آرشیف

2017-11-16

الحاج امین الدین سعـیـدی

مدرسه امام ابو حنیفه (رح) وخاطرات فراموش ناشدنی از آن

مدارس علوم دینی و یا هم حلقه های علوم دینی درافغانستان سابقه ی طولانی و حتی فراتر از هزار سال دارد. در طول تأریخ افغانستان  تغییرات سیاسی و تحولات اجتماعی بزرگی ومختلفی در این کشور  به وقوع پیوسته است، ولی هیچ یک از این تحولات  نتوانسته است دور تسلسل وسیستم عنعنوی این مدارس وحلقه های درسی را  به طور کامل قطع  ویا فلج نماید.
سیستم درسی شرعی در این کشور معمولاً در مساجد به خصوص مساجد بزرگ وجامع آنهم به کمک  مادی ومعنوی اهالی منطقه متدین منطقه واز جمله توسط روحانیون، مولوی ها وخطبای مشهور پیشبرده میشود، که زیادتر از علماء ومدرسین این حلقات درسی در چند قرن اخیر فارغ التحصیل مدرسه  های محل و مدرسهء دیوبند (1) اند.
زیادتر اوقات دیده شده که مستوای درسی در حلقات این مدارس تقریباً در سطح دیوبند، جامع الازهرشریف ویا به سطح حلقات ومدارس که در عراق و یا هم بخارا سمرقند و یا مرو درآن وقت فعالیت داشت، بوده است. مدرسان وعلمای کرام  مصروف تدریس با اندکترین امکانات به امور تدریس مبادرت میورزیدند.
القاب معروف دینی که برای شاگردان این مدارس  و فارغان به کار برده می شد و میشود، بنام طالب العلم مسمی می بودند.
استادانی که تدریس مضامین دینی را پیش می بردند بنام های: ملا، مولوی، مولانا، مدرس، سر مدرس، خطیب وغیره در جامعه شهرت داشتند.
عالترین درجهء علمی  حلقات درسی مساجد ومدارس افغانستان همان لقب مولانا بوده است.
برخی از این اصطلاحات مروج دینی در ساحه افغانستان عبارتند از :
مولوی: اصطلاح دینی است که در کشور ما برای آنعده از شخصیت های دینی مورد استفاده قرار میگیرد که در علوم دینی به درجه بالا  رسیده باشند .(در پوهنتون دیوبند مولوی تقریباً به معادل درجه علمی لیسانس ،ومولوی فاضل معادل فوق لیسانس ومولوی کامل معادل دکتورا به حساب می اید .)
مولانا: اصطلاح است که برای آنعده از علمای دینی مورد استعمال قرار میگیرد که درجه علمی اش نسبت به مولوی بلند تر باشد .
ملا:  اصطلاح است  دینی که برای اشخاصی مورد استعمال قرار میگیرد که در علوم  دینی درس  خوانده ودر مورد امور دینی معلومات تقریباً نسبی داشته باشد .
هکذا مساجد در افغانستان جنب انجام امور عبادی، سیاسی واجتماعی، محل مناسبی واصلی برای تعلیم وتربیه نسل جوان وبه خصوص اطفال به شمار می رفت.
تقریبا در اکثریت مطلق مساجد  افغانستان  معمولاً اطفال  از سن 5 سالگی وارد تعلیم دینی می‌شدند. برای تربیهء این عدهء اطفال در حد اعظمی کوشش به عمل می آورند تا، آموزس همان تعلیم ونوشتن حروف الفباء بود ، کتاب مشهور ومعروف از«قاعدهء بغدادی» آغاز میشود، که بعد  حسن خط ، قرائت وحفظ سوره های کوتاه  را هم در بر داشت.
نوجوانان در این مساجد بعد از گذشت یک مدت توانمندی خواندن وتلاوت وحفظ جزء آخر قرآن کریم را بدست می آوردند، بعد از گذشت یک مدت حلقات درسی طلبه، تغییر نموده و در جنب آموزش قرآن  کریم، رساله های معروفی از جملهء پنج کتاب، گلستان و بوستان سعدی می پرداختند. وحتی برخی از این کتب را در حافظه خویش می سپردند.
آموزش خط، خوش‌نویسی، تعلیم نماز، فقه و حدیث ، علم حدیث ، میراث ،حساب، از دیگر مضامین  ومسؤلیت های اموزشی بود که در سیستم تعلمی مساجد به آن اهتمام بیشتر صورت میگرفت.
مضامین قاعده خوانی، قرائت و صوت اللحن، حفظ قرآن عظیم الشان ، ترجمه لفظی قرآن ، ترجمه و تفسیر قرآن کریم، تفسیر آیات الاحکام، دستور زبان عربی، فقه علمی و تخصصی شامل نصاب تعلیمی وعنعنوی این مساجد بود.
طوری که یاد اور شدیم در حلقه های درسی مساجد، اطفال توانمندی آن را می یافتند تا قرآن کریم را از روبر بخواند، ادامه  تحصیل برای جوانان در این مدارس سهل وآسان بود ولی دختران معمولاً پس از سن 8 سالگی و 9  سالگی از رفتن به مسجد قطع ومصروف امور منزل می شدند.
در زمان حکومت  امیر امان الله خان اهتمام وتوجه برای مدرن ساختن وانکشاف معارف  وبخصوص طرح تأسیس مدارس در چوکات وزارت معارف روی دست گرفته شد و برای اولین بار درسال1298 هـ ش.  اولین مکتب دارالقضات الامانیه در شهر کابل  تأسیس یافت.  هدف حکومت و وزارت معارف دوران أمیر امان الله خان این  بود تا در جنب آموزش علوم اسلامی، جوانان مصروف علوم عصری نیز گردد، ودر ضمن میخواستند تا کدر های مکتبی برای ادارات قضایی، مکاتب، و منابر مساجد را بطور مسلکی تربیه وآموزش دهد.
دولت در نظر داشت تا 
تربیۀ علماء، خطباء، مبلغین، مدرسین و حافظان قرآن مجید و واعظین مساجد را تحت یک سیستم واحدی بیاورد.
و
آموزش اصول، قواعد و احکام اعتقادی، علمی و اخلاقی دین مقدس اسلام که تاثیر بسزای در زندگی فردی و اجتماعی  دارد تحت یک سیستم واحدی سازماندهی کند.
ودر نهایت پلان دولت این بود تا قضات، مدرس، مبلغ ومنبر مسجد را در اختیار خود داشته باشد.

تأسیس سلسلهء مدارس درافغانستان:
برای تحقق پلان متذکره وزارت معارف وقت پلان منظم را روی دست  گرفته واولین قدم های را در تأسیس مدارس در مرکز وولایت کشور آغاز نمود که از آنجمله میتوان از مدارس ذیل نام برد:
 مدرسهء شاهی، دارالعلوم عربیه، مدرسهء علوم شرعیه، مدرسهء امام ابوحنیفهء (رح)، دارالحفاظ کابل، مدرسهء نجم المدارس شرقی، مدرسهء اسدیه مزار شریف ، مدرسهء ظاهرشاهی میمنه، دارالحفاظ میمنه، مدرسهء جامع هرات، مدرسه فخر المدارس  در هرات، دارالحفاظ هرات، مدرسهء تخارستان  در کندز، مدرسهء محمدیه در کندهار.
مدرسهء امام ابوحنیفه (رح):
مدرسهء امام ابو حنیفه (رح) درسالهای ( 1322 و1323 هـ. ش.) از جانب وزارت معارف افغانستان  تحت نام « دارالعلوم شرعیه پغمان» در ولسوالی پغمان ولایت کابل، تاسیس یافت .  سپس در دهه چهل خورشیدی و بعد از قتل مدیر مدرسه پوهاند عبد الحق؛ به ولسوالی بگرامی کابل انتقال یافت و در جوار دریا لوگر در ساحهء باغ مشهور امیر حبیب الله خان با داشتن تعیمرات  نسبتاً خوبی برای بود و باش شاګردان (لیلیه)، صنوف درسی، طعام خانه ومسجد زیبا، ایجاد وتأسیس گردید.  اولین سرمدرس این مدرسه استاد محترم مولانا شاه محمد رشاد نام داشت، که مسؤلیت این مدرسهء جدید تأسیس عالی را تا سال 1330 هجری شمسی به بهترین وجه ممکن آن زمان  رهبر ی ومدیریت فرمود.
طوری که یاد
آور شدیم این مدرسه در بدو تأسیس  بنام (مدرسهء علوم شرعیه ) تأسیس  ومسمی گردید. این مدرسه تقریبا بعد بیست سال از فعالیت درسی خویش تغییر نام داد این مدرسه بنام شخصیت جلیل القدر اسلام  امام فقهی مسلمانان امام ابو حنیفه (رح ) تغییر نام یافت.
در بدو
تأسیس و آغاز فعالیت درسی شاگردان این را فارغان  صنف  ششم ابتدایی تشکیل میداد وبرای  شش سال علوم مختلف  درسی را فرا میگرفتندطلاب این مدرسه از چنان سیستم عالی درسی برخوردار بودند که شاگردان فارغ التحصیل این مدرسه بدون طی مراحل عمومي امتحان کانکور، شامل پوهنځی شرعیات پوهنتون کابل  میگردیدند.
بعد از تغیر نظام درسی وزارت معارف
، این مدرسه سیستم درسی خویس شامل  فارغان صنوف هشتم نموده، که سیستم درسی آن از  صنف نهم  آغاز میشد.
ولی بعد ها وزارت معارف دارا
ی سیستم جدید تعلمی شد واین مدرسه بار دیگر از صنف هفتم  البته با اخذ کانکور صنف ششم  شاگرد پذیرفت. شاګردان  از تمام ولایات کشور به صورت متناسب بهترین شاګردان پذیرفته  میشدند.
این مدرسه اولین فارغان خویش را در سال 1329 هجری شمسی به جامعه تقدیم داشت وتعداد فارغان ان به 22  نفر میرسید. ( رساله :  کانون­ها
ی علوم و ثقافت اسلامی در افغانستان، صفحه 56-57 نوشته دکتور عبد الله خاموش الهروی ).

ادامه مطلب در اینجا