آرشیف

2018-3-11

علم عبدالقدیر

مجاهد، طالب و داعش

هیچ یکی از جنبش ها و حرکت های بنام مجاهدین طالب و داعش در روز های نخستین ظهور ساخته و پرداخته خارجی ها نبودند. من که بیش از نیم قرن عمر دارم شاهد عینی تولد این حرکت ها تا وابستگی و انحراف و سقوط شان بوده ام. ظهور خود جوش این سه جنبش و یا حرکت پر ماجرا در جهان معاصر نتیجه ظلم و استبداد، فساد و خود کامگی غیر قابل تحمل حکومتهای وقت بوده است. حکومتهای وقت عامل زایش و پرورش این حرکت ها پنداشته میشوند. من درست بیاد دارم  که حرکت مجاهدین تحریک طلبه در افغانستان و داعش در عراق و سوریه  طبق نیاز و ضرورت زمان شکل گرفتند و ظهور کردند ولی در مسیر راه به قدرتهای بیرون از جغرافیا خود وابسته شدند و یا اینکه استعمار وجود چنین حرکتهای را در جهت رسیدن به أهداف پیدا و پنهان یک فرصت دانسته نخست دست آنها را گرفتند و سپس گناه خود را توسط آنها انجام دادند و در نهایت دست شانرا از شانه بریدند.
در تاریخ که من زیسته ام بسیاری از حرکت ها و جنبش ها در روز های نخست ظهور و خیزش کاملا آزاد و عدالت خواه بوده اند و بعدا در مسیر مبارزه  قربانی ترفند شکار چیان شده اند که در جستجوئی یافتن نیرو و قدرت بوده اند تا با استفاده از آن حریف خود را ضربه بزنند مثال زنده این جنبش ها مجاهدین نخست وبعد اسیر استخبارات به همین تر تیب تحریک طالبان وسپس داعش که از کوره های ظلم واستبداد استعمار امریکا وتعدی وتجاوز تشیع در عراق وسوریه سر کشید وامریکا جهت رسیدن به مقاصد خود تا مدتی آنهارا در آغوش گرفت وبعد از رسیدن به هدف آنهارا در نیمه راه  رها کرد درین نوشته طور فشرده به چند مسئله اشاره میشود چرا این نیرو ها بوجد آمدند وچگونه وابسته واسیر شدند ودوباره چرا مغضوب علیهم ولی نعمت قرار گرفتند بد نام ومنفور شدند واین نفرت تا اندیشه واید یولوژی شان اثر گذاشت؟
ظهور مجاهدین.هر چند افرادی معین بنام  سران نهضت اسلامی در سال های 1353 و1354 به پیشاور فرار کرده بودند ودر همان زمان کوتا ابزار دست استخبارات همسایه گشتند اما حرکت مقتدر ونیرومند که از حمایت ملت ومردم  افغانستان بر خوردار بود جنبش بنام مجاهدین بود  که بعد از کودتای هفت ثور 1357 خورشیدی بخاطر مبارزه علیه ظلم واستبداد ودیکتاتوری یک نظام وابسته به روسها و نا آشنا با مردم بپا خیستند با شعار وقیام وسلاح ابتدائی با دولت وقت جنگیدند لذا مجاهدین حرکتی ملی مذهبی مردم افغانستان بود که علیه حکومت یک حزب غیر مردمی بنام حزب دموکرا تیک خلق اعلام جهاد کردند حزبی که در روز های نخستین رسیدن بقدرت نیمی  مردم خودرا دشمن خطاب کرد  به ریش ملا وگلو ارباب ومتنفذ دست درازی  وتخم عداوت ودشمنی را کشت کرد واین جنبش با تجاوز مستقیم شوروی  سابق خیلی وسیع وگسترده شد ودر تمام افغانستان موجودیت خودرا ثابت نمود قیام های قبل از تجاوز شوروی کاملا خود جوش وپاسخ به بد رفتاری حاکمان مربوط به حزب خلق بود وهیچنوع انگیزۀ بیرونی وخارجی نداشت .تنها پکه جهل ونادانی کار مندان حزب خلق آتش جنگ ودشمنی را شعله ور میساخت ومردم مجبور به قیام وفرار وهجرت میشدند وبسیاری مناطق را دست خالی از زیر حاکمیت حکومت خارج ساختند اما در دوام مبارزه به چنگ عفریت استخبارات همسایه واستعمار رقیب استعمار گیر ماندند.
.وابستگی مجاهدین به پاکستان آمریکا وعربها: قیام مردم مردم به رهبران مقیم پاکستان نبود اولین استفاده از قیام مردم را رهبران فراری وواسبته به استخبارات پاکستان کردند که خود بخود رهبر شدند در حالیکه نه تشکیلات  حزبی داشتند ونه هم أهلیت وتوانمندی رهبری فقط با تقسیم وتوزیع امکانات مردم بالای چندین دیپودار بنام رهبر تقسیم شدند اینجا درد ورنج مجاهدین با آهداف پاکستان وامریکا  نیزگره خورد.پاکستان که با حکومت های نا عاقبت اندیش افغانستان مشکل داشت واز سقوط پاکستان بدست روسها میترسید کوشش کرد خودرا به مجاهدین دوست حامی وانصار معرفی کند وبا حمایت وتجهیز ایشانرا علیه حکومت کابل علیه ملک خود شان به جنگ بفرستد نخستین دستور تخریب مکاتب به عنوان آشیانه کفر بود در حالیکه برای پاکستان فرقی بین مجاهد وخلقی نبود و نیست چون هردو افغان اند اما استفاده از یک گروه علیه گروه دیگر برای منافع خودش یک دست آورد بود . امریکا نیز مانند پاکستان از گسترش قدرت ونفوذ روسیه در جنوب آسیا در هراس بود در اوائل یعنی تا سال 1359 خورشیدی بسیار با احیتاط مجاهدین افغان را حمایت سیاسی میکرد اما وقتیکه به قدرت وتوانمندی شان من حیث نیروی شجاع با ایمان وسر سخت باور پیدا کرد با ارسال کمک های نقدی سر شار از آنها من حیث سر بازان آب دیده در جنگ علیه شوروی استفاده کرد سر بازان که با دادن خون طور غیر مستقیم منافع امریکارا حفظ میکردند..امریکا از همه زود تر به آرزوی خود رسید وزود تر از حمایت مجاهدین دست کشید .بعد از خروج شوروی از افغانستان  امریکا هم کمک های نظامی ومالی خودرا کاهش داد وحتی در صدد خریداری مجدد سلاح های مدرن خود از مجاهدین شد خصوصا استنگر های دافع هوا . بعد از سال 1368 کمک های امریکا کاملا کاهش یافت ومجاهدین را بحالت خود شان رها ساخت واما پاکستان تا هنوز به هدفش نرسیده بود أهداف پاکستان  افغانستان کاملا ویران به زانو افتاده ومحتاج پاکستان بود به همین منظور مجاهدین را به دو وسه دسته دشمن تقسیم کردو حمایت خودرا از گروه های ادامه داد که از پاکستان دستور میگرفتند وحزب اسلامی حکمتیار یگانه گروه مورد حمایت وقابل اعتماد پاکستان بود بعد از سقوط حکومت داکتر نجیب  اوضاع را طور مهندسی کرد که جنگ تا نا بودی تمام امکانات نظامی بجا مانده از روسها ادامه داشته باشد.اما نمی توانست همه أهداف پاکستان را عملی سازد چون عدۀ از مجاهدین بنام جبهه شمال با پاکستان علم مخالفت بر داشتند وحکمتیار را نیز مورد آماج قرار دادند تا اینکه طالبان ظهور کرد وتحول دیگری شکل گرفت:
طالبان: تحریک طالبان در روز های نخست جرقه خود جوش بود که بخاطر سوختاندن خرمن ظلم وفساد تفنگداران قندهار بر افروخته شد واین  ظهور طالبان در روز های نخست قطعا زمینه وحمایت بیرونی نداشت فقط حرکتی بود که بخاطر رد ظلم چند قوماندان ستمگر قندهار توسط ملا عمر در مسیر راه سپین بولدک وقندهار راه اندازی شد عناصری وانگیزه های خلقت تحریک طالبان در روز های نخست همان ظلم ، بیعدالتی وفساد وچوروچپاول قوماندانان وتفنگداران قندهار وهلمند مسیر راه ها در حوالی قندهار بود اما بعد ازینکه با یک حرقت برق آسا توانستند توجه وحمایت مردم را بخود جلب کنند پاکستان وامریکا وانگلیس مانند گرگ های گرسنه به سراغ این شکار آمدند.هدف پاکستان روشن بود وامریکا هم که از گرایش جبهه شمال به روسیه وایران به تنگ آمده بود خیلی علاقه داشت تا جبهه شمال را یک تنبیه بکند ودر ضمن پروژه  تمدید پاپ لین گاز تر کمنستان  بسوی هند وپاکستان را به شرکت امریکائی یونیکال بسپارد وازین طریق مانع حضور مجدد  روسیه در منطقه شود..به همین دلیل پاکستان را به حمایت از طالبان تشویق کردند و کشور های ثروتمند سعودی وامارات را بنام مقابله با تشیع ایران تشویق کردند تا طالبان را برسمیت بشناسند و کمک های نقدی فراوان بدسترشس شان قرار دهند. باز هم امریکا اول کشو.ری بود که بعد از رسیدن به هدفش از حمایت بیشتر دست کشید  با سقوط حکومت مجاهدین از کابل ومزار وحتی تخار دیگر امریکا مطمئن شد که افراد مایل به شوروی دیگر اعتبار چندان در منطقه ندارند.یعنی أهداف امریکا هم توسط مجاهدین وهم توسط طالبان زود تر بر آورده شد به همین دلیل او هم زود تر با ایشان وداع کرد. کشوری که به هیچصورت اشباع نمیشد ونمیشود پاکستان است لذا از هر گروه که علیه حاکمیت وقدرت کابل بجنگد حمایت میکند.امریکا که بعد از عقب نشینی جبهه شمال تا دریا آمو از عدم حضور روسیه در منطقه مطمئن شد از حمایت طالبان دست کشید وآنهارا به حمایت از القاعده حمایت کرد وسر انجام این بازی پای امریکا را  بخاطر سر کوب طالبان در منطقه کشاند.
داعش: داعش هم نتیجه ترکش دانه ظلم واستبداد آمریکا وگروه های مذهبی تشیع در عراق وسوریه است .آمریکا با تهاجم بر عراق در قدم نخست صدام را هدف گرفت تا رسیدن به هدف از هیچنوع ظلم وشکنجه علیه مردم عراق دریغ نکرد. در کنار این هدف قدرت سیاسی را از أهل سنت عراق گرفت .با تشدید دشمنی های مذهبی عراق را نا فهمیده ونا خواسته به طرفداران  ولایت فقیه ایران  تسلیم کرد امریکا بخاطر پاکسازی حامیان صدام از بد رفتاری شروع تا تمرین انواع مظالم وفجایع نا باور کردنی در حق سنی های حا می صدام  با عث زایش  عقده های فراوان در قلب وسینه سنی ها ی تند رو شد در کنار این ظلم واستبداد جنگ داخلی سوریه وحشر عمومی علیه سنی ها زمینه گسترش حامیان داعش را مساعد ساخت طوریکه  مخالفین حکومت عراق وسوریه در مرز بین دو کشور با هم ملحق وعملیات را علیه دو حکومت عراق وسوریه زیر بیرق داعش به رهبری ابوبکر البغدادی شروع کردند.محل تولد داعش در جغرافیا نفت خیز بود واین حرکت از قوی ترین وثروتمند ترین جنبش های بپا خواسته معاصر بود.در روز های نخست امریکا تا شکستن شاخ غرور حکومت بشار اسد وحکومت شیعه عراق جلوی داعش را نگرفت وبعد ازینکه از حکومت عراق تعهد مجدد گرفت نیرو های خودرا بخاطر جنگ علیه داعش به عراق وسپس به سوریه فرستاد.که فرجامش به همه معلوم است.در بین این گروه ها مجاهدین از همه نا منظم تر ونا منسجمتر ولی خوش اقبالتر بودند در هر تحولی باز هم شریک قدرت بودند وهستند اما با داشتن رهبران بد نام وآلوده به فساد.