

مدیریت جهان و دکتورین تشیع صفوی در تاریخ معاصر!

قسمت چهارم
 

دریک جامعه اشرافی، دموکراسی خود یک  روند  ضد دموکراتیک است !
« ژان پُل سارتر فیلیسوف معروف فرانسه »

 

به بهانه افاضات گُهربار! سردار یحی رحیم صفوی " جنرال" متقاعد  و مشاور عالی آیت الله خامنه ای رهبر و « ولی فقیه بخشی  از اهل تشیع ایران »  در گفتگوی تفصیلی با خبرگزاری فارس ایران به تشریح برخی ناگفته ها از تدابیر !! آیت الله خامنه ای « ولی فقیه »  در برخورد با حوادث و اتفاقات داخلی و بین المللی طی 22 سال اخیر پرداخته است که تجزیه و تحلیل آن به مثابه یک مسلمان متعهد به منافع عادلانه و انسانی  به این دلیل که سرلشکر نامبرده برای یک دوره نسبتأ طولانی قوماندانی عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را بر عهده داشته است  به برخی آفاضات  !! وی راجع به افغانستان نگاه تحلیلی می اندازم ، تا باشد که ملت های درد دیده و مسلمانی  را از ناتوانی های شیطنت آمیز و ریأ کارانه ای زمامداران  « اهالی ولایت فقیه مطلقه!! » آگاه ساخته باشم

                                                        

برای یافتن درست و دقیق یا درک تحقیقاتی اندیشه ء " جنبش های سیاسی آزادی بخش " درعصر حاضر بویژه در حوزه نهضت های سیاسی معاصر درجهان وخاور میانه ،  باید سرچشمه های نخستین وعلل و اسباب و جریانات اولیه آن  در دوره جدید مورد مطالعه قرار داد  . چنانچه در قسمت سوم این نوشته به افکار واندیشه های دکتور راشد الغنوشی رهبر و بنیان گذار نهضت اسلامی تونس که آخیرأ با دلائیل گوناگون و پس از دودهه و چند سال عمری که از تأ سیس و بنیانگذاری نهضت اسلامی سپری شده است و سرانجام آن نهضت بزرگ بنام  بنام حزب «عدالت و آزادی»  نامگذاری گردید ، اشاراتی نمودیم وگفتیم که با پیروزیی انقلاب اسلامی در ایران راشد الغنوشی از نخستین شخصیت های غیر شیعی  در کشور های خاورمیانه و عربی بوده که از حرکت انقلابی مرحوم آیت الله خمینی و یارانش اعلام پشتیبانی نمود . و یکی از بزرگترین و بر جسته ترین توجیهاتی که آقای دکتور غنوشی رهبر و بنیانگذار حزب «عدالت و آزادی»   برای اعلام چنین حمایت بی شائیبه طی صحبت های مفصلی با این قلم داشته است و یا هم در آثار و نوشته های خود منعکس ساخته اند  همانا روح سرشارو آمیخته با نوع سرکشی متعهدانه امام خمینی و یارانش از رویه عمومی و تفکر حاکم بر اندیشه های مذهب شیعی  بوده ،که اکثر نصوص و مستد رکات بینیش و تفکر حاکم بر مذهب تشیع بویژه از جنس صفوی بر ناجائز بودن  کامل هرنوع‌ قيام‌ دربرابر ظلم استواربوده است وبرافراشتن‌ پرچمي‌ قبل‌ از ظهور حضرت‌ مهدي،عليه‌السّلام را کارگمراهان و فاسقان می دانند که برای این نوع پذیرش « ظلم تیوریزه شده »  نیز حديث‌ صحيح !! ،( ۱)ابو‌بصير ازقول  امام‌ صادق،‌عليه‌السّلام، نقل‌ مي‌كند كه‌ آن‌ حضرت‌ فرمودند: هر پرچمي‌ كه‌ قبل‌ از قيام‌ قائم‌ برافراشته‌ شود، صاحب‌ آن، طاغوت‌ است‌ كه‌ غيرخدا را پرستش‌ مي‌كند. نظيراين‌ حديث‌ را نيزمالك‌ ابن‌اعين‌ ازامام‌ باقر،عليه‌السّلام، روايت‌ كرده‌ است. که به قول مروجان این تفکر آن‌ حضرت‌ ( امام باقر ع ) فرموده اند: « هر پرچمي‌ كه‌ قبل‌ از پرچم‌ حضرت‌ قائم،عليه‌السّلام، برافراشته‌ شود، صاحب‌ آن، طاغوت‌ است.» در نظر معتقدان‌ به‌ تعطيل‌ و نفي‌ مشروعيّت‌ حكومت‌ در عصر غيبت، اين‌ دو حديث‌ و مانند آن، از جهت‌ سندي، قابل‌ مناقشه‌ و اشكال‌ نيست. بنابراين، به‌ عنوان‌ دليلي‌ محكم‌ براي‌ اثبات‌ حرمت‌ قيام‌ قبل‌ از ظهور، مورد توجّه‌ قرار گرفته‌ است !! در چنین روزگاری و کار زاری مربوط به سرنوشت مذهب تشیع با قرئت « ولایت مطلقه  فقیه !! » که عقلانیت و خِرد انسانی  به تعطیلات فرستاده میشوند !!، برخی از بزرگترین چهره ها و مراجع مذهبی  و نخبه گان  تشیع علوی  منجمله مرحوم آیت الله خمینی ، آیت الله سید  محمود  طالقانی که لقب  ابوذر زمان را کسب کرده بود ، شهید آیت الله دکتور سید محمدحسین بهشتی ، مرحوم آیت الله حسینعلی منتظری ، شهید آیت الله مرتضی مطهری و دهها چهره دیگر روحانی ، و درحوزه روشنفکران و دانشمندان حوزه علوم معاصر نیز شخصیت ها و نخبه گان بی نظیری  مانند زنده یاد دکتور علی شریعتی ، مهندس مهدی بازرگان ،  دکتور حبیب الله پیمان ، ابوالحسن بنی صدر  و صد ها متفکرو اندیشمند دیگری پرچم بغاوت در مقابل ظلم و استبداد سلطنتی مغائر با سنت های  محافظه کار  تشیع صفوی و درباری را بر افرآشتند وقتی انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید از سوی تمامی نهضت های آزادی بخش ملی  در سراسر جهان  به عنوان بزرگترین پایگاه فکری ستمدیده گان عالم  بویژه مسلمانان عدالت خواه دنیا شناخته شد و اکثریتی از حرکت های که برای آزادی وعدالت اجتماعی دربرابر استعمار و نظام سرمایه داری می رزمیدند سعی به خرچ میدادند تا  شجرة النسب خویش را با  محاسبه و ارزیابی وجوهات مشترک شان با نهضت بزرگی که  در ایران  تازه به قدرت رسیده بود وصل کنند . در راستای این عملیه متقابل آزادی خواهانه و عدالت طلبانه   بوده که آقای دکتورراشد الغنوشی رهبر نهضت اسلامی تونس و دیگر رهبران نهضت های آزادی بخش در جهان یعنی همان احزا ب و حرکت های که برای اجرای  عدالت و آزادی  با نگاه و بینیش  اجتهادی آمیخته با عقلانیت و با باور براین که قوی ترین عامل تحول فکری درمیان مردم بویژه نسل جوان معاصر بینش و نوع نگاه توحیدی بشمارمی آید پیروزیی انقلاب اسلامی درایران را بویژه آنگاه که بسیاری ازچهره های روحانی و روشنفکران اصلاح طلب جامعه ایران عرابه  تغییر و انقلاب را با سرعت خارق العاده و موج گسترده ای ازنهضت مترقی اسلامی درجامعه ایران به پیش میبرند و با تمامی مظاهری ازشرک وخرافات که به گِردمذهب تشیع صفوی پیچانده بودند فاصله می گیرند گرامی داشتند ودرراستای استقبال ازچنین حادثه بزرگ درتاریخ بشروگرامیداشت حضورفعال روحانیون و روشنفکران وابسته به مذهب شیعه اثنی عشره آن  با نگاشتن کتابی بنام «انقلاب اسلامی وامام خمینی » وهزاران نوشته دیگری که ازسوی نخبه گان و دانشمندان وابسته با سائر نهضت های آزادی بخش جهان  در هواداری با انقلابی که پس از سالها رکود اجتماعی و فرهنگی در حوزه سیاست درمشرق زمین تازه به پیروزی رسیده بود ، گرامی داشتند ، سخت جالب و درعین حال دردناکترین واقیعت زمان ما  آنجا و آنگاه است که تمامی ارادتمندان و مخلصان سابق  انقلاب  ایران درمنطقه و جهان از خود میپرسند ، چگونه است و چه علتی باعث شد که یکی از عظیم ترین حرکتهای معاصر با گذشت تقریبأ سه و نیم دهه ای که ازتولد انقلاب اسلامی درایران میگذرد درروزگاری که شکست  اکثر ایدیولوژی های همچون مارکسیسم ونظام  سرمایه داریی مافیائی معاصر که هرچه زور میزند بجای نه میرسند  ، بحیث سیستم های ایدیولوژیک درحوزه  مدیریت جهان معاصر ، با حذف تفکرعقلانی و آگاهی بخش « اجتهادی» و متعهد  به یک " پارادائیم " یا نمونه ای ازتفکر خرافات زأ و تولید کننده  شرک و اوهام مبدل گردید ؟ و آرام آرام سایه شوم اندیشه ها و افکارگروه « حجتیه » (۳) و دیگر گروه ها ی متحجر مذهبی  که برای مسخ هویت  یکی از پایه ها و ستون اصلی  جمهوری  اسلامی ایران  یعنی " جمهوریت "  از ظهور نخستین جرقه های  پیروزی مردم سلحشور ایران  در کمین نشسته بود  بر مردم سالاری و  انسان مداری همچون کابوسی مسلط گردید . لهذا برای عموم نخبه گان و روشنفکران جهان بویژه آنانی که پیروزی انقلاب در ایران را پیروزیی مظلومیت تاریخی مظلومین برظالمین معاصروبرای نخستین بارتهداب گذاریی یک سیستم عادلانه توحیدی به فال نیک گرفته بودند سخت قابل تأمل وتأثرگردید ، ونباید تصؤرکرد که با از دست رفتن و افتیدن این پایگاه آزادی خواهان  در خفره  های بزرگی از خرافات و آلوده گی های تشیع صفوی برای نهضت های  آزادی طلبانه و عدالت خواهانه در مشرق زمین  بسیار درد ناک و تأسف آور نبوده باشد ، مگر وقتی نهضتی و کتله های  بزرگی از مردم « درِ خانه امید » شان را بسته می یابند و میبینند که قفل های سنگین و بزرگی از خرافات بویژه « خرافات ملمع کاری شده به آب " ولایت مطلقه فقیه  " » اُفتیده است ، نه میتوانند به سادگی تغییر ماهیت دهند و همه خصا ئص و جودی شانرا تغییر دهند و این است که نه میتوانند متأ سف نباشند و این مصیبت بزرگ قلبشان را به درد نیاورند . در چنین تعامل با هواداران انقلاب است  که هم اکنون شاید و یا هم لابد  تمامی « اهالی ولایت مطلقه فقیه !! » شاد و مسرور باشند که شخصیت های بزرگ و مجتهدان با نامی که رهبریی بزرگترین حرکت ها و جنبش های اصلاح طلب دنیا و منطقه را بر عهده دارند و تقریبأ در دو دهه تمام ازبزرگترین انقلاب ضد سلطنتی در ایران به دفا ع برخاسته بودند درجمع و  سلک ارادتمندان به انقلاب نه میبینند و حتی از همان تربیون هاو منبر های  رسمی و نیمه رسمی که به شیوه کودتائی به تصرف خود در آورده اند علیه آنها فتوای  ارتداد ودستور اجرای  مجازات   صادر می کنند ،!!
 سوال اینجا ست که چرا و چگونه یکی بزرگترین پایگاه های فکری و مکتبی  تغییر و تحول در منطقه و جهان در حوزه  مدیریت فکری جوامع بشرنه تنها  تأثیر گذار نیست و نفوذ معنوی و فکری  اش را از دست داده است بلکه در بسیاری زمینه ها از قُله های فتح شده در سرزمین اندیشه ها نیز عقب نشینی می کنند و  آنچه را که خود به مثابه شعارهای میان تهی و بدون پشتوانه علمی ابرازو بیان  میدارند ، بر آن عمل نه میکنند !
 این درحالی است که استعمار جهانی و نظام بین المللی سرمایه داری  با استفاده ازابزار و شیوه های جدید غارتگری و استیلاگری تنها به کمک جیره خواران و مهره های بومی و داخلی شان که  سراسر جهان بویژه  کشور های مسلمان و جهان سومی  را نشانه گرفته اند و هزاران توطئه سیاسی و فرهنگی و ضد اخلاقی را بخاطر اغراض شوم شان  که  بیگانه ساختن نسل جوان و تحصیلکرده این کشورها  با فرهنگ و تمدن خویش است به اجرأ در می آورند .! تا بدین ترتیب جوهر عدالت و آزادگی را در قلوبی از جوانان بخشکانند ونسل پیرو توده مردم را درخرافات و جهل بنام دین مصنوعی ! و دموکراسی  فرمائیشی !  ساخت شرکت های اسلحه سازی غرق سازند .
 مگر نه این است که همان پایگاه معنوی و فکری تقویت حرکت های استقلال طلبانه و عدالت خواهانه در منطقه و جهان که روح و جوهر اصلی  انقلاب اسلامی در ایران باشد با حقیقت و انگیزه های اولیه آن انقلاب با دشمنی آشکار در اُفتید ودر مرحله اول  با قلع و قمع ساختن نیروهای پیشگام داخلی درایران که آن حرکت بزرگ ضد سلطنتی مرهون مبارزات استقلال طلبانه آنها و پدران  شان محسوب میگردید پرداختند ، بهترین نمونه اش رسوائی است که درانتخابات آخیری که در سال ۱۳۸۸ در  انتخابا ت ریا ست جمهوری اسلامی در ایران علیه بهترین فرزندان جامعه ایران به اجرأ درآمد ،  و درگام دوم گلون حرکت های عدالت خواهانه و مسالمت آمیز در منطقه و جهان را با حمایت های ریأ کارانه و با برپائی خیمه شب بازی ها و سرکس های بنام « مجمع  بیداری اسلامی !! » در تهران بریاست  دکتور علی اکبر ولایتی که  پزشک یا طبیب امراض کودکان است  و همچون سر لشکرباز نشسته یحی  رحیم صفوی در امور شکار بی پنا هان  و مظلومان بین المللی  چراغ راه « مقام ولایت ! » اند ، دام های از ریأ و تذویر را هموار میکنند . خوشبختانه  امروز مردم و ملت ها ی مسلمان و دربند کشیده آگاه تر و بیدار تر از آنند که با شیوه های نوین استعمار و نظام سرمایه داری پی نبرند و ندانند که امروز و در قرن بیست ویکم یک حق را چگونه باید کُشت و چهره یک حقیقت با چه شیوه ای و از کدام زاویه و جغرافیای  در افکار عمومی وارونه جلوه داد و با طل نمود ؟
 
 
ادامه دارد
 
 
( ۱) :    وسائل‌ الشيعه، ج‌ 11، ص‌ 37، حديث‌ 6. (ج‌ 20 جلدي)
(۲)  :  حسين‌ نوري‌ طبرسي، مستدر الوسائل، ج‌ 2، ص‌ 248.
(۳)  : "انجمن خیریه حجتیه مهدویه" پس از کودتای 28 مرداد 1332 با رهبری محمد ذاکر تولایی(معروف به حلبی) با هدف مقابله با بهائیت تأسیس شد.