آرشیف

2014-10-28

afrotan

مخروط جامعه شناسی فرهنگی بحران در افغانستان

پیوسته به گذشته قسمت چهل و دوم

 

چگونه باشد حال قومی که در تلاطم  زندگی ، کشتی حرکت شان بشکند و هریکی بر تخته ای بمانند و نظاره گر سقوط شان  باشند 
                        
حسن بصری عارف شوریده مشرق زمین 

وقتی چهل ویکمین یادداشت این حقیر از شبکه های اجتماعی و رسانه های جمعی اقبال انتشار یافت سیلی از تماس های عزیزان و علاقه مندان این قلم به نشانی اینجانب سرازیر شد و با توجه به اینکه گویا در قضاوت هایم شاید اشتباه کرده باشم و قبل از اینکه برای اذناب و کارگزاران  دولت جدیدی که بنام « دولت  وحدت ملی درافغانستان!! » تازه پایه گزاری شده است فرصت اجرای برنامه ها و طرح های  فراهم آید که در اجندا ی هریکی از دوتیم گنجانیده شده اند ، قلم را برداشته باشم  و همسو با دشمنان تاریخی ملت  افغانستان  نا انصافانه  و به دور ازپرنسیپ های قابل قبول در حوزه نقد سالم و بدون ارائیه راه حل معقول و مسالمت آمیز من نیزبنیاد های جامــعه و ملت مـانرا نشانه نگـــرفته باشم . با من سر صحبت درباره مطالب مندرج بخش چهل ویکم نوشته هایم را باز نمودند .
برخی از عزیزان و دوستان گرانقدرمان  با زبان رمز و ادبیات مجهول که بیشتر حیای سالها دوستی سبب بکارگیریی این اسلوب می گشت  ودرعین حال از جمله مطالبی که بیان می فرمودند   چنین پیامی را   میرساندند که شاید  نتوانیسته ام  درپایان طرح مباحثم به عنوان نقشه راه حرکت مردم و راه حل های عقلانی و قابل پذیرش توده ها را ارائیه کنم .!  کسانی که نه تنها با روح زمان آشنا یند و از سرگذشت اندیشه ها و فرهنگ ها بویژه از نقش ادیان در ایجاد تمدن امروز و مسیر حرکت فکری انسان در تاریخ آگاهی دارند بلکه  با توجه به همین ویژه گی ها ی فکری و عقیدتی روشنفکران متعهد و راستین جامعه  با این حقیرنیز حشرونشری داشته اند به خوبی  میدانند که برخلاف روزگار معاصر که نه تنها سکه روشنفکری را در« صرافی خدا !!» ۱  به نمائیش گذاشته شده اند بلکه سربازانی از جهل و فریب که خود را ازبنیانگذاران  مذا هب و  فقه تاریخی و تصوف مشرکانه  می نامند من به مقام دین و دیانت از زاویه دیگری مینگرم و میدانندکه هرچند مصلحت گوئی ها خوشایند است و فریب دادن و دروغ بافتن و تائید و تعریف کردن شرین اما من در طول تمامی عمرم که  بیشتر در جهاد فرهنگی و زندانهای سیاسی و آواره گی های لذت بخش سپری شده است شانس این چنین معامله گری ها و سازشه  را نداشتم !! اما به صورت روشن و بدور ازخصومت های کودکانه سیاسی و رقابت های مرسوم روشنفکری می بینیم که نوزادی  بنام دولت وحدت ملی افغانستان از یکسو با توده های محروم کشور مواجه است و می خواهند که باید به خواسته های مردم توجه خود را مبذول دارند و از سوی دیگر " دستهای " نیز که از آستین این اداره بیرون آمده و می خواهند بنام حقوق مردم و با تقسیم و ترسیم معادلات قدرت از ابزار قومی ،مذهبی –  نژادی – لسانی  و هر اسمی که چون خشت های دیوار د قالب منافع شان انطباق داشته باشند  استفاده مینمایند . لهذا  در چنین شرائط موهوم و بلا تکلیفی اجباریی  قانون اساسی افغانستان جامعه ای که فاقد نقشه راه و قطب نمای حرکت تکاملی اش میباشد در پس دیوارهای شعار و برج وباروی تسخیر ناپذیر القاب از هرنوع پیشرفت باقی مانده است و کاملأ طبیعی است آن دسته  از  نخبه گان جامعه ما که در دو گروه  متخاصم انتخاباتی اما به ظاهر دوستان یکدیگرکه دریک جبهه ای از انتخابات ریاست جمهوری  با آغاز "جنگ زرگری ۲" و در جلد دولت وحدت ملی افغانستان  گردهم آمده اند ضمن  تقسیم غنائیم مادی استقلال و همه آنچه را که به مثابه جوهر  اصلی  تاریخ  تمدن و فرهنگ  ملت ما محسوب میشوند نیز در معامله گذاشتند و به سبب آن دعوی ها ی حقیقی تقسیم غنیمت ها با گذشت یکماه و چند روز از اعلام نتائیج هنوز هم از تشکیل کابینه دولت وحد ت ملی افغانستان  خبری نیست .
چنانچه درجائی و در همین سلسله مباحث سیاسی و فرهنگی گفته ام که باید به مسأله دین به عنوان یک بسته مثلث نما  نگاه شود زیرا خداوند پاک در سوره البقره و  آیه ۲۰۸ قرآن کریم با صراحت می فرمائند که : يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَآفَّةً کسانیکه ایمان آورده اید شما در سَلمِ که همانا اسلام باشد بصورت کامل و به اقتضای و کفایت هر زمان داخل شویداین بدان معناست که اسلام را نه میتوان بدون درنظرداشت هریکی از اضلاع  این بسته ای مثلث نما مورد تطبیق قرار داد ،  به نظر من بحیث یک شاگرد کوچک حوزه سیاست و جامعه شناسی عــــناصر و مــــؤلفه های مـــنفرد و پراگنده ای از " دولت وحدت ملی افغانستان " باید در برداشت ها و تفکر انسانی کارگزاران اصلی هردو تیمی که روی تشکیل "  دولت وحدت ملی در افغانستان " به تفاهم رسیده اند نظاره کرد لهذا در گام نخست باید نسبت فکری و اعتقادی  آنها  را  با مفهوم عدالت اجتماعی و اقتصادی –  احیأی مؤلفه های منهدم شده در حوزه ملت سازی  و حل حقیقی و بنیادیی  مسأله ملی همچنان  نشان دهی ی نوع نظام متناسب با شرائط عمومی جامعه افغانی روشن سازند زیرا آنچه که ازاظهارات سران هردو تیم شامل در "  دولت وحدت ملی " و نیروهای پراگنده حامی  این نظام ظاهر میشود با هیچ سیستم و نظام مروج در جهان معاصر مطابقت ندارند .
شگفت انگیز است که رئیس احمدزی رئیس جمهور دولت وحدت ملی افغانستان علی الرغم آنکه این واقیعت را میداند و بیش از هر شخصیت حقیقی و حکمی  دیگری بر آن ؤقوف دارد و ماسوا از آن  در طول سیزده سال حیات نظام مبارکه مافیائی یکی از بنیانگذاران و کارگزاران اصلی این نظام مبارکه مافیائی محسوب میشود درنخستین سخنرانی اش که پس از انجام مراسم تحلیف بحیث رئیس مملکت  ارائیه فرمود بر خطبه اول خلیفه مسلمین چنین  تأکید نمود  :
https://www.youtube.com/watch?v=kLGxeL2p41E&feature=youtu.be
آقای اشرف غنی احمدزی بر نقش قدم نخستین خلیفه اسلام درحالی تأکید میکند که وی یکی از بنیانگذاران اصلی نظام  لبرال مافیائی به حساب می آید و هیچگاه نه میتوان این سیستم مافیائی حاکم  بر افغانستان را که عوارض و آثارناگوارآن ازهیچ کسی منجمله شخص حضرت اشرف غنی دامت برکاته پوشیده نیست با نظام ها و سیستم های نخستین روزگاران اسلام مقائیسه نمود . واز سوی دیگر  خلیفه مسلمین حضرت ابوبکر  دربخش  آخر خطبه خود کاملاًدلبستگی خود را نسبت به امت و مردم  نشان می‌دهد. آنها را به اخلاق حسنه دعوت می‌نماید و ازدروغ که مفاسد فردی و اجتماعی زیادی در بر دارد بر حذر می‌دارد، آنها را به راستگویی که یکی از خصایص عظیم انسانی و منشأ حصول اطمینان و لازمه حیاتی هر فرد و هر قومی است، ترغیب می‌نماید و به علاوه عواقب خانمانسوز فواحش و معاصی را به آنها تذکر می‌دهد تا بپرهیزند و بدین سان جامعه اسلامی، یک جامعه فاضله و آراسته به کمالات انسانی،جامعه‌ای که شایستگی حیات مطلوب و قابلیت تحرک، ترقی و پیشرفت داشته باشند در بین خود به وجود آورند. همچنان برای حفظ حقوق و شئون اجتماع و محافظت دین و پاسداری از مرزهای کشور و بسط عدالت اجتماعی و نشر دین خدا، امت محمد -صلى الله علیه وسلم-و همه مردم  را به شجاعت و سلحشوری دعوت و ترغیب می‌نماید، بدون آن که در اجرای این امر مهم که بقاء یا عزل خلیفه در اختیار این قدرت قرار می‌گیرد، به نفع خود و برای بقاء خود شرایطی پیش‌بینی نماید، تا شالوده بقای خود را زیر سایه این قدرت مستحکم کند، چه مسلم است که همین قوه است که اگر خواست خلیفه بماند، خواهد ماند و هرگاه اراده کند نباشد، نمی‌تواند بماند. درحالیکه هیچ نهادی حتی به شمول  نیروهای بلند بالای امنیتی  داخلی قبل از اعلام فیصله  قصر سفید  و سازمان ملل  از نوزاد معیوبی بنام " دولت وحدت ملی "  که پس از مشاجرات لفظی و تبلیغاتی فراوان هردو تیم انتخاباتی با اراده بیرونی در  جغرافیای بنام افغانستان به دنیا آمد  از این تولدی آگاهی نداشت  .
 گمان نه میکنم که با اندیشه های جدائی دین از سیاست و یاهم نگاه  سکولارسیاسی به حیات بشر که جلالتمآب  دکتر اشرف غنی احمدزی سابق دؤمین متفکر جهان و رئیس جمهور کنونی افغانستان جنگ زده بر آن افکار مباهات میکند  نظام حاکم بر افغانستان را ادامه دهنده راه و روش زندگانی  نخستین خلیفه  ویاهم سائر حاکمانی که  پس از رحلت حضرت پیامبر به قدرت رسیده بودند به حساب آورند . زیرا در این صورت با قضاوت علم جامعه شناسی تاریخی قدرت های بزرگ  که  در طی سیزده سال تمام بروی و"فاتحین  جنگهایش " حساب بازکرده اند ازوی به عنوان یک خلیفه ناتوان دست نشانده کار خواهند گرفت نه یک خلیفه ای همچون ابوبکر صدیق که برای توانمند ساختن امت در حوزه بسط عدالت و دفاع از مرزهای کشور مردم را به سلحشوری دعوت و ترغیب نمودند .
 درحا لیکه سوابق کاریی جناب رئیس احمدزی در کمیسیون انتقال قدرت از نیروهای بین المللی به آرتش ملی افغانستان حکایت غیر ازین دارد .  ثانیأ آنگاهی که بحیث رئیس جمهور منتصب جامعه جهانی  در زمینه حقوق سیاسی و مدنی شهروندان در حوزه تحقق عدالت اقتصادی که یکی از بدنام ترین عوامل خشونت و تروریزم در جامعه افغانی محسوب  میشود برای وی فرصت بعمل آمد چرا با استفاده از آن فرصت طلائی که برایش بوجود آمده بود فرمانی  برای  تساوی حقوق همه کارمندان دولتی صادر نه فرمود تا ریشه اصلی و طبقاتی فقر و بی عدالتی خشکانده می شد .؟ البته باید گفت که این فرمان نیز عملی نه میگردید لکن به عنوان یکی از نخبه گان و شخصیت های  ممتاز جامعه افغانی   که در برهه ای از تاریخ برای وی فرصت بدست آمده بود  محض برای قضاوت تاریخی نسل های آئنده  صدورچنین فرمانی باید در نخستین لحظات پس ازمراسم تحلیف صورت میگرفت که با تأ سف فراوان این فرصت نیز به هدررفت و ضائع گردید .

ادامه دارد

۱ : "صرافی خدا " واژه ای است که برخی از روحانیون متحجر مذهبی به نمائنده گی از پروردگار همچون بنگاه تجارتی  و مغازه ای برای  تبادل اسعار باز کرده اند و جان های شرین و مال های شرینتر از آن را به نمائنده گی خدا به  نام های متبارک مذهبی همچون اسعار تبادله میکنند .
۲ :  از جمله معروف  حامد کرزی رئیس جمهور پیشین  در باره  مبارزات انتخاباتی دو تیمی از دومین دور انتخاباتی که بر علیه یکدیگر اتهاماتی می بستند آنرا جنگ های زرگری خوانده بود