آرشیف

2020-11-15

صدیق رهپو طرزی

ما، اسطوره و واقعیت

 
زایش و فرو ریزی فرهنگ ها
آن گونه که می دانیم عامل های جغرافیایی، از آن میان رود خانه ها، نقش تعیینگری را در شکل دهی تاریخ انسانان بازی نموده اند.
ابن خلدون (۱۴۶۰۱۳۳۲)، تاریخ نگار حوزه تمدنی ما، که برای بار اول تاریخ این بخش را از دیدگاه ساده حادثه نگاری به سوی بررسی عامل های عینی و تاریخنگاری به مفهوم دقیق کلمه متحول ساخت، به این باور است که همبود های اجتماعی انسانی از حالت ابتدایی، وحشیگری، عشیره یی، طایفه یی و قبیله یی با عبور از روند دشوار گذار همبستگی شدید، تنگاتنگ، محکم و قهرمانانه، به یک جامعهٔ پــُرنظم دست یافته اند.
حاصل این تلاش پـُر کژ و مژ و دشوار، دست یافتن به سرچشمه های توانایی انسانی به هستی و  طبعیت و آرام آرام شکل دهی روند فرهنگی معین می باشد. در جریان دگرگونی های بعدی، این نیرو و توان از درون فروکش می نماید و فرهنگ یاد شده، راه سراشیبی را پیش می گیرد.
دردرازای تاریخ، ما شاهد این اوج گیری ها و سپس فروریزی ها بوده ایم. این امر را می توان در حوزه مان، از فرمانروایی عیلام تا فروریزی ساسانیان مشاهده کرد. این امر، در مورد سرزمین ما نیز می تواند مصداق بیابد.
 
رقم ها و داده های باستانشناسی
سرزمینی که اکنون ما آن را افغانستان، می نامیم، دارای تاریخ کهن می باشد.
براساس کاوش های باستانشناسی، به روشنی دیده می شود که این محل پیوندگاه فرهنگ های مهم شرقِ میانه، آسیایِ مرکزی، آسیایِ جنوبی و شرقِ دور می باشد.
گروه ها، طایفه ها، عشیره ها، قبیله ها و قوم های گونه گون در عصر و دَور کهن سنگی Paleolithic، در این سرزمین زنده گی می کردند.
این اصطلاح به دوره یی به کار می رود که انسان خـِــرَدمند Homo Sapiens از سنگ برایش افزار کار می سازد. این دوران از دونیم میللیون سال پیش آغاز و تا ده هزار سال پیش از میلاد عیسا، را در بر می گیرد. بعد، دوره های افزار سازی فلز، پا در میان می گذارد.
از درهٔ کور Kur، واقع در بدخشان، در نزدیک دهکده بابا درویش، به اثر کاوش هایی که در یکی از مغاره ها در سال (۱۹۶۹)، اجرا شد، اثر هایی به دست آمده است که از دوره کهن سنگی تا عصر آهن (۵۰۰۰۰ تا۱۹۰۰ پ. ع.) را دربر می گیرد. همچنان در این جا، به گمان برخی توته هایی از جمجمه انسان نندرتال Neanderthal سر از گور بیرون کرده است. از دیدگاه بشر شناسی، این اصطلاح علمی به انسانی به کار می رود که دارای جثه نیرومند بوده است. نمونه یی از این جسد انسانی، در دره یی به نام نیندر، در ناحیه دوسلدورف، واقع در جرمنی، کشف شده است.
از این نگاه، تمام انسانان مربوطه به گروه قفقازی Caucasoid را که در دورهٔ یخچال های اول در اروپا، غرب و مرکز آسیا، زیست می کردند، وارد این دسته بندی می گردد.
جای تاسف هست که بررسی بیش تر بر این یافته، بنابر بحرانی که از دههٔ هفتاد سده بیستم تا کنون کشور را فرا گرفت، اجرا شده نتوانست.  ل. دوپری L. Dupree باستانشناس و افغانستان شناس معروف، که کار بررسی را بر آن آغاز نموده بود، این آرمان را با خویشتن به گور برد. در کنار این جسد، ابزار دیرینه سنگی که (۳۰) هزار سال پیش، مورد استفاده بوده، نیز به دست آمده است.
برخی سندها، شاهد این امر اند که فرهنگ نوسنگیNeolithic  که بر پایهٔ رام کردن چارپایان، استوار بوده، در این جا وجود داشته است. اثر های دَور و عصر مفرغ، گواه برآن اند که در این جا بازمانده های فرهنگی پیش و پس از تمدن وادی سند وجود داشته است.
این جا، شاهراه داده و ستد بازرگانی میان چین، میان دو آب یا بین النهرین و مصر در عصر مفرغ بوده است
 لاجورد مهم ترین سنگ قیمتی یی بود که از این جا، دردل آن سرزمین ها راه یافته بود.
به این گونه، در درازای تاریخ، گروه های گونه گون مردم در این سرزمین تکامل یافته و یا گذشته اند. در این جریان  برخی در آن ساکن شده اند. بر اساس آخرین رقمی که در سال (۱۹۸۶)، به دست آمده است، در این سرزمین، پنجاه و پنج گروه قومی، زنده گی می نمایند. قومان ساکن در این سرزمین را می توان به سه دسته بزرگ تقسیم نمود : هند و اروپا یی، مغولی ـ ترکی و …
 
تاریخ سنتی یا عنعنه یی ما
آن گونه که آگاهی داریم به صورت عموم تاریخ سرزمین و حوزهٔ  بزرگ تمدنی ما بر پایه بررسی ها و کاوش های دانشمندان اروپایی استوار است. این یافته ها از نیمهٔ سده نزده ام در دسترس قرار دارند. گذشته از آن، در هاله یی از اسطوره، قصه و افسانه قرار دارد. این امر، ریشه در افسانه هایی دارد که سینه به سینه و به صورت شفایی برای ما رسیده اند. در متن این قصص، چهره های ویدایی و اوستایی که با گسترش باور زرتشتی پهنای بیش تر یافته است، جلوه گر اند. این تاریخ سنتی تا پایان دوره ساسانی که در آن رسم تاریخ نویسی نیمه رسمی جان می گیرد، ادامه می یابد. خدای نامگ را می توان تبلور این تلاش دانست.

برای مطالعه ی ادامه مطلب، اینجا را کلیک نمائید