X

آرشیف

مادر نیکو سیر

طفــل نیک اندیش زاید مادر نیکــو ســیـر
آب نیسان در صدف مــی پرورد طفل گهر

جوهر آیینه از سنگ سترون بر نـخــاست
بیضه ی زاغ آورد زاغـی ز شب تاریــکتر

چشم خورشیداست روشن شب درد صبح سفید
معنــی نازک کشد ســـر از گیریبان هنر

بی مجال است هر بنایی سست باشد از اساس
هر نهال از ریشه گیرد اب ، میگردد شجر

پر توان هر ناتوان را سخت می سازد زبون
مــاده میگــردد اســیــر پنجــه ی بیـــداد نر

دزد و رهزن در جهان ما شود ســرمایه دار
جیبی گــر خالی نشد کــی پر شود جیب دیگر

مـــی بـــرد استاره را از زیر سقـف آسمان
با ســر انگـشت دیانت ســرمه را از چشم تر

گـــه به زیر آب و گاهـــی بر سر دار ستم
این بلیات ای خـــدایا از که دانم زین ممر؟

یا قضــا بر دست دزدان داده ساطـــور قتال
یا کــه می چــرخــد بروی سینه ها حکـم قدر

در شگفتم من درین بحــبوحه با دیــد خــرد
بی رضــای او نــریزد از درخــتی بــرگ تر

شکوه ی بیجا چرا از گردش چـرخ زبــون
شـور و غوغا در جهــان ماست مولود بشر

وسعت انــدیشه بایــد در بســاط روزگــار
نابکــاریهاســت مــا را مــردم کــوته نظر

با چـــراغ دید بایــد رفــت تا بام فـــلـــک
ای حــماقت پیشه تا کـی میـــروی دنبال خر

خرده گیریها مکن (فرخاری) از چرخ حرون
چرخ خود در زندگی از ماست بس بیچاره تر

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.