X

آرشیف

محرومیت هـــا و عـــدم تـــرحم
این چه حال است کس با کسی احسان نکند
نظری مرحمــــــــــــــتی سوی یتیمان نکند
 
گرچه تیمار غریبان موجب تحسین است
کس چنین کار به خوشنودی یزدان نکند
 
کســـــی از از آه ستم دیده ندارد بیمی
حذر از ناله جانـــــــــسوز فقیران نکند
 
بهر طـــــــفلان نبود شفقت پیران گاهی
هــــیچکس هیچ زمانی حرمت پیران نکند
 
رفته از خاطر مردم همــــه انگیزه شوق
از پریشانی کـــــسی میل گلستان نکند
 
هرکرا خانه وکاشانه بــــــــود زندانی
چون حذر هیچکش از کنده وزندان نکند
 
از بهار آنهمه رنج وغمــــــی بیحد دیدیم
که چنین جور بما فصــــل زمستان نکند
 
آن نکردند که مسلمان به مسلمان می کرد
آنچه کردند که کافر به مــــــسلمان نکند
 
آن عواطف چه شد احساس بشر خواهی کو
از چه انسان بوفا خدمت انســـــــــان نکند
 
آدمی را که مقامیست زکــــــــــرامت والا
 
چون ملک گرچه عیان گاه وگه طیران نکند
آن جفا می کند این مشت ستگر به جهان
وحشــــــی بیشه چنین ظلم به حیوان نکند

 
 

ارسالی : محمد امین وکیل
مولوی محمد حمیدی فرهیخته ای از غور باستان
این نظم را مولوی محمد حمیدی در تبارز احساسات خویش به مشاهده محرومیت ها وعدم ترحم در جامعه سروده است

 
X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.